قرآن از خود دفاع میکند
خداوند متعال در بیان حقانیت قرآن و دفاع از این صحیفه نورانی آسمانی، معرف مختلفی بیان میفرماید:
«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِینَ»1
اگر از آنچه بر بنده خودمان (محمد) نازل كردهایم در شك هستید، سورهای مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا (بر این كار) دعوت كنید اگر راست میگویید. اگر (این كار را) نكردید و هرگز نخواهید كرد، از آتشی بترسید كه هیزم آن مردم (گنهكار) و سنگها است كه برای كافران آماده شده است.
توضیح: منظور از سنگها در آیه فوق كه میفرماید: «وقودها الناس و الحجارة» بتهایی است كه میپرستیدند،2 به دلیل گفتار خداوند متعال:
«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»3؛ شما و خدایانی كه جز الله میپرستید هیزم جهنم هستند.
یهود: فقط تورات خودمان
یهود صریحاً میگفتند، ما فقط به كتاب آسمانی خودمان، تورات ایمان داریم و به قرآن ایمان نمیآوریم در صورتی كه بعضی از كارهایشان دلیل بر عدم ایمان به تورات نیز بود.«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»4 ؛ و هنگامی كه به آنان(یهود) گفته شود: به آنچه خداوند نازل فرموده است ایمان بیاورید، میگویند ما به چیزی ایمان میآوریم كه بر خود ما نازل شده است و به غیر آن كافر میشوند و حال آنكه حق است و آنچه را كه با ایشان است (یعنی تورات را) تصدیق میكند. بگو پس چرا پیامبران خدا را پیش از این میكشتید، اگر مؤمن (به تورات) بودید.
توضیح: خداوند در كتاب آسمانی تورات، كشتن پیامبران را حرام كرده بود و به یهود امر فرموده بود كه از پیامبران پیروی و اطاعت كنند و آنان را تصدیق نمایند.5
آیه فوق دلالت دارد بر اینكه ایمان در صورتی صحیح است كه به همه كتابهای آسمانی باشد نه تنها به بعضی از كتب آسمانی.6
دشمن جبرئیل
یهود به پیامبر میگفتند اگر میكائیل به نزد تو میآمد و پیام خدا را میآورد، ما به تو ایمان میآوردیم زیرا او فرشته رحمت است ولی جبرئیل فرشته عذاب است و او دشمن ماست.7خداوند متعال در جواب آنان این آیه را نازل فرمود:
«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدی وَ بُشْری لِلْمُؤْمِنِینَ»8؛ بگو كسی كه دشمن جبرئیل باشد (نباید دشمنی او سبب روگردانی از قرآن باشد) زیرا او به فرمان خدا آن (قرآن) را بر قلب تو نازل كرده است. قرآنی كه كتب آسمانی پیش از خود را تصدیق میكند و هدایت و بشارت برای مؤمنان است.
توضیح: چرا خداوند متعال در آیه فوق هدایت را مخصوص مؤمنان قرار داد در صورتی كه قرآن برای مؤمنان و غیر مؤمنان هدایت است و راهنما؟
جواب: علّت این تخصیص آنست كه مؤمنان تنها به وسیله قرآن هدایت میشوند و به آنچه در قرآن است عمل میكنند.9
یهود به پیامبر میگفتند اگر میكائیل به نزد تو میآمد و پیام خدا را میآورد، ما به تو ایمان میآوردیم زیرا او فرشته رحمت است ولی جبرئیل فرشته عذاب است و او دشمن ماست
اگر از خدا نبود
خداوند یهود و منافقان را سرزنش میكند كه چرا قرآن را سرسری گرفته و در آن تأمل نمیكنند و همین بیتوجهی و بیعنایتی آنان نسبت به قرآن سبب شده كه ادعا كنند، قرآن از خدا نیست.10 در صورتی كه قرآن اگر از خدا نبود و بشری آن را پدید آورده بود اختلافات بسیار در آن مشاهده میشد زیرا نوعاً سخن و نوشتار بشر از لحاظ معنی گاهی دچار تناقض و از حیث الفاظ زمانی فصیح و گاهی غیر فصیح است.11
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً كَثِیراً»12؛ آیا درباره قرآن نمیاندیشند كه اگر از نزد غیر خدا بود، اختلافات بسیاری در آن مییافتند.
توضیح: اختلاف نداشتن قرآن به این معنی است كه آیات قرآن در هر موضوعی با یكدیگر متناقض نیستند و یكدیگر را رد نمیكنند و از لحاظ تشابه بیان و متانت معانی و مقاصد بر یكدیگر برتری ندارند، در صورتی كه نوشته و گفته غیر خدا این طور نیست. زیرا هر انسانی میبیند كه امروزش عاقلتر از دیروز است و هر عمل و صنعت و كاری پدید میآورد، یا رأی و نظریهای میدهد، بهتر از كار، رأی و نظر گذشته او است. حتّی نویسنده، شاعر و خطیب، نوشته و گفته اخیر او بهتر از نوشته و گفته اول اوست و انشاء آخر او بر انشاء اول او ترجیح دارد.13
كوری دل
آنان كه به پیامبر و قرآن ایمان نداشتند و ایمان نمیآوردند و میخواستند برای عدم اعتقادشان جنبه حق به جانبی داشته باشند، به عناوین مختلف بهانهجویی میكردند تا وانمود كنند كه اگر صحت گفتار پیامبر بر ما ثابت شود، بدون درنگ تسلیم میشویم و ایمان میآوریم. ولی خداوند این طرز تفكر را كه دروغ و خلاف واقع است، پاسخ میدهد:«وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْكَ كِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ»14 ؛ و اگر نوشتهای بر روی صفحهای بر تو نازل كنیم و (علاوه بر دیدن) آن را با دستهای خود لمس كنند، باز كافران میگویند: این چیزی جز یك سحر آشكار نیست.
توضیح: چند نفر از كافران بنام «نضر بن الحارث»، «عبدالله ابی امیه» و «نوفل بن خویلد» گفتند: ای محمد ما به تو ایمان نمیآوریم تا این كه كتابی از سوی خدا برای ما بیاوری و چهار نفر از فرشتگان با آن كتاب باشند و گواهی دهند كه آن كتاب از نزد خداست و تو پیامبر او هستی خداوند آیه فوق را نازل فرمود.15
پررویی كافران
كافران تا میتوانستند كوشش میكردند كه قرآن را نفهمند و روی آنان تأثیر نگذارد. به این جهت از قرآن دوری میكردند ولی گذشته از اینها گاهی پررویی كرده و با پیامبر درباره قرآن به جدال مینشستند و صریحاً قرآن را افسانه میشمردند.خداوند همین موضوع را با نتیجه آن بیان میفرماید:
«وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْكَ وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا كُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها حَتَّی إِذا جاؤُكَ یُجادِلُونَكَ یَقُولُ الَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْؤَوْنَ وَ إِنْ یُهْلِكُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ »16
بعضی از آنان به تو گوش فرا میدهند ولی بر دلهای آنان پردهها و در گوش آنها سنگینی قرار دادهایم تا آن (قرآن) را نفهمند. و اگر همه نشانههای حق را ببینند ایمان نمیآورند حتی هنگامی كه به نزد تو میآیند، با تو پرخاش میكنند و كافران میگویند: این (قرآن) جز افسانههای پیشینیان نیست. آنها دیگران را از آن (قرآن) باز میدارند و خود نیز از آن دوری میكنند و آنها جز خود را هلاك نمیكنند ولی نمیفهمند.
توضیح: عدهای از مشركان مكه نزد پیامبر اكرم نشسته بودند در حالی كه آن حضرت قرآن میخواند. آنها به یكی از خودشان بنام «نضر» گفتند: محمد چه میگوید؟ «نضر» گفت: افسانههای پیشینیان نظیر آنچه از قرنهای گذشته برای شما داستان میگویم. آن وقت خداوند آیه فوق را نازل فرمود.17
یهود: كتابی در كار نبوده
یهود گاهی كارشان به جایی میرسید كه برای انكار قرآن منكر شوند كه خدا كتابی بر پیامبری نازل كرده، این آیه به آنان جواب دندانشكن میدهد:«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسی نُوراً وَ هُدی لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِیراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ»[18 ؛ آنها خدا را چنانكه باید نشناختند كه گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی نازل نكرده است. بگو چه كسی كتابی را كه موسی آورد نازل گردانید، كتابی كه برای مردم نور و هدایت بود و شما آن را به صورت صفحاتی پراكنده قرار میدهید قسمتی را آشكار و قسمت زیادی را پنهان میدارید و مطالبی به شما تعلیم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان آنها را نمیدانستند، بگو خدا... سپس آنها را در گفتگوهای لجاجت آمیزشان رها كن بازی كنند.
توضیح: علت آن كه منكران نزول وحی و كتاب آسمانی، خدا را نشناختهاند، آنست كه لازمه خداوندی خدا و یكی از ویژگیهای پروردگاری آنست كه خدا برای هدایت مردم به راه راست و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، وحی و كتاب آسمانی بفرستد و اگر كسی منكر آنها شد، شناختی نسبت به خدا ندارد.19
تا نگوئید
قرآن حجت است و نزول آن جلو بسیاری از یاوهگوئیهای مخالفان را گرفت. اینك در آیه زیر میبینید كه مخالفان درباره قرآن چه منطقی داشتند و چه گفتاری:
« وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَلی طائِفَتَیْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِینَ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدی مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدی وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیاتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا یَصْدِفُونَ» 20
و این كتابی مبارك است كه ما آن را (بر تو) نازل كردیم، از آن پیروی كنید و تقوا داشته باشید تا مورد رحمت واقع شوید.
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
[1] . سوره بقره، آیههای 23 ـ 24.
[2] . تفسیر المیزان، ج 1، ص 90.
[3] . سوره انبیاء، آیه 98.
[4] . سوره بقره، آیه 91.
[5] . تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 161.
[6] . تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 161.
[7] . تفسیر القرآن الكریم، ص 54.
[8] . سوره بقره، آیه 97.
[9] . تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 167.
[10] . تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 81.
[11] . المصحف المفسر، ص 120.
[12] . سوره نساء، آیه 82.
[13] . تفسیر المیزان، ج 5، ص 19.
[14] . سوره انعام، آیه 7.
[15] . تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 275.
[16] . سوره انعام، آیههای 26 ـ 25.
[17] . تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 286.
[18] . سوره انعام، آیه 91.
[19] . تفسیر المیزان، ج 7، ص 269.
[20] . سوره انعام، آیههای 157 ـ 155.