تبیان، دستیار زندگی
برنامه دیروز امروز فردا که در ابتدا به عنوان 90 سیاسی شروع شد این هفته هم سراغ موضوع فرهنگ رفت و به تاثیر رسانه بر نارضایتی جنسی مخاطب و در نهایت بالا رفتن آمار طلاق پرداخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قافیه که تنگ آمد

یامین پور

رسانه ملی همچنان به دنبال تحقق وعده آسمانی خود است. بعد از درخشیدن عادل فردوسی پور در تلویزیون بنا شد رسانه ملی این تجربه شیرینش را در سایر عرصه ها تکرار کند. اولین بار سید عزت الله ضرغامی در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق وعده داد که 90 سیاسی از تلویزیون پخش خواهد شد. مدتی بعد از انتخابات دوره دهم نزدیک بود وعده ضرغامی به تحقق بپیوندد؛ برای همین یکی از دانشجویان این دانشگاه به عنوان مجری و نقطه ثقل برنامه انتخاب شد.

برنامه دیروز امروز فردا که قرار بود با تکیه بر توانمندی های وحید یامین پور برای رسانه ملی حکم 90 سیاسی را داشته باشد در کشمکش با سیاست مداران، که آدم هایی پیچیده و غیر قابل پیش بینی هستند، نتوانست آن طور که در دستور کار داشت به فعالیت خود ادامه دهد. بعد از آن که طیف های مختلف سیاسیون از این برنامه استقبال نکردند و بعد از چند مرتبه وقفه و سکته، این برنامه  دوباره روی آنتن رفت تا این بار به فراخور شرایط، گاهی رنگ سیاسی به خود بگیرد و گاهی رنگ فرهنگی. هنوز هم این برنامه نتوانسته هویت خود را به طور ثابت و مشخص حفظ کند اما آن چه که (دیروز امروز ...) را در پرداختن به موضوعات فرهنگی، شایسته نقد و ارزیابی می کند، حفظ نگاه سیاسی در هنگام پرداختن به موضوعات فرهنگی است، نگاهی که پرسش های بینندگان و مجهولات ایشان را به رسمی ترین شکل ممکن پاسخ می دهد.

در گزارشی اعلام شده بود: 65% استفاده کنندگان از ماهواره به نامناسب بودن فضای فرهنگی آن و مفسده انگیز بودنش اعتراف می کنند اما همچنان مشتری پرو پا قرص شبکه های فارسی زبان اند

بیایید جمله بسازیم

رسانه – طلاق - نارضایتی جنسی. بیایید با این سه کلمه جمله بسازیم یا لااقل درباره اش حرف بزنیم. صحبت کردن درباره این موضوع کار چندان سختی نیست چون این روزها رسانه های مختلف درباره  تاثیرات سوء تماشای شبکه های فارسی زبان و فیلم های خارجی آن گفته اند و نوشته اند و تقریبا حرف ناگفته ای باقی نمانده، اما بالاخره ما هم مثل خیلی های دیگر پای برنامه دیروز امروز فردا نشستیم تا ببینیم چه حرف تازه ای در این رابطه دارد.

شب دوشنبه، حجت الاسلام زیبایی نژاد مقابل وحید یامین پور نشست تا اثبات کند نرخ بالا رفتن طلاق و بخش عمده آسیب های اجتماعی علتی ندارد جز رسانه های غربی. از نگاه کارشناس برنامه بیش از 45% از طلاق ها به دلیل نارضایتی جنسی ناشی از قرار گرفتن در معرض رسانه های خارجی است. به عبارت دیگر تماشای فیلم های خارجی و شبکه های ماهواره ای سبب بروز نوعی تنوع طلبی جنسی و نارضایتی جنسی می شود و در نهایت این مساله منجر به سست شدن بنیان خانواده و فرهنگ خواهد شد.

حجت الاسلام زیبایی نژاد با تحلیل این مساله که ماهواره و آثار رسانه ای غرب با به نمایش گذاشتن صحنه های محرک جنسی بیننده را به آستانه تحریک می رسانند و این مساله زمینه ساز بروز فساد در جامعه می شود، عنوان کرد موضوع افزایش خیانت در خانواده ها و افزایش طلاق، به دلیل قرار گرفتن در معرض این تبلیغات غیر اخلاقی است. او با تعمیم این مساله به سایر زمینه های فرهنگی، بخش اعظم ناهنجاری های فرهنگی را به دلیل استفاده از ماهواره و فیلم های سینمایی غربی دانست.

حجت الاسلام زیبایی نژاد با تحلیل مضرات فرهنگی استفاده از ماهواره و تماشای سریال های خارجی، به مخاطبان برنامه توصیه کرد از تماشای فیلم های مروج فرهنگ غربی و لاابالی گری پرهیز کنند.

مهمان دوم این برنامه که به صورت تلفنی روی خط برنامه آمد، کسی نبود جز دکتر حسن عباسی. دکتر عباسی با اذعان به این نکته که رسانه های غربی مروج فساد و ابتذال هستند، ادعا کرد که نباید فضا را گلخانه ای کرد. او بر این نکته تاکید کرد که بسیاری از جوانانی که به اعتکاف می روند، در خانه شان هم ماهواره هست و هم روی هارد کامپیوترشان سریال های غربی وجود دارد.

عباسی با اشاره به فحشا و فسادهای به ظاهر نوظهوری که دیده می شود، گفت: این آسیب ها پدیده های جدیدی نیستند، حتی عمومیت هم ندارند و ما نباید آن را به جامعه تسری بدهیم. این آسیب ها حقیرتر از این هستند که به قشر جوان و مسلمان ما آسیب بزنند.

در حالی که مجری برنامه قصد قطع کردن صحبت های عباسی را داشت، او به سخنانش مصرانه ادامه داد و گفت: البته من کتمان نمی کنم که این رسانه ها آسیب هایی به دنبال دارند، اما ما در جنگ سخت تلفاتی داشتیم و الآن که نوبت جنگ نرم رسیده، در فضای اینترنت و این فضای وسیع رسانه ای هم تلفاتی خواهیم داشت. اما من جوانانی را می بینم که در همین فضا به گونه ای واکسینه شده اند که این هجمه های دشمنان کارایی ندارد. او در ادامه گفت: من می گویم که اگر علت های دیگری هم به فرهنگ ما آسیب وارد می کند، آن ها را ببینیم. این قدر نباید به این مسائل دامن زد.

رسانه های همسو با ارزش های انقلاب به استراتژی مشخصی برای اقناع مخاطبانشان نرسیده اند. ضمن این که هر چند رسانه های خودی توانسته اند در سطح ادراک مخاطبان ایرانی قدری هوشیاری را ایجاد کنند اما قادر نیستند این تغییر ادراک را به تغییر در رفتار تبدیل کنند

این نقد است یا تبلیغ؟

ماجرای برنامه (دیروز امروز فردا) را تا همین جا داشته باشیم؛ عجالتا باید گفت برنامه در همین جا بدون نتیجه گیری و ارائه راهکار قطعی به پایان رسید و نتیجه گیری بر عهده مخاطب گذاشته شد. اما سیر نقد شبکه های فارسی زبان به همین جا ختم نمی شود.

با آغاز فصل تابستان و شروع ایام فراغت دانش آموزان و دانش جویان، رسانه هایی که پیش بینی می کردند استقبال از شبکه های ماهواره ای -به دلیل نبودن امکانات سرگرمی- به طور تصاعدی بالا خواهد رفت، به نقد شبکه های ماهواره ای خصوصا از نوع فارسی زبان و فارسی وانش دست زدند.

این نقد و تحلیل دو موج داشت؛ موج اول به پرهیز دادن مخاطب و نقد کلی برخی فیلم ها و تبیین آثار ضد فرهنگی و غیراخلاقی این محصولات رسانه ای بسنده کرد. موج دوم که سهمگین تر بود، کمی دیرتر به مخاطب رسید و به نقد جزئی تر و مصداقی تر این آثار دست زد.

در یکی دو هفته گذشته، کار به جایی رسید که برخی نشریات الکترونیک و مطبوعات در کنار نقد این آثار، از تصاویر کاراکترهای فیلم ها و احیانا معرفی بازیگران شان هم دریغ نکردند و حتی تصاویر این افراد را روی جلد خودشان کار کردند. تعدد این نشریات و تکثر این مطالب به حدی است که لای هر نشریه ای را که باز کنید، چیزی از ماهواره های فارسی زبان می بینید. حتی در برنامه (دیروز امروز فردا ) دیده شد که بخش هایی از سریال لاست یا فرار از زندان، گرما بخش حلقه انتقادی این برنامه شده و مجری برنامه هم البته با لحنی کنایه آمیز گفت: صحنه هایی که از فیلم گمشدگان پخش کردیم، آن چیزهایی بود که می شد پخش کنیم، غیر قابل پخش هایش را نشان ندادیم.

با این اوصاف، فضای رسانه ای ایران به عطش مخاطبان دامن می زند و اکنون شاهد نوعی بمباران تبلیغاتی به نفع این ایستگاه های تلویزیونی و بنگاه های برنامه سازی هستیم، تا جایی که این تبلیغات وسیع و بی برنامه این تردید را به وجود می آورد که این رسانه ها به جهت نداشتن سوژه و از فرط تنگی قافیه، به این موضوع پرداخته اند.

این در حالی است  که در گزارشی اعلام شده بود: 65% استفاده کنندگان از ماهواره به نامناسب بودن فضای فرهنگی آن و مفسده انگیز بودنش اعتراف می کنند اما همچنان مشتری پر و پا قرص شبکه های فارسی زبان اند.

این امر، نتیجه آن چیزی است که دیدیم؛ رسانه های همسو با ارزش های انقلاب به استراتژی مشخصی برای اقناع مخاطبانشان نرسیده اند. ضمن این که هر چند رسانه های خودی توانسته اند در سطح ادراک مخاطبان ایرانی قدری هوشیاری را ایجاد کنند، اما قادر نیستند این تغییر ادراک را به تغییر در رفتار تبدیل کنند.

شاید مهم ترین ایراد و اشکالی که در فرایند نقد این شبکه های ماهواره ای دیده می شود، این است که معرفی جایگزین برای این شبکه های ماهواره ای ساده نیست و مخاطبان این شبکه ها در صورت تصدیق مفسده انگیز بودن این رسانه ها، وسیله دیگری برای سرگرم شدن ندارند.

به هر حال حجم زیاد تبلیغات علیه شبکه های ماهواره ای، بیش از آن که به پرهیز مردم از رسانه های غربی منجر شود، تبدیل شده به عادی سازی استفاده از این ابزار و از بین رفتن قبح اجتماعی آن در بین گروه های سنتی جامعه، و آن چه که از رسانه های خصوصی و نشریات کم تیراژ انتظار نمی رود، برای رسانه ملی ناپسندتر است.


محمد نبوی- گروه هنر تبیان