تبیان، دستیار زندگی
توپ و دروازه و چمن ، یه دنیا تماشاچی زنده و غیرزنده ، صرف ماه ها وقت و ملیون ها دلار هزینه ، همه و همه و همه ، برای ورود 11 تا گلادیاتورِ ورزشكارِ اسطوره ای .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اختاپوس های خرافاتی

مرگ هشت پا، پیش از جام جهانی

توپ و دروازه و چمن ، یه دنیا تماشاچی زنده و غیرزنده ، صرف ماه ها وقت و میلیون ها دلار هزینه ، همه و همه و همه ، برای ورود 11 تا گلادیاتورِ ورزشكارِ اسطوره ای .

جام جهانی 2010 هم گذشت . به رسم تمام آمدن ها و رفتن ها . آنچه ماند و همیشه می ماند و هرگز نمی رود ، مائیم و آنچه برایمان مانده است .

از تاریخچه ی فوتبال و بازی سیاست و اقتصاد و چند تا عامل دیگر كه  بگذریم ، فوتبال چیز بدی هم نیست . كاركردهایی دارد كه گاها مفید و موثر است .یعنی ترجیح می دهیم در ابتدای مقاله به  اثرات مثبت آن اشاره كنیم ، تا بعد .

- ایجاد هیجان و تخلیه ی انر‍ژی های بازدارنده

دوران پر شور و شر جوانی ، احتیاج به مجالی دارد كه مفید و بی ضرر، تخلیه ی روانی گردد و كمی سبك شود . روان شناسی امروز این حق را به جوان می دهد كه فریاد بزند و در چارچوب تعریف شده ای خوش باشد و لذت ببرد . فوتبال این مجال را برای خانواده ها مهیا كرده است تا  انرژی های نهفته ی  بعضا مضر، علنی گردد ، تا جوان ، آزادتر بیندیشد و آرام تر شود .

افراد خانواده در این میان فرصتی می یابند تا نظرات مخالف و موافق خو را عرضه كنند . یاد می گیرند نظرات متضادی داشته باشند ، و در عین حال به روابطشان خدشه وارد نكنند .

- فضایی برای همفكری

در حین بازی های جام جهانی ،اغلب خانواده ها دور هم جمع می شدند و در كنار هم فوتبال تماشا می كردند . این با هم بودن در چارچوب خانه ، در این دنیای مدرن تنها زده ، فرصت مغتنمی است كه باید بهره جست و مفید دانست . فضایی كه معمولا جهت هم فكری و تبادل نظر پدرها و پسرها می شود و می تواند روابط را بهبود و سلایق را به هم نزدیك گرداند . افراد خانواده در این میان فرصتی می یابند تا نظرات مخالف و موافق خو را عرضه كنند . یاد می گیرند نظرات متضادی داشته باشند ، و در عین حال به روابطشان خدشه وارد نكنند .

شادی

- چند روزی به دور از بحران ها

بر اساس اخبار منتشره ، مردم اسپانیا در ایام بازی های جام جهانی ، آنقدر درگیر برد و باخت فوتبال شده  بودند كه بحران های داخلی كشورشان را موقتا فراموش كرده بودند . می توان گفت هر چهار سال جام جهانی ، زنگ تفریح خوبی است برای فراموشی بحران ها و معضلاتی كه دائم با آنها درگیرودار هستیم .

- تبادل فرهنگی

جام جهانی 2010 مردم دنیا را با رسم و رسوم آفریقائی ها آشنا كرد . صدا های گوش خراش و آئین های جالب و دیدنی ، هزاران مراسم هنری خاص در افتتاحیه و اختتامیه ی بازی ها ، می توانست نقش یك كتاب مفید را در رابطه با فرهنگ آفریقا بازی كند . جمع شدن مردم صدها كشور در یك مكان ، سبب تبادل فرهنگی می گردد كه بی شك مفید است و مغتنم .

آنچه ذكر شد ، اثرات مثبت بازی  فوتبال ومسابقات جام جهانی  بود . حال در ادامه ی مقاله به تبعات سوئی اشاره می كنیم كه دانستنش بی فایده نیست :

- خشونت

همان طور كه در ابتدای مقاله اشاره شد ، "هیجان "  برای نوجوان و جوان ، یا حتی دیگر گروه های سنی مفید است و بی ضرر ، اما وقتی از حد مرزها می گذرد و افراطی می شود ، مضرّ است و بی فایده .

هیجان ناشی از برد و باخت ها و كارت های زرد و قرمز، شعارهای مخالف و موافق ، نتیجه ی بازی از نظر كسب امتیاز و تعیین جایگاه تیمهای مورد علاقه در رده‌بندی مسابقات ، حركات خشونت آمیز و پرخاشجویانه ی بازیكنان هنگام بازی ، كیفیت داوری و هزاران علت دیگر  ، گاهی به خشونتی می انجامد كه ناخواسته ، عامل مخربی در روابط میان فردی می گردد . براساس اخبار حوادث ، گاهی هیجان ناشی از فوتبال سبب سكته های قلبی ومغزی می شود ، گاهی سبب قتل و جنایت میان طرفداران مخالف هم می شود ، گاهی باعث ایجاد كدورت میان اعضای خانواده می شود .

مرگ یك پدر یا پسر ، تیرگی روابط خانواده ، سكته و معلولیت و غیره ، عوامل قابل بازگشتی نیستند كه بتوان به راحتی از كنارش گذشت . داوری با شما : آیا غرق شدن در تب داغ فوتبال با این تبعات شوم خشونت بار، به لذت آنی و زودگذرش می ارزد ؟

ساعت

- اتلاف وقت

برای برگزاری یك مسابقه ، از ماه ها قبل تداركات لازم باید صورت بگیرد ،  90 دقیقه بدون وقت اضافه و استراحت دوتیم باید جلوی تلویزیون نشست ، از حواشی و طول و تفسیرها و نقد و بررسی ها هم كه نمی شود گذشت .

از تكنیك و مهارت و ورزش و غیره كه بگذریم ، آیا حیف نیست بهترین زمان با هم بودن در خانه ، صرف توپی می شود كه سرگردان و خسته ، از این طرف زمین شوت می شود آن طرف زمین و 22 نفر مدام می دوند و تلاش می كنند آن را وارد چارچوبی خالی كنند !

خنده دار نیست تشویق سرسام آور مردم ، وقتی این توپ بیچاره از یك مرز قراردادی می گذرد !

تاسف بار نیست گریه ی آدم های بزرگ و كوچك وقتی تیم شان كمتر توانسته این توپ گرد بیچاره را وارد چارچوب كند !

این همه شور و حال و انرژی برای چیست ؟ ایجاد این "همه " از "هیچ " برای چیست ؟  تا حالا فكر كرده اید نتیجه ی این برد و باخت ها به سود كیست ؟ به سود شما ؟ تا حالا چه سودی دریافت كرده اید ؟

فوتبالیستی كه از نظر فیزیك بدنی  خوش اندام  است ، از نظر تكنیك و تاكتیك مهارت دارد  ، تنها یك ورزشكارحرفه ای است ، نه یك الگوی بی عیب و نقص برای جوانان . آن هم برای یك نوجوان شرقی ، با آداب و رسوم و فرهنگی كاملا متفاوت .

- الگوسازی غربی

فوتبالیستی كه از نظر فیزیك بدنی خوش اندام است ، از نظر تكنیك و تاكتیك مهارت دارد  ، تنها یك ورزشكارحرفه ای است ، نه یك الگوی بی عیب و نقص برای جوانان . آن هم برای یك نوجوان شرقی ، با آداب و رسوم و فرهنگی كاملا متفاوت . در ایران ، آنچه اسوه و الگو بود ، قهرمان با اخلاقی بود كه نه تنها یك ورزشكار بی رقیب است ، با مرام و مذهبی و اجتماعی نیز هست .

حرمت جادو

- جادو و جنبل هشت پائی

« پل » نام یک هشت پای خارق العاده است که در آکواریوم شهر اوبرهاوزن آلمان زندگی می کند. این موجود دریایی به درستی پیش‌گویی کرده بود که آلمان در مصاف با تیم ملی انگلیس پیروز خواهد شد و به یک چهارم نهایی جام جهانی 2010 صعود خواهد کرد!

روش پیشگویی او بدین شکل است که در داخل دو جعبه که روی آنها پرچم تیم ها قرار دارد، غذایی گذاشته می شود و هر کدام که توسط پل زودتر باز شود، آن تیم برنده ی مسابقه خواهد بود.

جالب است !

عقل غربی را می گویم كه اینگونه مقهور خرافات و ساحری شده است! گمشدگی بشر امروز را می گویم كه ندای وحیانی درونش را اینگونه پاسخ می دهد و به خرافه پرستی می گراید ! بازار فكر و اندیشه را می گویم كه در بازار رمالّی و پیشگوئی جادوگران تعطیل است و سوت و كور ! ادعای عقل و منطق غربی را می گویم كه اینگونه در دست پرسودای سنت های عقب افتاده ی شرق در حال جان كندن است .

جام جهانی 2010 هم گذشت . به رسم تمام آمدن ها و رفتن ها . آنچه ماند و همیشه می ماند و هرگز نمی رود ، مائیم و آنچه برایمان مانده است . كاش كمی عاقل تر باشیم . نه متعصبانه رد كنیم ،  نه منفعلانه مقهور شویم .

- بازیچه ی اقتصاد

چرا كشورها برای میزبانی جام جهانی سرو دست می شكنند ؟ آیا این مسابقات ، اتلاف هزینه است یا تماما سود و منفعت ؟ آیا برپائی این قبیل بازی ها ، در راستای اهداف اقتصادی و مصرف گرائی نیست ؟ آیا بهانه ی پرزرق و برقی برای عرضه ی تبلیغات و محصولات غربی نیست ؟ آیا این راه ، بهترین وسیله برای جلوه ی كالاهای تماما مصرف گرایانه در خانه خانه های این كره ی خاكی نیست ؟

ما در این میان چه كاره ایم؟ موجودی منفعل كه آنچه می دهند را میگیرد و دم نمی زند ؟ آنكه با شوق و اشتیاق از ورود  تی شرت های مارك دار آلمانی و اسپانیایی به بازار دم می زند و مهره ی  بی دست و پای چرخ صنعت غربی می شود ؟

آنكه اینگونه عامل ركود داخلی می شود و خود را فدای هیچ می كند : "براساس تحقیقاتی كه «ایران تلنت» انجام داده است، در ماه های خرداد و تیر امسال شركت ها افت قابل ملاحظه ای را در بازده ی كاری تجربه كرده اند ، زیرا از هر هفت نفر شاغل در ایران، یك نفر برای دیدن بازی های جام جهانی مرخصی می گرفته یا ساعت كاری اش را كاهش می داده است."

خلاصه اینكه جام جهانی 2010 هم گذشت . به رسم تمام آمدن ها و رفتن ها . آنچه ماند و همیشه می ماند و هرگز نمی رود ، مائیم و آنچه برایمان مانده است . كاش كمی عاقل تر باشیم . نه متعصبانه رد كنیم ،  نه منفعلانه مقهور شویم .

نه منزوی و بی حال غرغر كنیم  ،  نه فریاد زن و عربده كش جوگیر شویم .

بیائید عاقل تر از اینها از پیشامد ها استفاده كنیم و از زندگی لذت ببریم .

نویسنده : سرور حاجی سعید

                                                                                                     گروه خانواده و زندگی تبیان - تنظیم :ندا داودی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.