تبیان، دستیار زندگی
یک روز على بن یقطین، كسى را نزد ما فرستاد كه دو شتر تیزرو خریدارى كنید و از راه اصلى دور شوید و از بیراهه به مدینه بروید و اموال و نامه هایى به ما داد و گفت : اینها را به ابوالحسن موسى بن جعفر علیهماالسلام برسانى به طورى كه هیچ كس از كار شما آگاه نشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عصای پیامبر مهم است یا گوشت و پوست پیامبر؟

شهادت امام موسی كاظم علیه اسلام

اسماعیل بن سلام و ابن حمید دو جوان شیعه هستند که اتفاق جالبی برایشان افتاده است. خوب است سرگذشت آنها را از زبان خودشان بشنوید:

یک روز على بن یقطین، كسى را نزد ما فرستاد كه دو شتر تیزرو خریدارى كنید و از راه اصلى دور شوید و از بیراهه به مدینه بروید و اموال و نامه هایى به ما داد و گفت : اینها را به ابوالحسن موسى بن جعفر علیهماالسلام برسانى به طورى كه هیچ كس از كار شما آگاه نشود.

این دو نفر مى گویند: به كوفه آمدیم و دو شتر قوى خریدیم و زاد و توشه سفر برداشتیم و از كوفه خارج شدیم و از بیراهه مى رفتیم تا این كه به بطن الرُّمّه 1رسیدیم از شترها فرود آمدیم آنها را بستیم و برایشان علف گذاشتیم و خود نیز نشستیم تا غذا بخوریم كه ناگاه سواره‌اى رو به سوى ما مى آمد و نوكرى با او بود.

همین كه به ما نزدیك شد حضرت امام موسى كاظم علیه السلام است. براى آن حضرت برخاستیم و سلام كردیم و نامه‌ها و اموالى كه با ما بود به آن حضرت دادیم . حضرت نیز نامه‌هایى را بیرون آوردیم و به ما داد و فرمود: این پاسخ نامه‌هاى شماست.

گفتیم كه زاد و توشه ما به پایان رسیده، بنابر این اگر اجازه فرمایید وارد مدینه شویم تا هم حضرت رسول صلّى الله علیه و آله و سلم را زیارت كنیم و هم توشه تهیه نماییم.

فرمود: توشه خود را بیاورید.

ما توشه خود را نزد آن حضرت آوردیم. آن حضرت با دست خود آن را زیر و رو كرد و فرمود: این شما را به كوفه مى‌رساند و همچنین رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلم را دیدید و من نماز صبح را در مدینه خوانده‌ام و مى خواهم نماز ظهر را هم در آنجا به جاى آورم، شما در پناه خدا برگردید.2

مرحوم شیخ عباس قمى مى فرمایند: فرمایش امام كه رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلم را دیدید دو معنى دارد:

الف : نزدیك شدن به مدینه و زیارت ، در حكم زیارت است .

ب : دیدار امام به منزله دیدار رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلم است .

علامه مجلسى فرموده است كه معناى نخست روشنتر است؛ شیخ عباس ‍ قمى رحمة الله در این باره معناى دوم را نزدیكتر مى داند و براى تایید نظر خویش به ذكر روایتى از ابن شهرآشوب مى پردازد كه ابوحنیفه براى شنیدن حدیث از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به در منزل آن حضرت آمد. حضرت در حالى كه عصا در دست مبارك داشت از منزل بیرون آمد.

ابوحنیفه گفت: یابن رسول الله ! شما به سنى نرسیده‌اید كه نیازمند عصا باشید؟

فرمود: همین طور است اما این عصاى پیغمبر است و خواستم به آن تبرك جویم .

نگاه ابوحنیفه به طرف عصا جست و اجازه خواست كه آن را ببوسد.

حضرت امام صادق علیه السلام آستین را بالا زد و به او فرمود: به خدا سوگند مى دانى كه این پوست رسول الله است و این مو از موى رسول الله است و آن را نبوسیده اى و عصا را مى بوسى .

مراد حضرت از این فرمایش آن است كه ما عضوى از اعضاى پیامبر خدا هستیم ، همچنین منظور مباركشان این بود كه اى ابوحنیفه تو عصا را مى بوسى ولى این دست من كه پوست پیامبر است ، نمى بوسى ،3 به مصداق فرمایش پیامبر صلّى الله علیه و آله و سلم كه درباره حضرت امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود: لحمك لحمى ، دمك دمى ، سلمك سلمى ، حربك حربى. فرمایش حضرت بر این محور دور مى زند.

تنظیم : گروه دین و اندیشه تبیان

از: چهره هاى درخشان چهارده معصوم؛‌ سید عبدالله حسینى دشتى


1- منزلى است در نزدیكى مدینه كه اهل بصره و كوفه در آنجا جمع مى شدند.

2- اختیار معرفة الرجال، طوسى ، ص 436؛ رجال كشّى، ص 273؛ بحارالانوار، ج 48، ص 34.

3- منتهى الآمال، فصل سوم از حالات حضرت.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.