تبیان، دستیار زندگی
نسیمی که از سوی خدا می‌‌وزد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماه رجب ؛ ماه فرصتها

ماه رجب

نسیمی که از سوی خدا می‌وزد

آدمی همواره در زندگی، با فرصت‌هایی روبه رو می‌شود که اگر از آن استفاده کند، می‌تواند سعادتمند شود و چنانچه آن فرصت‌ها را از دست دهد، خسارات فراوانی خواهد دید. بر اساس روایتی که هم از رسول گرامی«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و هم از ائمّه اطهار«علیهم‌السّلام» نقل شده، انسان باید خود را در معرض نسیم‌های الهی و معنوی قرار دهد تا رستگار شود.

«إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[1] نسیم‌های رحمانی در حال وزیدن است و همه باید مراقب باشند و خود را در معرض آن نسیم‌ها قرار دهند.

اهل سیر و سلوک، برای این روایت شریف، اهمیّت بسیاری قائل شده و عمل به آن را در سرلوحه دستورالعمل‌های سلوکی خویش قرار می‌دهند.

ماه رجب، ماه فرصتها

یکی از فرصت‌های معنوی و ارزشمند و از جمله نسیم‌های الهی که هر سال به‌سوی بندگان می‌وزد، آغاز ماه رجب و به دنبال آن، فرارسیدن ماه‌های مبارک شعبان و رمضان است. پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند: رحمت خداوند در ماه رجب، مثل باران جاری است.

«رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَمُّ یَصُبُّ اللَّهُ فِیهِ الرَّحْمَةَ عَلَی عِبَادِه»[2] ماه رجب ماه خدا است و در آن، رحمت الهى بر بندگان پیوسته و انبوه ریزش می‌كند.

آیا تاکنون دیده‌اید باران تند با زمین کشاورزی چه می‌کند؟ باران رحمت الهی نیز مملکت دل انسان را به همان صورت زیر و رو می‌کند؛ امّا آن دلی می‌تواند از این نعمت الهی بهره‌مند شود، که در معرض نسیم رحمانی واقع شده باشد، یا خود را در معرض آن قرار دهد.

یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین عوامل شقاوت و بدبختی آدمی، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معنویّات، غفلت از معاد و غفلت از آدمیّت و صفات انسانی، موجب بدبختی و تباهی آدمی است.

هنگام بارش باران، کسی می‌تواند از برکت آن استفاده کند که خود را زیر باران قرار دهد، ولی کسی که هنگام نزول باران به زیر سقف می‌رود، خود به‌ خود از این نعمت عظیم خداوند محروم می‌گردد.

یکی از معانی «توجّه و بیداری» ـ که منزل اوّل از منازل هفتگانه سیر و سلوک است‌ ـ همین هوشیاری و آگاهی نسبت به وزش نسیم رحمت الهی است.

انسان باید توجّه داشته باشد که ماه رجب، ماه رحمت الهی است. بداند و بفهمد که وارد ماه رحمت شده است و خود را در معرض باران رحمت و مغفرت خداوند سبحان قرار دهد.

غفلت، عامل شقاوت

نقطة مقابل توجّه، غفلت است. از این‌رو به کسی که توجّه ندارد، غافل می‌گویند.

یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین عوامل شقاوت و بدبختی آدمی، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معنویّات، غفلت از معاد و غفلت از آدمیّت و صفات انسانی، موجب بدبختی و تباهی آدمی است.

منقمر شدن در دنیا و مشغول بودن به روزمرگی زندگی دنیوی، به گونه‌ای که موجب فراموشی معنویت و آخرت شود، انسان را کر و کور و بی‌دل می‌کند. او را از مدار انسانیّت خارج می‌کند و به یک حیوان و بلکه پست‌تر از حیوان تبدیل می‌کند.

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»[3]

به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم؛ آنها دل‌ها[عقل‌ها]یى دارند كه با آن(اندیشه نمى‏كنند، و) نمى‏فهمند؛ و چشمانى كه با آن نمى‏بینند؛ و گوش‌هایى كه با آن نمى‏شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلكه گمراه‌تر! اینان همان غافلانند.

بنا بر تعبیر تکان دهندة قرآن کریم، گویا گروهی از انسان‌ها برای جهنّم خلق شده‌اند و دوان دوان به سمت آن می‌شتابند.

اگر راجع به مذمّت غفلت، آیه‌ای جز این آیه نداشتیم، بس بود که بدانیم باید توجّه داشته باشیم، باید بیدار باشیم، باید بدانیم که از کجا آمده‌ایم، برای چه آمده‌ایم و به کجا خواهیم رفت.

افراد غافل، دل ندارند، چشم حقیقت بین ندارند، گوش حقیقت شنو ندارند و بالأخره پست‌تر از حیوانات هستند. دنیا و زرق و برق آن، غافلان را به خود مشغول کرده و آنان را از درک ارزش‌های معنوی و کمالات روحی و فضائل اخلاقی باز داشته است. این‌گونه افراد، وقتی از خواب غفلت بیدار می‌شوند که دیگر فایده ندارد و بسیار دیر شده است. لذا التماس می‌کنند که به دنیا برگردند و‌ عمل صالح انجام دهند، ولی به آنان خطاب می‌شود که بازگشت شما امکان ندارد.

«حَتَّی إِذا‌ جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما‌ تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏‌ یَوْمِ یُبْعَثُون»‏[4]

افراد غافل، دل ندارند، چشم حقیقت بین ندارند، گوش حقیقت شنو ندارند و بالأخره پست‌تر از حیوانات هستند. دنیا و زرق و برق آن، غافلان را به خود مشغول کرده و آنان را از درک ارزش‌های معنوی و کمالات روحی و فضائل اخلاقی باز داشته است. این‌گونه افراد، وقتی از خواب غفلت بیدار می‌شوند که دیگر فایده ندارد و بسیار دیر شده است. لذا التماس می‌کنند که به دنیا برگردند و‌ عمل صالح انجام دهند، ولی به آنان خطاب می‌شود که بازگشت شما امکان ندارد.

تا زمانى كه مرگ یكى از آنان فرا رسد، مى‏گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید! شاید در آنچه ترك كردم عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى‏گویند:) چنین نیست! این سخنى است كه او به زبان مى‏گوید! و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگیخته شوند!

امیرالمؤمنین«علیه‌السّلام» در شعری که منسوب به ایشان است، می‌فرمایند:

«یا من بدنیاه اشتغل قد غره طــول الأمل‏ المـوت یـأتی بغــتة و القبر صندوق العمل‏»[5]

ای کسی که دنیا تو را مشغول کرده است، و این عالم برای تو مملو از آمال و آرزوهای دور و دراز است، ناگهان مرگ به سراغ تو می‌آید و عالم قبر، محلِّ اعمال و کارهای واقعی تو خواهد بود. (نه آمال و آرزوها).

کسی که در به دست آوردن ثروت و قدرت دنیوی کوشا باشد و از معنویّت و ارزش‌های روحانی غافل بماند، به‌ جای رسیدن به یک دنیای آباد‌ و سالم، یک زندگی ناخوش نصیب او می‌شود و به درد چه کنم چه کنم، مبتلا می‌گردد.

زندگی برای چنین کسی تنگ می‌شود و همواره باید با عسرت و بدبختی و سختی، امور زندگی را بگذارند و این در حالی است که در بسیاری از موارد ثروتمند هم شده است، ولی زندگی خوش و خرّم ندارد.

«وَ مَنْ أَعْرَضَ‌ عَنْ ذِكْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی»[6]

و هر كس از یاد من روى گردان شود، زندگى(سخت و) تنگى خواهد داشت؛‌ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏كنیم!

هر که از یاد خدا، از ذکر خدا و از معنویّات، غافل شود، به عبارت دیگر هر کس مشغول این سرای فانی شود و عالم باقی را فراموش کند، زندگی ناخوش به سراغ او می‌آید که توأم با دلهره و اضطراب خاطر و پریشانی است. ثروت و قدرت و امکانات دارد، امّا گره‌های درهم پیچیده‌ای سراسر زندگی او را فرا گرفته است و قدرت باز کردن آن گره‌ها را ندارد.

ممکن است نزد برخی از مردم، آبروی اجتماعی داشته باشد، ولی نزد پروردگار متعال، بی آبرو است و از این جهت، همواره پریشان است و آرام و قرار ندارد. چنین کسی کور وارد صف محشر می‌شود.

ناگهان فریاد می‌زند: من که در دنیا چشم داشتم، چرا اکنون کور هستم؟ خطاب می‌شود برای اینکه تو در دنیا ما را فراموش کردی و چشم حقیقت بین نداشتی و اکنون نیز ما تو را فراموش می‌کنیم.

«قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی‏ أَعْمی‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصیراً ، قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسی»[7]

مى‏گوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم كردى؟! من كه بینا بودم! ، مى‏فرماید: آن گونه كه آیات من براى تو آمد، و تو آنها را فراموش كردى؛ امروز نیز تو فراموش خواهى شد!

معلوم است کسی در آخرت چشم بینا دارد که در دنیا چشم بصیرت پیدا کرده باشد. اساساً تجسم عمل چنین اقتضا می‌کند. یعنی اگر غفلت، آدمی را در دنیا کور کرده باشد و مانع دیدن حقایق و معنویّات توسط وی شده باشد، در آخرت هم کور وارد صف محشر می‌شود.

«وَ مَنْ كانَ فی‏ هذِهِ أَعْمی‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی‏ وَ أَضَلُّ سَبیلا»[8]

امّا كسى كه در این جهان(از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراه‌تر است.

همان‌گونه که کوری دنیا انسان را به چاه می‌افکند، کوری در آخرت، آدمی را به اعماق جهنّم فرو می‌برد و مانع قرار گرفتن وی در صراط مستقیم الهی می‌گردد.

نتیجه گفته‌ها

از آنچه تاکنون بیان شد، این نتیجه حاصل می‌شود که بدترین دردها برای انسان، غفلت از معنویّات است و توجّه و بیداری، به خصوص در فرصت‌های الهی و رحمانی، موجب برون رفت انسان از ورطه غفلت و گمراهی

توجه پایانی:

این گفتار ادامه دارد. باقی گفتار را با عنوان "سازندگی در فرصت‌های معنوی" فردا ملاحظه کنید.

برگرفته از کتاب «اعتکاف، سلوک منتظران»، آیت الله مظاهری

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


1. بحارالأنوار، ج 68، ص 221

2. همان، ج 93، ص 366

3. الاعراف / 179

4. المومنون / 99-100

5. دیوان‏الإمام‏علی«علیه‌السّلام»، ص 312

6. طه / 124

7. طه / 126-125

8. الاسراء / 72

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.