تبیان، دستیار زندگی
چارده بار، چارده پاییز، می چکید از بهار و خون می شد چارده سال از حضور کسی، آسمان داشت نیلگون می شد پای زنجیر زخم بر می داشت، طاق می شد تحمل زندان داشت دلتنگ میهمان خودش، داشت دلواپس جنون می شد «مرگ» آمد شبیه خرما شد، تازیانه تعارفاتی کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چارده پاییز...

مویه‌ای برای موسی جعفر علیه السلام

شهادت امام موسی كاظم علیه اسلام

چارده بار، چارده پاییز، می چکید از بهار و خون می شد

چارده سال از حضور کسی، آسمان داشت نیلگون می شد

پای زنجیر زخم بر می داشت، طاق می شد تحمل زندان

داشت دلتنگ میهمان خودش، داشت دلواپس جنون می شد

«مرگ» آمد شبیه خرما شد، تازیانه تعارفاتی کرد

روح مثل پرنده‌ای زیبا، از حدود قفس برون می شد

گرگ و میش سحر، پرستویی تا همیشه به خوابْ تن می داد

بغض های شکسته باران روی تابوت سرنگون می شد

مرگ خرما نه...، مرگ ریحان نه...، مرگ مادر شد و بغل وا کرد

تا در آغوش تنگ بفشارد، سینه‌ای را که داشت خون می شد

سروده‌ی: ابراهیم قبله آرباطان

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.