تبیان، دستیار زندگی
روزی زبل خان الاغ خود را به بازار برد تا بفروشد. در بین راه الاغ در لجن زاری افتاد و دمش كثیف شد. با خود گفت: اگر الاغ را با این دم كثیف به بازار ببرم ممكن است خوب نخرند. و با این خیال دم الاغ زبان بسته را برید و در خورجین نهاد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دم الاغ زبل خان
دم الاغ زبل خان

روزی زبل خان الاغ خود را به بازار برد تا بفروشد.

در بین راه الاغ در لجن زاری افتاد و دمش كثیف شد. با خود گفت: اگر الاغ را با این دم كثیف به بازار ببرم ممكن است خوب نخرند.

و با این خیال دم الاغ زبان بسته را برید و در خورجین نهاد. چون به میدان مال فروشان رسید شخصی مشتری الاغ شد وقتی با دقت اعضای حیوان را نگاه كرد متوجه دم بریده آن شد

و گفت: این الاغ هیچ عیبی ندارد الا این كه دمش را بریده اند و من الاغ بی دم نمی پسندم.

زبل خان  با عجله گفت: شما اول معامله را تمام كنید و از بابت دم نگرانی نداشته باشید من آن را از خورجین در آورده به شما تقدیم می كنم.

سركه ی هفت ساله

شخصی نزد زبل خان آمد و پرسید : می گویند شما سركه هفت ساله دارید آیا راست است؟ زبل خان جواب داد بله ، آن شخص گفت: خواهش می كنم یك كاسه به من بدهید. زبل خان گفت: عجب ، اگر می خواستم آن را به هر كس بدهم كه یك ماه هم نمی ماند و هفت ساله نمی شد.!

مزد حمالی
مزد حمالی

روزی زبل خان باری به دوش حمالی گذاشت كه همراهش به منزل بیاورد.

در بین راه حمال گم شد و هر چه گشت او را نیافت تا ده روز كارش جستجوی او بود بالاخره روز دهم با جمعی از دوستانش از كوچه می گذشتند كه چشمش به آن حمال افتاد كه بار دیگری به دوش دارد.

به دوستانش گفت: این همان حمال است كه من در تعقیبش هستم .

ولی بدون این كه به حمال حرفی بزند، از آن جا دور شد .

دوستانش پرسیدند: چرا از حمال باز خواست نكردی و بارت را مطالبه ننمودی ؟

گفت: فكر كردم اگر اجرت این ده روز حمالی را از من بخواهد چه كنم؟

گروه کودک و نوجوان سایت تبیان

مطالب مرتبط

امضای نامه ایرادی نداشت

اگر من در حوض نمی‏افتادم

تا ماه خفه نشده، نجاتش دهم

تعارف آمد، نیامد دارد!

خُرجین جدید

نصف پنبه، نصف کتان

حاضر جوابی میرزا

این به آن در

لباس‏ها به جای هیزم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.