اقدامات خلیفه اول بعد از حکومت
در صفر سال دهم هجری، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) امت اسلام را تنها گذاشت و به دیدار معبود شتافت. در آخرین لحظات زندگانی رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، کسی جز علی (علیهالسلام) و بنیهاشم پیرامون آن حضرت حضور نداشت. با بلند شدن شیون و زاری زنان، مردم از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) آگاه شدند. هنوز جنازه مطهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روی زمین بود که عمر و ابوبکر و گروهی از انصار حرکت خود را برای تصاحب خلافت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) آغاز کردند. در حالی که حضرت علی (علیهالسلام) و خاندان بنی هاشم مشغول مراسم دفن پیکر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند، ابوبکر و یارانش در محلی به نام سقیفه گرد آمدند و بعد از شور و گفت و گو، ابوبکر را به جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) برگزیدند. این در حالی بود که پیامبر در ماه های آخر زندگی خود مرتباً بیان میکرد که علی (علیهالسلام) برادر و جانشین اوست و بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کسی جز علی(علیهالسلام) شایسته خلافت و جانشینی نیست. (حکیم، ص 158)
امام علی (علیهالسلام) هیچگاه به دستیابی بر خلافت چشم طمع نداشت. تمام تلاش او برای تحکیم پایهها و ارکان اسلام و گسترش آن و رواج سیره و رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) در میان مردم بود. با این که حضرت علی (علیهالسلام) از گردهمایی در سقیفه خبردار شد، ولی حاضر نبود مراسم خاک سپاری پیامبر را رها کند و برای احقاق حق خود به سقیفه برود. بیشتر قریشیان از نتیجه گردهمایی سقیفه بسیار خوشحال شدند؛ زیرا آنان مایل نبودند خلافت به خاندان بنی هاشم برسد و از به خلافت رسیدن ابوبکر، امیدوار شدند که خاندان بنی امیه در آینده به منصب های بزرگ دست یابند.(حکیم، ص 162؛ محلاتی، ص 208)
ابوبکر به محض این که حکومت را در دست گرفت با همفکری عمر برای تضعیف بنی هاشم، مخصوصاً خانواده پیامبر (صلی الله علیه و آله)، چندین اقدام اساسی انجام داد:
1. حکومت اعلام کرد که هر گونه مخالفت با ابوبکر حرام است و ممکن است باعث فتنه و آشوب شود.(حکیم، ص 185)
2. برای سرکوبی مخالفان، حکومت به خشونت و زور متوسل شد و یاران او برای خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) هیچگونه حرمتی قائل نشدند به گونهای که عمر اعلام کرد که خانه حضرت علی (علیهالسلام) را، حتی با وجود فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در آن، به آتش خواهد کشید.(همو، ص 186)
3. ابوبکر و عمر هیچ کدام از بنی هاشم را در امور حکومتی دخالت ندادند و حتی یک فرمانده یا حاکم از بنی هاشم انتخاب نکردند.(همان جا)
4. برای تضعیف توان مالی حضرت علی (علیهالسلام)، ابوبکر با همفکری عمر، فدک را از فاطمه زهرا (علیهاالسلام) گرفت. (همو، ص 187)
جمعی از بزرگان و صحابه نزدیک پیامبر (صلی الله علیه و آله) به برگزیده شدن ابوبکر در سقیفه اعتراض کردند از جمله خزیمة بن ثابت، عمار یاسر، سهل بن حنیف، ابو هیثم بن تیهان، ابوذر، ابو ایوب انصاری، عتبة بن ابی لهب، نعمان بن عجلان، و سلمان فارسی.
عمر برای این که پایههای خلافت ابوبکر را مستحکم سازد و خلافت خود را در آینده تضمین کند، به ابوبکر گفت که باید از علی (علیهالسلام) بیعت بگیرد؛ زیرا خودداری او از بیعت و اعتراض عدهای از صحابه جلیل القدر به ماجرای سقیفه برای حکومت خطری جدی به حساب میآید.
برخی قبایل هم برای حمایت از حضرت علی (علیهالسلام) از بیعت با ابوبکر سر باز زده بودند و با حکومت همکاری نمیکردند؛ پس عمر و ابوبکر با اعزام گروهی از سپاهیان خانه فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را محاصره کردند، به زور وارد خانه امام (علیهالسلام) شدند، امام علی (علیهالسلام) را گرفتند و او را نزد ابوبکر بردند و ابوبکر از وی خواست که بیعت کند. امام (علیهالسلام) شجاعانه پاسخ داد: «من به خلافت سزاوارتر از شما هستم و با شما بیعت نخواهم کرد.» اوضاع به آشوب کشیده شد. از طرفی هم فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در حالی که دست دو پسر خویش را گرفته بود، برای دفاع از امام علی (علیهالسلام) آمد و به ابوبکر اعلام کرد که اگر علی (علیهالسلام) را رها نکنند آنها را نفرین خواهد کرد. ابوبکر از فرجام خشم امام علی (علیهالسلام) بیمناک شد و گفت: «اگر خود نخواهی بیعت کنی من تو را مجبور نمیکنم.» (همو، ص 192-193؛ محلاتی، ص 208)
گروه دین و اندیشه تبیان
تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، دکتر ولایتی