تبیان، دستیار زندگی
مساله مهم در زندگى انسان این است که واقعیات را آنچنان که هست درک کند، و در برابر آن موضع گیرى صریح داشته باشد، پندارها، پیشداوری ها، و تمایلات انحرافى ، حب و بغض ها، مانع از درک و دید واقعیات آنچنان که هست نگردد، و مهمترین تعریفى که براى فلسفه شده است همی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ثمرات شیرین ایمان

ایمان

عمران و آبادى در سایه ایمان و تقوى

هر کجا یاد خدا باشد زندگی هم هست اگر یاد خدا باشد این همه ویرانی جنگ و نابودی نیست اگر یاد خدا باشد آسایش هست همهمه وحشیانه ظلم نیست به زوال رفتن عشق و دوستی نیست

اگر مردمى که در این آبادی ها و نقاط دیگر روى زمین زندگى داشته و دارند، به جاى طغیان و سرکشى و تکذیب آیات پروردگار و ظلم و فساد، ایمان مى آوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهیزکارى پیشه مى کردند، نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمى شدند، بلکه درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها گشوده میشد و دنیا گلستان میشد.

 «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ» 1 ؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمین برایشان مى‏گشودیم.

واقع نگرى و ایمان

مساله مهم در زندگى انسان این است که واقعیات را آنچنان که هست درک کند، و در برابر آن موضع گیرى صریح داشته باشد، پندارها، پیشداوری ها، و تمایلات انحرافى ، حب و بغض ها، مانع از درک و دید واقعیات آنچنان که هست نگردد، و مهمترین تعریفى که براى فلسفه شده است همین است ، درک حقایق اشیاء آنچنان که هست .

به همین دلیل یکى از مهمترین تقاضاهائى که معصومین از خدا داشتند این بود:  اللهم ارنى الاشیاء کما هى : خداوندا واقعیت ها و موجودات را آن گونه که هست به من نشان ده (تا ارزشها را به درستى بشناسم و حق آن را ادا کنم ).و این حالت بدون ایمان میسر نیست ، چرا که هوا و هوس هاى سرکش ، و تمایلات نفسانى بزرگترین حجاب و سد این راه است ، و رفع این حجاب جز در پرتو تقوى و کنترل هواى نفس ، امکان پذیر نیست .

ایمان سرچشمه محبوبیت!

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» 2 ؛ خدای رحمان کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند ،، محبوب همه گرداند.

خداوند محبت آنانرا در دلهاى دشمنانشان میافکند، و این محبت رشته اى مى شود در گردنشان که آنها را به سوى ایمان میکشاند. و همچنین محبت میان مؤ منان که باعث قدرت و قوت و وحدت کلمه مى شود دانسته اند.

بعضى آن را اشاره به دوستى مومنان نسبت به یکدیگر در آخرت دانسته ، و میگویند آنها آنچنان به یکدیگر علاقه پیدا میکنند که از دیدار هم برترین شادى و سرور به آنان دست مى دهد.

و نکته اصلى آن این است که ایمان و عمل صالح  جاذبه و کشش ‍ فوق - العاده اى دارد، اعتقاد به یگانگى خدا و دعوت پیامبران که بازتابش در روح و فکر و گفتار و کردار انسان به صورت اخلاق عالیه انسانى ، تقوا و پاکى و درستى  و امانت و شجاعت و ایثار و گذشت ، تجلى کند، همچون نیروهاى عظیم مغناطیس کشیده و رباینده است .

حتى افراد ناپاک و آلوده از پاکان لذت میبرند، و از ناپاکانى همچون خود متنفرند، به همین دلیل هنگامى که فى المثل میخواهند همسر یا شریکى انتخاب کنند تاکید دارند که طرف آنها پاک و نجیب و امین و درستکار باشد.این طبیعى است و در حقیقت نخستین پاداشى است که خدا به مؤ منان و صالحان مى دهد که دامنه اش از دنیا به سراى دیگر نیز کشیده مى شود.

اگر انسان گام هاى نخستین را در راه الله بردارد، و براى او به پاخیزد، کمک و امداد الهى به سراغ او مى شتابد مگر نه این است که اگر انسان براى خدا مجاهده کند خدا او را به راه حق هدایت مى نماید؟

با چشم خود بسیار دیده ایم اینگونه افراد پاک هنگامى که چشم از جهان میبندند، دیده ها براى آنها گریان مى شود، هر چند ظاهرا پست و مقام اجتماعى نداشته باشند، همه مردم جاى آنها را خالى مى بینند، همه خود را در عزاى آنها شریک محسوب میدارند.

ایمان و معنویت

حدیثى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) میخوانیم : ان الله اذا احب عبدا دعا جبرئیل ، فقال یا جبرئیل انى احب فلانا فاحبه ، قال فیحبه جبرئیل ثم ینادى فى اهل السماء ان الله یحب فلانا فاحبوه ، قال فیحبه اهل السماء ثم یوضع له القبول فى الارض ! و ان الله اذا ابغض عبدا دعا جبرئیل ، فقال یا جبرئیل انى ابغض فلانا فابغضه ، قال فیبغضه جبرئیل ، ثم ینادى فى اهل السماء ان الله یبغض فلانا فابغضوه ، قال فیبغضه اهل السماء ثم یوضع له البغضاء فى الارض ! ؛ هنگامى که خداوند کسى از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل مى گوید من فلانکس را دوست دارم او را دوست بدار، جبرئیل او را دوست خواهد داشت ، سپس در آسمان ها ندا مى دهد که اى اهل آسمان ! خداوند فلانکس را دوست دارد او را دوست دارید، و به دنبال آن همه اهل آسمان او را دوست میدارند، سپس پذیرش این محبت در زمین منعکس مى شود.

و هنگامى که خداوند کسى را دشمن بدارد به جبرئیل مى گوید من از او متنفرم ، او را دشمن بدار، جبرئیل او را دشمن میدارد، سپس در میان اهل آسمان ها ندا مى دهد که خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید، همه اهل آسمان ها از او متنفر میشوند، سپس انعکاس این تنفر در زمین خواهد بود.

این حدیث پر معنى نشان مى دهد که ایمان و عمل صالح بازتابى دارد به وسعت عالم هستى ، و شعاع محبوبیت حاصل از آن تمام پهنه آفرینش ‍ را فرا میگیرد، ذات پاک خداوند چنین کسانى را دوست دارد، نزد همه اهل آسمان محبوبند، و این محبت در قلوب انسان هائى که در زمین هستند پرتوافکن مى شود. راستى چه لذتى از این بالاتر که انسان احساس کند محبوب همه پاکان و نیکان عالم هستى است ؟ و چه دردناک است که انسان احساس کند زمین و آسمان فرشته ها و انسان هاى با ایمان همه از او متنفر و بیزارند.

ایمان و امدادهاى الهى

اگر انسان گام هاى نخستین را در راه الله بردارد، و براى او به پاخیزد، کمک و امداد الهى به سراغ او مى شتابد مگر نه این است که اگر انسان براى خدا مجاهده کند خدا او را به راه حق هدایت مى نماید؟ «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» 3 ؛ و كسانى كه در راه ما كوشیده‏اند، به یقین راههاى خود را بر آنان مى‏نماییم و در حقیقت، خدا با نیكوكاران است.

و نیز در سوره محمد آیه 17 میخوانیم : آنها که راه هدایت را پوئیدند خدا بر هدایتشان مى افزاید

مى دانیم راه حق راهى است با موانع بسیار و دشواری هاى فراوان که اگر لطف خدا شامل حال انسان نشود پیمودن آن تا وصول به مقصد کار مشکلى است .این را هم مى دانیم که لطف خداوند بالاتر از آن است که بنده حقجو و حق طلبش را در این مسیر تک و تنها بگذارد.

ایمان و روشن بینى

ایمان یک عقیده خشک و خالى یا الفاظى تشریفاتى نیست ، بلکه به منزله روحى است که در کالبد بیجان افراد بی ایمان دمیده مى شود و در تمام وجود آنها اثر مى گذارد، چشم آنها دید و روشنائى ، گوش آنها قدرت شنوائى ، زبان توان سخن گفتن و دست و پا قدرت انجام هر گونه کار مثبت پیدا مى کند ، ایمان افراد را دگرگون مى سازد و در سراسر زندگى آنها اثر مى گذارد و آثار حیات را در تمام شئون آنها آشکار مى نماید.

از جمله فاحییناه (ما او را زنده کردیم ) استفاده مى شود که ایمان ، گرچه باید با کوشش از ناحیه خود انسان صورت گیرد اما تا کششى از ناحیه خدا نباشد این کوشش ها به جائى نمى رسد!

سپس مى گوید: ما براى چنین افراد نورى قرار دادیم که با آن در میان مردم راه بروند ی «َمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ » 4؛ براى او نورى پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود.

ایمان و عمل صالح  جاذبه و کشش ‍ فوق - العاده اى دارد، اعتقاد به یگانگى خدا و دعوت پیامبران که بازتابش در روح و فکر و گفتار و کردار انسان به صورت اخلاق عالیه انسانى ، تقوا و پاکى و درستى  و امانت و شجاعت و ایثار و گذشت ، تجلى کند، همچون نیروهاى عظیم مغناطیس کشیده و رباینده است .

ایمان به خدا، بینش و درک تازه اى به انسان مى بخشد، روشن بینى خاصى به او مى دهد، افق دید او را از زندگى محدود مادى و چهار دیوار عالم ماده فراتر برده و در عالمى فوق العاده وسیع فرو مى برد. و از آنجا که او را به خود سازى دعوت مى کند، پرده هاى خود خواهى و خودبینى و تعصب و لجاج و هوى و هوس را از مقابل چشم جانش کنار مى زند، و حقایقى را مى بیند که هرگز قبل از آن قادر به درک آنها نبود.

در پرتو این نور میتواند راه زندگى خود را در میان مردم پیدا کند، و از بسیارى اشتباهات که دیگران به خاطر آز و طمع ، و به علت تفکر محدود مادى ، و یا غلبه خود خواهى و هوى و هوس ، گرفتار آن مصون و محفوظ بماند.

ایمان و عبودیت سرچشمه احسان و احسان عامل قرار گرفتن در صف مخلصین است و مشمول سلام خدا شدن .

ایمان و شهامت

ایمان ،  در هر جا پیدا شود شهامت مى آفریند و در هر کس وجود داشته باشد شکست ناپذیر است!

در حدیثى از امام صادق ( علیه السلام ) میخوانیم : ان المؤ من اشد من زبر الحدید ان زبر الحدید اذا دخل النار تغیر و ان المؤ من لو قتل ثم نشر ثم قتل لم یتغیر قلبه : مؤ من از قطعات آهن و فولاد محکمتر است ، چرا که آهن و فولاد هنگامى که داخل آتش شود تغییر مییابد، ولى مؤ من اگر کشته و سپس مبعوث گردد  قلبش تغییر نمیکند.

قرآن براى نجات از آن خسران عظیم برنامه جامعى تنظیم کرده که در آن بر اصولی  تکیه شده است که مهمترین اصل در

عصر ایمان

این برنامه مسأله "ایمان " است که زیربناى همه فعالیت هاى انسان را تشکیل مى دهد، چرا که تلاش هاى عملى انسان از مبانى فکرى و اعتقادى او سرچشمه مى گیرد، نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزه هاى غریزى است .

و به تعبیر دیگر اعمال انسان تبلورى است از عقائد و افکار او، و به همین دلیل تمام انبیاى الهى قبل از هر چیز به اصلاح مبانى عقیدتى امت ها مى پرداختند، مخصوصا با شرک که سرچشمه انواع رذائل و بدبختی ها و پراکندگی ها است به مبارزه مى پرداختند.

ایمان طور مطلق مطرح میشود، تا شامل ایمان به همه مقدسات گردد، یعنى از ایمان به خدا و صفات او گرفته ، تا ایمان به قیامت و حساب و جزا و کتب آسمانى و انبیاى الهى و اوصیاى آنها. و اصل دیگر به میوه درخت بارور و پر ثمره ایمان پرداخته از "عمال صالح "سخن مى گوید.

صالحات همان اعمال شایسته نه فقط عبادات ، نه تنها انفاق فى سبیل الله ، نه فقط جهاد در راه خدا، نه تنها کسب علم و دانش ، بلکه هر کار شایسته اى که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الى الله و پیشرفت جامعه انسانى در تمام زمینه ها شود.

ایمان به خدا، بینش و درک تازه اى به انسان مى بخشد، روشن بینى خاصى به او مى دهد، افق دید او را از زندگى محدود مادى و چهار دیوار عالم ماده فراتر برده و در عالمى فوق العاده وسیع فرو مى برد.

این تعبیر حتى کارهاى کوچکى همچون برداشتن یک سنگ مزاحم را از سر راه مردم شامل مى شود، تا نجات میلیون ها انسان از گمراهى و ضلالت و نشر آئین حق و عدالت در تمام جهان .

ممکن است گاهى اوقات اعمال صالح از بعضى از انسانهاى غیر مؤ من سر زند ولى مسلما ریشه دار و پایدار و گسترده نیست ، چرا که از انگیزه هاى عمیق الهى سرچشمه نمى گیرد، و از جامعیت برخوردار نیست .

ایمان تنها یک اندیشه و اعتقاد در زوایاى روح و فاقد هر گونه تأثیر نیست ، ایمان تمام وجود انسان را به رنگ خود درمى آورد. ایمان همانند چراغ پر نورى است که درون اطاقى روشن شود نه تنها فضاى اطاق را نورانى مى کند، بلکه شعاع آن از تمام دریچه هاى اطاق به بیرون مى افتد، و هر کس از خارج بگذرد به خوبى مى فهمد آنجا چراغ پر نورى روشن است .

همین گونه وقتى چراغ ایمان در سراى در قلب انسان روشن شود نور آن از زبان و چشم و گوش و دست و پاى انسان منعکس مى شود، حرکات هر کدام از آنها نشان مى دهد نورى در قلب است که اشعه اش بیرون تافته .

به همین دلیل در آیات قرآن غالبا عمل صالح همراه ایمان به عنوان لازم و ملزوم یکدیگر آمده است تأسف بدکاران بعد از جدائى از این عالم در این است که چرا عمل صالحى انجام نداده اند، و لذا با اصرار زیاد تقاضاى بازگشت براى انجام عمل صالح مى کنند اما دریغ و درد که هیچ راهی به بازگشت نیست و فرصت ها تباه شده پس در سایه ایمان همه چیز هست محبوبیت آبرو عزت بینش ما از زندگی چه میخواهیم که در سلیه ایمان یافت نمیشود؟ همیشه به بیراهه های پوچ میزنیم و بی تفاوت عمر گران مایه به باد میدهیم و دقیقا در روزی که هیچ راهی بازگشتی نیست به یاد جبران می افتیم عزیزان تا دیر نشده باید فکری کرد جز خدا که را داریم که در سایه ایمان به  عظمتش دمی بیاساییم و در آغوش پر مهرش ببالیم از او جدا شده به کجا میرویم؟

فاطمه محمدی - گروه دین واندیشه تبیان


1- سوره اعراف آیه 96.

2- سوره مریم آیه 96.

3- سوره عنکبوت آیه 69.

4- با برسی تفسیر نمونه جلدهای:6- 8- 12- 13- 10 – 19- 20