تبیان، دستیار زندگی
این روزها دیگر از آن خانه‌ها خبری نیست، بناهایی كه هم مناسب‌ترین جا برای سكونت ساكنانشان بودند و هم شاهكار معماری.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر چاردیواری!

خانه های ایرانی


این روزها دیگر از آن خانه‌ها خبری نیست، بناهایی كه هم مناسب‌ترین جا برای سكونت ساكنانشان بودند و هم شاهكار معماری. توی كوچه پس‌كوچه‌های باریك و قدیمی شهرهای سوزان كویری كه پرسه بزنی، در پناه سایه دیوارهای بلند خاكی رنگ، به درهای كوچك رنگ و رو رفته‌ای برخواهی خورد كه تقریبا غیرممكن است بتوانی آنچه در پشتشان پنهان شده را پیش‌بینی كنی.

این درها، ورودی‌های دالان‌های باریك و نیمه‌تاریكی هستند كه شما را به یك حیاط بزرگ و وسیع می‌رسانند؛ حیاطی كه دورتا دورش را فضاهای مختلفی پر كرده و یك خانه ایرانی را شكل داده است؛ خانه‌هایی كه مناسب‌ترین مكان برای سكونت یك خانواده ایرانی بودند.


در چله تابستان‌های یزد و كاشان- كه این روزها كولرهای آبی هم حریفشان نمی‌شوند- ساكنان این خانه‌ها در گذشته ذره‌ای احساس گرما نمی‌كردند یا در زمستان‌هایی كه سرمای كویر به مغز استخوان می‌رسد، اتاق‌ها با كمترین سوختی گرم می‌شد.

آبی كه مایه روشنی زندگی بود، بدون سیستم‌های لوله‌كشی امروزی از یك‌یك خانه‌ها می‌گذشت و همه را سیراب می‌كرد. آن سال‌ها، ساكنان خانه در یك عمارت زیبا و سرسبز، دور از چشم غیر، روزگار می‌گذراندند.

این خانه‌ها برای ما ایرانی‌ها حریمی مقدس بودند؛ محلی برای یكپارچگی خانواده‌هایمان. آنها فراتر از ارزش معماری‌شان حریمی بودند برای آرامش و یكپارچگی خانه و خانواده.

بد نیست بدانید که...

- معمارهای سنتی تمام هم و غمشان معطوف به داخل خانه بود و نمای خانه چندان اهمیتی برایشان نداشت. متنوع‌ترین و پركارترین قسمت خانه اندرونی بود تا ساكنان خانه احساس خستگی و تكرار نكنند. حیاط اندرون هیچ راهی به‌جز راهروی ورودی نداشت كه آن هم پیچ و تاب می‌خورد تا ساكنان خانه از چشم نامحرم دور نگه داشته شوند. همه اینها باعث شده كه معماری خانه‌های سنتی ایران را یك معماری درونگرا بنامند.

- اتاق‌ها در یك خانه سنتی براساس اهمیت و كاربردشان دور تا دور حیاط چیده می‌شدند. اتاق‌های تابستانی معمولا روی ضلع جنوبی قرار می‌گرفتند تا در طول روزهای تابستان، كمتر در معرض آفتاب باشند و اتاق‌های زمستان‌نشین، روبه‌روی اتاق‌های تابستانی و دقیقا روی ضلعی می‌نشستند كه در طول روز، بیشترین آفتاب به آنها بتابد. باقی فضاها هم مثل انبار، آشپزخانه و اصطبل در ردیف دوم و پشت اتاق‌ها جا می‌گرفتند.

- از در یك خانه ایرانی كه بروی تو، می‌افتی وسط یك فضای سرپوشیده كه به‌اش می‌گفتند هشتی. بعد با یك زاویه 90 درجه، جلویت یك راهرو -كه گاهی اوقات می‌توانست شیب كمی هم داشته باشد- قرار می‌گرفت. به انتهای راهرو كه می‌رسیدی، اگر غریبه بودی به بیرونی راهنمایی می‌شدی و اگر آشنا بودی و محرم ساكنان خانه، می‌توانستی مستقیم پا به اندرونی بگذاری.

- خانه‌ها و حیاط‌های بزرگ خانه‌های قدیمی، همیشه طوری ساخته می‌شدند تا از بهترین جهت تابش نور خورشید استفاده كنند، از بادهای نامناسب و توفان‌های منطقه‌ای در امان باشند و رو به سمت بادهای مطبوع داشته باشند.

- حیاط خانه‌های مناطق كویری، حداقل نیم متری پایین‌تر از سطح كوچه بود. در بعضی خانه‌ها حتی وسط حیاط اصلی هم می‌توانید یك حیاط عمیق‌تر به نام «گودال باغچه» ببینید. تمام این تمهید‌ها برای عمیق كردن حیاط و سایه‌گیر بودن و خنك شدن خانه است.

خانه های ایرانی

كوبه در: توی یک خانه ایرانی تفکیک فضاهای زنانه و مردانه از همان دم در شروع می شد. مهمان خانه سنتی اگر یک زن بود حلقه با صدای زیر را می زد تا خانم خانه در را برایش باز کند واگر مرد بود کوبه مردانه را می زد تا وقتی صدای بم آن از توی خانه به گوش می رسید، مرد صاحبخانه بیایید و به مهمان خانه خوشامد بگوید.

خانه های ایرانی

اتاق‌ها: نقاشی‌های روی دیوارها و گچ‌كاری‌های توی اتاق با فرش لچك- ترنج و پشتی‌های دستبافی كه بانوی خانه توی اتاق می‌چید، جمعا می‌شدند یك اتاق ایرانی. آن زمان‌ها توی خانه اغنیای شهر، اتاق‌ها برای استفاده در فصل‌های خاص طراحی می‌شدند، مثلا این اتاق بیشتر در فصل زمستان مورد استفاده قرار می‌گرفته. این را می‌شود از سقف كوتاه اتاق حدس زد. اتاق‌های زمستان‌نشین به خاطر اینكه زودتر و با هزینه كمتری گرم شوند، جمع و جور و با سقفی كوتاه ساخته می‌شدند، برخلاف اتاق‌های تابستان نشین كه وسیع و مرتفع بودند.

خانه های ایرانی

مطبخ: من و شما به اینجا می‌گوییم آشپز خانه اما پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان به آن مطبخ می‌گفتند. مطبخ‌ها چون پشت اتاق‌های اصلی ساخته می‌شدند، تنها راه دسترسی‌شان به نور، سوراخ‌هایی بود كه در سقفشان كار گذاشته می‌شد. آن ردیف سوراخ‌های هلالی شكل پایین عكس هم لابد اجاق‌های این مطبخ بزرگ بوده‌اند.

خانه های ایرانی

پنجره: كافی بود كمی از صبح بگذرد و خورشید توی آسمان بالا بیاید تا با اولین اشعه‌های آفتاب، اتاق ارسی پر از لكه‌های رنگی نور شود؛ لكه‌هایی كه كم‌كم تا انتهای دیوارهای پر از طاقچه‌ بالا می‌رفتند. البته این پنجره‌های بزرگ پر از شیشه كه تمام دیوار رو به حیاط را می‌گرفتند، فقط به خاطر زیبایی ساخته نشده بودند؛ در و پنجره‌سازها این پنجره‌ها را به اشكال كوچك هندسی تقسیم می‌كردند تا فقط قسمتی از آفتاب، حق عبور از دریچه‌های پر شده از شیشه‌های رنگی را داشته باشد. با این روش، آفتاب گرم مناطق كویری ملایم‌تر و قابل تحمل‌تر می‌شد.

خانه های ایرانی

بادگیر: یكی از بادگیرهای منحصر به فرد خانه‌های ایران. بادگیرها همراه حوض پر از آب وسط حیاط، یك سیستم تهویه مطبوع می‌ساختند. بادگیرها طوری ساخته می‌شدند كه وقتی باد از دریچه‌هایشان می‌گذشت، مكش ایجاد می‌شد. كانال‌های هوا هم كه تا اتاق‌ها كشیده شده بودند، هوای داخل اتاق را به داخل خود می‌كشیدند و از راه دهانه‌ها به بیرون می‌فرستادند. جایگزین هوای اتاق، هوایی بود كه از توی حیاط از روی حوض و از لابه‌لای درختان و گل‌ها می‌گذشت و اتاق را پر از هوای خنك و خوشبو می‌كرد.

خانه های ایرانی

حیاط: اینجا قلب خانه سنتی بود. اتاق‌های ریز و درشت خانه دورتادور حیاط چیده می‌شدند و نور، هوا و چشم‌انداز خودشان را از حیاط می‌گرفتند. توی خانه‌های قدیمی اعیانی، 3 جور حیاط پیدا می‌شد؛ حیاط نارنجستانی كه آن‌قدر كوچك بود كه می‌شد توی زمستان حتی سقفش را پوشاند، حیاط بیرونی كه تقریبا عمومی بود و برای جشن‌ها و مناسبت‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گرفت و بالاخره حیاط اندرونی كه مثل همین حیاط خانه بروجردی‌ها، مخصوص استفاده اهل خانه بود. این حیاط اندرونی گاهی آن‌قدر بزرگ و سرسبز بود كه برای خانه حكم یك باغ را داشت.

خانه های ایرانی

سردر: آن قدیم ندیم‌ها كه شهرها این‌قدر پایین شهر و بالا شهر نداشتند، خانه فقیرفقرا و اغنیا كنار هم توی یك كوچه، واقع بود. از روی نمای خانه هم اصلا نمی‌شد حدس زد كه صاحبخانه فقیر است یا متمول چون نمای همه خانه‌ها از كاهگل بود. تنها نشانه در ظاهر خانه كه خبر از مال و منال صاحبخانه می‌داد، همین سردرهای تزئین شده و مجلل بودند.

خانه های ایرانی

حوضخانه: این هم یكی دیگر از تمهیداتی كه معمارهای سنتی برای گذران تابستان‌های گرم، پیش پای مردم مناطق كویری می‌گذاشتند.

حوضخانه‌ها كه زیر یك سقف برپا می‌شدند، محل تجمع افراد خانواده دور هم در روزهای تابستان بود. پای ثابت این تجمع‌ها هم قلیان، شربت و فالوده بود. خیلی مواقع زیرزمین خانه‌ها با یك حوض تبدیل به حوضخانه می‌شد و بادگیرها هم وارد صحنه می‌شدند. باد ایجاد شده در زیرزمین، از روی آب در جریان می‌گذشت و زیرزمین را تبدیل به یك یخچال تمام عیار می‌كرد.


گروه گردشگری تبیان- الهام مرادی

منبع: همشهری