تبیان، دستیار زندگی
شب بود و شام می خوردیم که در زندان باز شد. کاک قادر با چند چهره جدید که معلوم بود احترام زیادی برای آنان قائل است وارد شد. همراهان او از ارکان سازمان کومله بودند. بعد از ورود رو به روی برادرم نشستند. کاک قادر، مهندس را به آنها معرفی کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شب در زندان کومله ها
كاهش بودجه كتابخانه‌های مدارس و زندان‌های آمریكا

شب بود و شام می خوردیم که در زندان باز شد. کاک قادر با چند چهره جدید که معلوم بود احترام زیادی برای آنان قائل است وارد شد. همراهان او از ارکان سازمان کومله بودند. بعد از ورود رو به روی برادرم نشستند. کاک قادر، مهندس را به آنها معرفی کرد. بی مقدمه و با سرعت شروع به بحث کردند. مباحث پیچیده و میدان مناظره دلهره آور شد. ابتدا به مذهب ایراد گرفتند و گفتند امری شخصی است. بعد پا را فراتر گذاشته وجود خدا را نفی کردند. بعد هم به نابرابری زن و مرد اعتراض کردند که مهندس جوابشان را به خوبی داد، بعد از همه صحبتها گفتند فعلا تقاضای ما اینه که تحت حمایت دولت، خود مختار باشیم و از بودجه ملی بر خوردار باشیم  و وقتی تونستیم به قدرت و خود کفایی برسیم، اون وقت از ایران جدا شیم!

کتاب شنام: خاطرات کیانوش گلزار راغب

برای خرید اشتراک کتاب کلیک کنید.

تنظیم: آقایی


برای خرید کتب دفاع مقدس کلیک کنید.

برای خرید کتب خانواده کلیک کنید.

برای خرید از فروشگاه اینترنتی کلیک کنید.