تبیان، دستیار زندگی
حب جاه در قرآن و حدیث نكوهش شده و یكى از آفات دین به شمار رفته است و لذا پسندیده است كه انسان به جاى جاه طلبى خواهان پنهانى و بى‏اسم و رسمى باشد مگر به مقدارى كه خداى تعالى كسى را مشهور كند بدون آنكه خودش در كسب شهرت بكوشد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عقد اخوت با میز

عقد اخوت با میز

به کلینیک اینترنتی "نور" خوش آمدید. اینجا یک مرکز بهداشت اخلاقی است.

در اینجا با تجویز نسخه های شفابخش کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام، در پی آنیم تا خود و شما را از شر بیماریهای مهلک روحی و اخلاقی برهانیم.

پس اگر دردمند هستید و در پی درمان، با این اوراق همراه شوید.

ملاحظه: جهت آشنایی بیشتر با این مرکز درمانی پیشنهاد می کنم مدخل این سلسله نوشتار را حتما بخوانید.

 

نام بیماری: جاه طلبی

تعریف: جاه عبارت است از مشهور بودن و پخش آوازه .

حب جاه در قرآن و حدیث نكوهش شده و یكى از آفات دین به شمار رفته است و لذا پسندیده است كه انسان به جاى جاه طلبى خواهان پنهانى و بى‏اسم و رسمى باشد مگر به مقدارى كه خداى تعالى كسى را مشهور كند بدون آنكه خودش در كسب شهرت بكوشد .

خداى تعالى مى‏فرماید: تِلْكَ الدََّارُ الاََخِرَة نَجْعَلُهََا لِلَّذِینَ لاََ یُریدُونَ فِى الارْضِ عُلُوّاً وَ لاََ فَساداً وَ الْعََاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ [ 1] .

و نبى گرامى صلى اللّه علیه و آله و سلّم مى‏فرماید: حبّ جاه و مال در قلب نفاق مى‏رویانند همچنان كه آب گیاه را .

و مى‏فرماید: اگر دو گرگ درنده در گلّه گوسفندى رها شوند بیش از حبّ جاه و مال فساد نمى‏كنند [2] .

و مى‏فرماید: مردم به بخاطر متابعت هوى و حب مدح و ثناء هلاك شدند [3] .

امیر مؤمنان على علیه السّلام مى‏فرماید: احتشام را رها كن تا مشهور نشوى، خود را بلند نكن تا بر سر زبانها نیفتى و شناخته نشوى، خود را پنهان كن و ساكت باش تا سالم بمانى، نیكان را مسرور و فجار را خشمگین كنى [4] .

امام صادق علیه السّلام مى‏فرماید: از این رؤسائى كه ریاست طلبند بپرهیز به خدا قسم هر كس دیگران پشت سرش حركت كردند هلاك شد و دیگران را هلاك كرد [5] .

و مى‏فرماید: ملعون است كسى كه ریاست طلبى كند و كسى كه به ریاست همّت گمارد و كسى كه در فكر آن باشد[6] .

و مى‏فرماید: چه بسا كهنه پوشى كه كسى به او توجهى ندارد ولى اگر خدا را قسم دهد و چیزى از او بخواهد حتما مورد قبول واقع مى‏شود .

عوامل بیماری

مال عبارت است از تملّك اعیانى كه مورد استفاده انسانند ولى جاه به معنى تملك قلوبى است كه تعظیم و طاعتشان مورد نظر است .همان سببى كه باعث مى‏شود انسان مال را دوست داشته باشد با درجه قوى‏ترش باعث مى‏شود كه جاه محبوب انسان باشد زیرا بدست آوردن مال از توابع و لوازم تملك قلوب است بلكه جاه از سه جهت بر مال ترجیح دارد ..

1.اینكه رسیدن به مال به وسیله جاه آسان‏تر از این است كه كسى بخواهد به وسیله مال كسب جاه كند. عالم یا عابدى كه در قلب مردم جاه و مقامى دارد اگر بخواهد مال به دست آورد برایش ممكن بلكه خیلى راحت است زیرا اموال صاحبان قلوب مسخّر قلوب آنهاست و آن را در راه كسى كه به كمالش معتقدند بذل مى‏كنند بنا بر این در هر صورت مى‏توان به وسیله جاه مال بدست آورد ولى مال همیشه سبب كسب جاه نمى‏شود مثلا مرد دون پایه‏اى كه به هیچ صفت كمالیه‏اى معروف نیست اگر یك گنج پیدا كند ولى از جاه و مقامى برخوردار نباشد كه مالش را حفظ كند و بخواهد بوسیله این مال به جاه و مقامى برسد برایش ممكن نیست .

2. اینكه مال همیشه در معرض تلف و نابودى است آفاتى از قبیل غصب و سرقت همیشه در كمین مالند ولى جاه از این آفات در امان است زیرا قلوب را فقط در یك صورت مى‏توان غصب كرد و آن وقتى است كه شخص مورد نظر حالش به زشتى گراید و اعتقاد دیگران نسبت به او تغییر كند و این خطر را به آسانى مى‏توان دفع كرد .

قناعت یكى دیگر از راه‏هاى مبارزه با جاه طلبى است زیرا كسى كه قناعت كند از مردم بى‏نیاز و طمعش از آنها قطع مى‏شود و چون بى‏نیاز شد براى منزلتى كه در قلوب آنان دارد ارزشى قائل نیست، به علاوه مى‏توان در مبارزه با جاه طلبى از اخبار و احادیثى كه در مدح گوشه‏گیرى و نكوهش جاه وارد شده كمك گرفت .

3. جاه بدون هیچ زحمتى همیشه در حال رشد و توسعه و ازدیاد است زیرا وقتى قلوب مردم به كمال شخصى معتقد و معترف شد خود بخود در پخش آن زبان مى‏گشایند و آوازه‏اش در اقطار و بلاد منتشر مى‏شود و دائما در حال شكار قلوب بیشترى است ولى مال را جز با زحمت فراوان نمى‏توان زیاد كرد .

لازم به تذكر است كه جاه به طور مطلق مذموم و نكوهیده نیست بلكه مانند مال از جهتى پسندیده و از جهتى دیگر نكوهیده است و همانطور كه انسان براى ضرورت خوراك و پوشاك به مقدارى مال محتاج است براى ضرورت زندگى با مردم تا حدّى به جاه نیاز دارد و همانطور كه به غذا نیاز دارد و جایز است غذا و مالى را كه توسط آن غذا تهیه مى‏كند دوست داشته باشد همانطور براى خدمت، به خادم براى رفاقت به دوست براى امنیت و دفع ظلم، به سلطان نیازمند است پس اگر كسى دوست داشته باشد در قلب خادمش جائى داشته باشد كه او را به خدمتش وادارد نكوهیده نیست و همچنین اگر دوست داشته باشد كه در قلب دوستش جائى پیدا كند كه او را وادار به حسن معاشرت و معاونت او كند مذموم نیست و همینطور اگر بخواهد در قلب استادش جائى داشته باشد كه او را وادار به ارشاد و تعلیمش كند و باعث عنایت بیشتر استاد به او شود مذموم نیست .

و اگر دوست داشته باشد كه در قلب سلطان محلى یابد كه او را به حفظ و دفع شرور از او تشویق كند ناپسند نیست .

زیرا جاه مانند مال وسیله‏اى است براى رسیدن به اهداف .

معالجه حبّ جاه

كسى كه حبّ جاه قلبش را فرا گیرد همّتش منحصر به مراعات خلق مى‏شود و دیوانه دوستى آنان مى‏گردد و به ریا و سمعه و نفاق و سازشكارى و سهل انگارى در امر به معروف و نهى از منكر و امثال آن دچار مى‏شود .

براى معالجه حبّ جاه دو راه علمى و عملى وجود دارد:

راه علمى:

این است كه بداند براى چه جاه طلبى مى‏كند مسلما سببى جز این ندارد كه مى‏خواهد بر مردم و قلوب آنها قدرت كامل یابد. و این را براى خود كمالى مى‏داند حال خوب فكر كند اگر مرگ به او فرصت دهد كه این قدرت را پیدا كند و برایش در تمام عمر باقى بماند در آخرت اگر ضرر نرساند سودى به حال او ندارد و اگر تمام آنچه در روى زمین است براى او سجده كند به زودى نه سجده كننده مى‏ماند نه سجده شونده و حال او چون حال كسانى است كه قبل از او جاه و مقامى داشتند و با وجود كسانى كه براى آنها تواضع داشتند اكنون وجود ندارند پس سزاوار نیست انسان به خاطر چنین چیز ناپایدارى دین را كه حیات ابدى لا ینقطع است از دست دهد و بداند كمال حقیقى كه انسان را به خدا نزدیك مى‏كند و بعد از مرگ براى نفس باقى مى‏ماند جز علم به خدا و صفات و افعال او، و خلاصى از بند اسارت شهوات چیز دیگرى نیست كمال حقیقى این است و باقیات و صالحات كه بعد از مرگ به عنوان كمال براى نفس باقى مى‏مانند .

علاج علمی جاه طلبی

این است كه بداند براى چه جاه طلبى مى‏كند مسلما سببى جز این ندارد كه مى‏خواهد بر مردم و قلوب آنها قدرت كامل یابد. و این را براى خود كمالى مى‏داند حال خوب فكر كند اگر مرگ به او فرصت دهد كه این قدرت را پیدا كند و برایش در تمام عمر باقى بماند در آخرت اگر ضرر نرساند سودى به حال او ندارد و اگر تمام آنچه در روى زمین است براى او سجده كند به زودى نه سجده كننده مى‏ماند نه سجده شونده و حال او چون حال كسانى است كه قبل از او جاه و مقامى داشتند و با وجود كسانى كه براى آنها تواضع داشتند اكنون وجود ندارند پس سزاوار نیست انسان به خاطر چنین چیز ناپایدارى دین را كه حیات ابدى لا ینقطع است از دست دهد و بداند كمال حقیقى كه انسان را به خدا نزدیك مى‏كند و بعد از مرگ براى نفس باقى مى‏ماند جز علم به خدا و صفات و افعال او، و خلاصى از بند اسارت شهوات چیز دیگرى نیست كمال حقیقى این است و باقیات و صالحات كه بعد از مرگ به عنوان كمال براى نفس باقى مى‏مانند .

ولى مال و جاه به زودى از بین مى‏روند و به تعبیر قرآن عظیم :

انَّمََا مَثَلُ الْحَیََاةِ الدُّنْیََا كَمََاءٍ انْزَلْنََاهُ مِنَ السَّمََاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبََاتُ الارْضِ [ 7] .

و هر چه با طوفان مرگ متفرق و منقطع شود خرّمى زندگى دنیاست و هر چه با مرگ منقطع نشود باقیات و صالحات است .

امام علی(ع): اگر دو گرگ درنده در گلّه گوسفندى رها شوند بیش از حبّ جاه و مال فساد نمى‏كنند

هر كس كمال حقیقى را بشناسد جاه و مقام در نظرش كوچك مى‏شود ولى باید دانست جاه و مقام در نظر كسى كوچك مى‏شود كه آخرت را به عین مشاهده بنگرد، دنیا را كوچك شمرد و پیوسته مرگ در نظرش مجسّم باشد ولى دیدگان اكثر مردم ضعیف است و دنیا را بر آخرت ترجیح مى‏دهند .

خداى تعالى مى‏فرماید: بَل تُؤْثِرُونَ الْحَیََاةَ الدُّنْیََا وَ الآخِرَةُ خَیْرٌ وَ ابْقى‏ََ [ 8] .

و مى‏فرماید: بَلْ تُحِبُّونَ العََاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الاََخِرَةَ [ 9] .

كسى كه بینشى این گونه ضعیف دارد بهتر است مرض خود را با شناخت مضرّات دنیوى جاه، معالجه كند .

علاج عملى جاه طلبى

راه عملى علاج جاه طلبى این است كه انسان سعى كند با انس به گوشه‏گیرى و قناعت به قبول خالق و كناره‏گیرى از مخلوق، جاه و مقام خود در قلوب دیگران را از بین ببرد و به جائى رود كه بتواند در حال خمول و گوشه‏نشینى به سر برد زیرا كسى كه در شهرى مشهور است و در آنجا عزلت مى‏گزیند نمى‏تواند منزلتى را كه به سبب عزلت در قلوب مردم پیدا مى‏كند دوست نداشته باشد .

قناعت یكى دیگر از راه‏هاى مبارزه با جاه طلبى است زیرا كسى كه قناعت كند از مردم بى‏نیاز و طمعش از آنها قطع مى‏شود و چون بى‏نیاز شد براى منزلتى كه در قلوب آنان دارد ارزشى قائل نیست، به علاوه مى‏توان در مبارزه با جاه طلبى از اخبار و احادیثى كه در مدح گوشه‏گیرى و نكوهش جاه وارد شده كمك گرفت .

منبع: اخلاق شبر، تالیف سید عبدالله شبر

فرآوری: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان


[ 1] این سراى آخرت را براى كسانى قرار مى‏دهیم كه در روى زمین اراده سركشى و فساد ندارد و عاقبت (نیك) از آن متقین است. (سوره قصص، آیه 83).

[ 2] ما ذئبان ضاریان ارسلا فی زریبة غنم باكثر فسادا من حبّ الجاه و المال.

[ 3] انّما هلك النّاس باتّباع الهوى و حبّ الثّناء.

[ 4] تبذّل لا تشهر و لا ترفع شخصك لتذكر و تعلم و اكتم و اصمت تسلم تسرّ الابرار و تغیظ الفجّار.

[ 5] ایّاكم و هؤلاء الرّؤساء الّذین یترأّسون فو اللّه ما خفقت النّعال خلف رجل الاّ هلك و اهلك.

[ 6] ملعون من ترأس ملعون من هم بها ملعون من حدّث بها نفسه.

[7] زندگانى دنیا در مثل به آبى مى‏ماند كه از آسمان نازل كردیم و بوسیله آن گیاه زمین (و آنچه مردم و حیوانات مى‏خوردند) روئید (تا آنكه زمین از خرّمى به خود زیور بست و اهل زمین پنداشتند كه بر آن قادرند فرمان ما شب یا روز مى‏رسد و آن را چنان خشك مى‏كنیم كه گوئى دیروز در آن هیچ نبود) (سوره یونس، آیه 24).

[ 8] بلكه زندگى دنیا را بر مى‏گزینند در حالى كه آخرت بهتر و پاینده‏تر است. (سوره اعلى، آیات 1716).

[ 9] بلكه آنها زندگى نقد دنیا را دوست مى‏دارند و آخرت را رها مى‏كنند. (سوره قیامت، آیات 2120).

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.