تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از ما تا زمانی که اوضاع بر وفق مرادمان است خدا را سپاسگزاریم و با جرأتی تمام و با یقین میگوییم خدایا راضیم به رضای تو و گمان میکنیم همین کافیست تا ایمانمان را به ثبوت رسانده باشیم و غافل از اینکه رضای خداوند گاه در رساندن سختی ها و مشکلات بر حسب م
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آنها که بر لب پرتگاه کفرند!

آنها که بر لب پرتگاه کفرند!

بسیاری از ما تا زمانی که اوضاع بر وفق مرادمان است  خدا را سپاسگزاریم و با جرأتی تمام و با یقین میگوییم خدایا راضیم به رضای تو و گمان میکنیم همین کافیست تا ایمانمان را به ثبوت رسانده باشیم و غافل از اینکه رضای خداوند گاه در رساندن سختی ها و مشکلات بر حسب مصلحت الهی میباشد  اینجاست که میزان رضایت ما مشخص میشود ! واقعا چند درصد از ما همچنان  سپاسگزاریم و بنای نا سپاسی را نمیگذاریم؟ به طور حتم تعداد بسیار اندکی هستند که به معنای واقعی این مصایب را نیز رضای خدا میدانند و سپاس میگویند  و اکثرا صدای ناله و فغانشان تا هفت آسمان میرود و طلبکارانه از خدا بازخواست میخواهند قرآن در توصیف این گروه چنین مى گوید:

« وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِک هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ» 1 ؛ و از میان مردم کسى است که خدا را فقط بر یک حال [و بدون عمل‏] مى‏پرستد. پس اگر خیرى به او برسد بدان اطمینان یابد، و چون بلایى بدو رسد روى برتابد. در دنیا و آخرت زیان دیده است. این است همان زیانِ آشکار.

تعبیر به "على حرف" ممکن است اشاره به این باشد که ایمان آنها بیشتر بر زبانشان است ، و در قلبشان جز نور ضعیف بسیار کمرنگى از ایمان نتابیده است .

و ممکن است اشاره به این باشد که آنها در متن ایمان و اسلام قرار ندارند بلکه در کنار و لبه آنند، زیرا یکى از معانى حرف لبه کوه و کناره اشیأ است و مى دانیم کسانى که در لبه چیزى قرار گرفته اند مستقر و پا بر جا نیستند، و با تکان مختصرى از مسیر خارج مى شوند، چنین است حال افراد ضعیف الایمان که با کوچکترین چیزى ایمانشان بر باد فنا مى رود.

سپس قرآن به تشریح تزلزل ایمان آنها پرداخته مى گوید: آنها چنانند که اگر دنیا به آنها رو کند و نفع و خیرى به آنان برسد حالت اطمینان پیدا مى کنند! و آن را دلیل بر حقانیت اسلام مى گیرند، اما اگر به وسیله گرفتاری ها و پریشانى و سلب نعمت مورد آزمایش قرار گیرند دگرگون مى شوند و به کفر رو مى آورند!

گوئى آنها دین و ایمان را به عنوان یک وسیله نیل به مادیات پذیرفته اند کّه اگر این هدف تأمین شد دین را حق مى دانند و گر نه بى اساس !

قابل توجه اینکه قرآن در مورد روى آوردن دنیا به این اشخاص تعبیر به خیر مى کند، و در مورد پشت کردن دنیا تعبیر به فتنه (وسیله آزمایش ) نه شر اشاره به اینکه این حوادث ناگوار شر و بدى نیست ، بلکه وسیله اى است براى آزمایش .آزمایشی که آنها از آن با رو سیاهی بیرون می آیند و هم دنیا را از دست میدهند و هم آخرت را

در حقیقت این گونه افراد دین را تنها از دریچه منافع مادى خود مى نگرند و معیار و محک حقانیت آن را روى آوردن دنیا مى پندارند، این گروه که در بسیار زیادند و چه بسا که ما خود نیز از این دسته باشیم ، و در هر جامعه اى وجود دارند، ایمانى آلوده به شرک و بت پرستى دارند منتها بت آنها همسر و فرزند و مال و ثروت و گاو و گوسفند آنها است و بدیهى است که چنین ایمان و اعتقادى سست تر از تار عنکبوت است.!

گروهى که تنها ایمان بر زبانشان قرار دارد در کناره دین قرار گرفته اند و با جزئى وسوسه منحرف مى شوند و عمل صالحى نیز ندارند، اما مؤ منان صالح در متن اسلامند و سخت ترین طوفان ها تکانشان نمى دهد، درخت ایمانشان ریشه دار و میوه اعمال صالح بر شاخسار آن آشکار است

و از آنجا که روش قرآن این است که مسائل نیک و بد را در مقایسه با هم بیان کند تا نتیجه گیرى آن کاملتر و روشنتر باشد در ادامه موضوع مورد بحث مى فرماید: « إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ» 2 ؛ بى‏گمان، خدا كسانى را كه گرویده و كارهاى شایسته كرده‏اند به باغهایى درمى‏آورَد كه از زیر [درختان‏] آن رودبارها روان است. خدا هر چه بخواهد انجام مى‏دهد.

جهنم

این پاداش هاى بزرگ براى او سهل و آسان است ، همانگونه که مجازات مشرکان لجوج براى او ساده است .

در این مقایسه در حقیقت گروهى که تنها ایمان بر زبانشان قرار دارد در کناره دین قرار گرفته اند و با جزئى وسوسه منحرف مى شوند و عمل صالحى نیز ندارند، اما مؤ منان صالح در متن اسلامند و سخت ترین طوفان ها تکانشان نمى دهد، درخت ایمانشان ریشه دار و میوه اعمال صالح بر شاخسار آن آشکار است .

کافرانى که از نور ایمان بى بهره اند به کسى مى مانند که در چنین ظلمت مضاعفى گرفتار شده است ، بعکس مؤ منان روشن ضمیر که مصداق نور على نورند.

بعضى از مفسران گفته اند که این ظلمت هاى سه گانه اى که افراد بى ایمان در آن غوطه ورند عبارتند از ظلمت اعتقاد غلط، و ظلمت گفتار نادرست ، و ظلمت کردار بد، و به تعبیر دیگر اعمال افراد بى ایمان هم از نظر زیر بنا تاریک است و هم از نظر انعکاسى که در سخنان آنها دارد و هم به خاطر هماهنگیش با سائر اعمال زشتشان از هر نظر ظلمانى است .

بعضى دیگر گفته اند این ظلمت هاى سه گانه عبارت از مراحل جهل آنها است : نخست اینکه نمى دانند، دوم اینکه نمى دانند که نمى دانند، سوم اینکه با اینحال فکر مى کنند مى دانند که همان جهل مرکب و مضاعف است .

و به واسطه همین جهل است که در هنگام نعمت سرمست و از خود راضی مشوند و در هنگام سختی یک سره کفر و ناسپاسی پیشه میکنند و گمان میکنند همین که گفتند ایمان آوردیم رها میشوند و به  بوته آزمایش و امتحان کشیده نمیشوند باید به هر آن که ایمانی چنین  از سر زبان دارد هشدار داد که بر لبه پرتگاهی خطرناک ایستاده و هر آن ممکن است سقوط کند . چرا که ایمان از سر زبان جز جهل و تیرگی چیز دیگری نیست ایمان باید قلبی باشد تا سازنده باشد و ایمان وقتی  از دل است که هر آنچه خداوند متعال مقدر فرمود با رضایتی از عمق جان سپاس گوید.

منبع تفسیر نمونه جلد 14

فرآوری : محمدی _ گروه دین و اندیشه تبیان


1- سوره حج آیه 11.

2- سوره حج آیه 14.