تبیان، دستیار زندگی
درمنظومة عشق و درمعراج اندیشه، حقیقتی را می توان یافت که در سطرهای عاشقانة تاریخ بشر میدرخشد. آن حقیقت، عشقی آسمانی است و بهای عشق، خون سرخ عشاقی است که در معرکة عشقبازی به زمین ریخته شده ، و مقتدای این عشق ازلی، آن سری بود که بر بالای نی میدرخشید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحانی شهید  رمضان قائم مقام
روحانی شهید

درمنظومة عشق و درمعراج اندیشه، حقیقتی را می توان یافت که در سطرهای عاشقانة تاریخ بشر میدرخشد. آن حقیقت، عشقی آسمانی است و بهای عشق، خون سرخ عشاقی است که در معرکة عشقبازی به زمین ریخته شده ، و مقتدای این عشق ازلی، آن سری بود که بر بالای نی میدرخشید.

دفتر زندگی عاشقی، در روزی به رنگ ارغوانی عشق، به سال 1343 در روستای«قوه قاچ» از توابع رامیان گشوده شد.چکامة سبز زندگی رمضان، با طلوع نوای توحید در جانش آغاز گردید. شکوفه زار دلش در سپیدة مهر به گل نشست و او در دامان مادری مهربان رشد کرد.

دوران ابتدایی را در روستا گذراند و مقطع راهنمایی را همراه برادر بزرگش، شهید حاج قربان قائم مقام، در شهر گنبدسپریکرد.سپس جهت ادامة تحصیل به«آزادشهر» رفت و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شد. شوریده سران، صف عشق کشیدند و تن به تیغ بلا سپردند و از خویش گذشتندتا به جانان برسند و شهید قائم مقام در ضیافتکده عشاق به سال 61 میهمان جرعه ای از جام وصال شد و 14 ماه در جبهه ماند. هربارکه ازجبهه بازمی گشت عطش اوبرای بازگشت بیشتر می شد.

درسال62 به عنوان فرماندة دسته درجبهة جنوب به مدت دو ماه با دشمن جنگید و در همان سال توانست در اعزام مجدد، 45 روز در جمع مستان، شعر بیقراری بسراید. به سال 64 از دبیرستان«آیت الله طالقانی» گنبد موفق به اخذ دیپلم گردید. مرغ دل، مهاجر شهر خوبیها شد و او برای رهسپار شدن به عالم بقاء، پای در حوزة علمیة قم نهاد ودر مدرسة رسول اکرم (ص) سکنی گزید.

بسیجی بود و نمادی از اخلاص در سراسر وجودش موج می زد. همراه با روحانی مسجد روستا، کلاسهای مذهبی را تشکیل میداد.پس از مدتی دریافت که طیران عقل در میان کتابهاست.امّا خوش داشت که پای از بند بدر آورد و مرغ دل را در آسمان عشق به پرواز درآورد.

سرانجام در 22 بهمن سال 65 توانست با حضور در جمع سپاه حضرت مهدی(ع) رهسپار جبهة جنوب گردد و در منطقة هفت تپه در گردان امام باقر (ع) سازماندهی شود. اگرچه عقل بهانة ماندن میکرد، اما عشق هوای رفتن داشت و شلمچه آشیانه ای است که سیمرغ عشق در آن لانه کرده است. شهید در عملیات کربلای 5 در سمت فرماندهی دسته،شرکت کرد و بی باکانه بر خصم زبون تاخت .ورقهای زرین زندگی اش در پیچ و تاب عشقی ازلی،در تاریخ 13/12/65 او را به معشوق رساند و آن چنان فانی در محبوب شد که حتی پیکر او نیز رجعت نکرد.بدن مطهرش در شلمچه ماند تا خاک شلمچه تقدسی بیش از پیش پیدا کند و در آینده، زیارتگاه عاشقان ، دلسوختگان و یاران انقلاب شود. «کبوتر جانش در صحن و سرای اباعبدالله الحسین (ع) شادمان باد

روحانی شهید

بخش هایی از وصیت نامه شهید

عزیزان و بزرگواران! قلبهای نورانی خود را با ذکر گفتن به خدا نزدیکتر کنید و نگذارید که با گناه، قلب شما سیاه و پردهای بین شما و خدا قرار بگیرد و خدای ناکرده خدا، شما را فراموش کند

*****************

با حجاب خود روح شهدا را شاد کنید و زینب(س) را از خود خشنود و راضی کنید و خود را از بند شیطان توسط نماز و دعا برهانید که این باعث خشنودی زینب(س) خواهد شد

*****************

برادران عزیز و گرامی! امیدوارم که با زبان و عمل خود، محافظ این انقلاب باشید، زیرا تمامی مستضعفان جهان چشم به این انقلاب دوختهاند و امیدوارم که شما هیچگاه دست از انقلاب برندارید و مبارزه خود را ادامه دهید.


نوشته حسن رضایی برگرفته پرونده شهید در ستاد کنگره شهدای روحانی