تبیان، دستیار زندگی
مایك لی ، فیلمساز كهنه‌كار بریتانیایی اصرار دارد بگوید شخصیت درام‌های خانوادگی (كه نشان‌ دهنده سبك كار اوست و برای تصویر و تحلیل عمیق آنها به شهرت رسیده) ملال‌آور نیستند. او می‌گوید زندگی مسحور كننده است و درام، بخشی از زندگی آدم‌هاست.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردی با روایت‌هایی جذاب

 مایك لی

مایك لی ، فیلمساز كهنه‌كار بریتانیایی اصرار دارد بگوید شخصیت درام‌های خانوادگی (كه نشان‌ دهنده سبك كار اوست و برای تصویر و تحلیل عمیق آنها به شهرت رسیده) ملال‌آور نیستند. او می‌گوید زندگی مسحور كننده است و درام، بخشی از زندگی آدم‌هاست.»

لی پسر یك طبیب بود كه در منطقه كارگری لنكشایر انگلستان به دنیا آمد. او كه در آكادمی‌‌‌ سلطنتی هنرهای دراماتیك تحصیل كرد، بعدها به مدرسه فیلم لندن رفت و كار هنری‌اش را با بازی در چند نقش كوچك در فیلم‌های انگلیسی شروع كرد.

لی اولین نمایشنامه‌اش را سال 1965 نوشت و اجرا كرد. بعد به سراغ نمایش تلویزیونی رفت و در دهه هفتاد، 9 نمایش تلویزیونی ساخت. او در این سال‌ها با نمایش‌هایی مثل «دیوانه ماه می» و «شب‌نشینی ابی‌گیل» به سراغ قشر متوسط جامعه رفته و مسائل آنها را مطرح می‌كند.

او نگاهش به مسائل بیشتر تئاتری است و برای ساخت خط داستانی فیلم‌هایش، بدون آماده كردن داستانی پیچیده از قبل، به بازیگر‌ها امكان می‌دهد تا مسیر قصه را تعیین كنند و آن را پیش ببرند. از همین رو كشف لحظه‌های صمیمی‌ و استثنایی امری است كه با دیدن آثار لی غالبا صورت می‌گیرد كه تنها از خلاقیت كارگردان و درخشش لحظه‌های بداهه بازیگرها خلق می‌‌‌شوند. او حتی اطلاعاتی درباره شخصیتی كه بازیگر باید ایفاگر نقش او باشد، در اختیار او قرار نمی‌دهد و می‌گذارد تا در مسیر داستان، بازیگر شخصیتش را پیدا كند.

هرچند آمریكایی‌ها لی را در دهه 80 كشف كردند، اما او فعالیت حرفه‌ایش را از سال 1971 با كارگردانی فیلم «لحظه‌های بی‌پناهی» آغاز كرد و در همان سال به عنوان بهترین فیلمساز جشنواره لوكارنو معرفی شد. این فیلم كه در واقع اولین فیلم بلند در كارنامه فیلمسازی لی است، درباره روزمرگی‌های دختری است به نام سیلویا (ریت) كه منشی‌ است و مراقبت از خواهر عقب مانده‌اش را به عهده دارد. مشكل او اضافه وزنش است و او به دنبال راهی است كه به كمك آن بتواند تغییری اساسی در زندگی‌اش به وجود بیاورد. «آرزوهای بزرگ» كه ‌سال 1988 ساخته شده هم درباره یك خانواده كارگری از هم گسیخته است. در این فیلم لی به عنوان دومین ساخته بلند سینمایی‌اش باز هم به سراغ یك خانواده طبقه كارگر رفته كه دچار آشوب و فروپاشی درونی هستند.

«برهنه» یكی از فیلم‌های خشن لی است كه جایزه كن را برایش به ارمغان آورد و به عنوان مهم‌ترین اتفاق آن دوره جشنواره شناخته شد. این فیلم به عنوان یكی از بهترین‌های دهه 90 شخصیتی را در مركز قرار داده كه دچار زن ستیزی افراطی است. شخصیت اصلی این فیلم مردی تلخ‌اندیش است كه خشونتش نه‌تنها هنجارهای اجتماعی قدرت، بلكه محروم‌ترین و شكنجه شده‌ترین انسان‌ها را هدف می‌گیرد.

«بی‌سر و ته» ‌سال 1999 ساخته شد. لی در این فیلم موزیكال، زندگی 2 سازنده معروف اپرا در قرن هجدهم را به تصویر می‌كشد كه یكی از آنها به بحران خلاقیت دچار شده و نمی‌تواند ترانه جدیدی برای اپرا بگوید و دیگری هم درگیر اختلافات خانوادگی است. طبیعی است كه این دو هنرمند اولین شكستشان را تجربه كنند، اما آنها ناامید نمی‌شوند و سخت به كار می‌پردازند و سرانجام موفق می‌شوند تا «میكادو» یكی از شاهكارهای اپرا را خلق كنند. با وجود این كه برخی منتقدان فیلم‌های او را ضدجامعه می‌خوانند و تماشاگرانی كه به دیدن فیلم‌های داستانگو عادت كرده‌اند، گاه از دیدن آثار او سردرگم و خسته می‌شوند، اما فیلم‌های او خود زندگی است كه در عین حال فیلمساز قصد ندارد در جریان آن شعار دهد و بازیگران و تماشاگران را تشویق كند كه آستین‌ها را بالا بزنند و راه ترقی را در پیش بگیرند.

«همه یا هیچ» فیلمی‌ كه در سال 2002 ساخته شده، یكی دیگر از فیلم‌هایی است كه مهر مایك لی را بر خود دارد. او در این فیلم زندگی كسالت‌بار و ماشینی 3 خانواده اروپایی را روایت می‌كند كه در آن تمام اعضای خانواده كار می‌كنند تا زندگی بهتری داشته باشند، اما روابطشان سرد و بی‌روح است

«ورا دریك» یكی از فیلم‌های برجسته لی از این جمله است. در این فیلم روابط خانوادگی میان ورا و شوهرش بتدریج كنار می‌رود و آسیب‌پذیری این شخصیت‌ها در نظامی‌ كه آنها در آن موقعیتی متزلزل دارند، نشان داده می‌شود. ورا پیشخدمت یك خانواده بورژواست و استن در یك مكانیكی كار می‌كند و از همان سكانس‌های آغازین می‌توان حس كرد كه تنهایی و از خودبیگانگی اجتماعی بر تمامی‌ لحظه‌های زندگیشان حاكم است. لی گرایش‌های انسان گرایانه‌اش را در این فیلم نیز مثل فیلم‌های دیگرش بروز می‌دهد و رنج ورا دریك را در جایی به اوج می‌رساند كه او برای كمك به دیگری وارد میدان شده است. او كه برای سقط جنین‌های غیرقانونی به زن‌های فقیر كمك می‌كند، سرانجام توسط قانون گرفتار می‌شود و این قانون بی‌گذشت و غیرشخصی او را در پس زندان‌هایی عظیم رها می‌كند.

در حالی كه قانون ورا دریك را محاكمه می‌كند، لی به محاكمه سیستم اجتماعی می‌پردازد كه سقط جنین اخلاقی را حق طبیعی ثروتمندانی می‌داند كه می‌توانند در بیمارستان بستری شوند. ورا كه این كار را بدون اطلاع خانواده‌اش انجام می‌دهد، با فاش شدن رازش، متلاشی شدن خانواده كوچكش را به چشم می‌بیند. با این حال همین مصیبت همسرش، استن را از موضع انفعالی خارج می‌كند و او برای نخستین بار می‌فهمد كه برای حفظ آنچه فكر می‌كرد روی پاست، باید بسختی مبارزه كند.

«همه یا هیچ» فیلمی‌ كه در سال 2002 ساخته شده، یكی دیگر از فیلم‌هایی است كه مهر مایك لی را بر خود دارد. او در این فیلم زندگی كسالت‌بار و ماشینی 3 خانواده اروپایی را روایت می‌كند كه در آن تمام اعضای خانواده كار می‌كنند تا زندگی بهتری داشته باشند، اما روابطشان سرد و بی‌روح است.

این فیلم كه به آثار برگمان شباهت دارد، بر ارزش‌های از دست رفته خانواده تكیه دارد. همه یا هیچ به عنوان سومین فیلم لی راهی كن شد و تنها اثر او بود كه از این جشنواره جایزه‌ای نگرفت. خود او می‌گوید: ‌قبول دارم كه فیلم ناراحت‌كننده است، اما فكر می‌كنم روح آن پر از چیزهای امیدواركننده است. فیلم من، در مورد توانایی‌های بالقوه و آرزوهای ممكن ماست.

در فیلم‌هایی چون «جشن ابی‌گیل»، «دیوانگان در مه» و «بزرگسالان» در حالی كه او تناقض‌ها و ابتذال كاراكترها را در بستر اجتماع تصویر می‌كند و با وجود این كه انتقادهای تند و تیزی نسبت به سیاست‌های دولت دارد، اما به دام شعارهای سیاسی نمی‌افتد و از چپ‌گرایی صرف خودداری می‌كند.

او امسال با فیلم «سالی دیگر» به كن رفت. این فیلم هم به عنوان یكی از همان فیلم‌های شاخص لی دارای داستانی خطی است و یك روز از زندگی تان و گری، یك زوج میانسال خوشبخت از طبقه متوسط را تصویر می‌كند.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی