تبیان، دستیار زندگی
خوبی ها و بدی هاى شما به خودتان باز مى گردد . شاید بارها و بارها این جمله را شنیده باشیم و به راحتی از کنار آن میگذریم لازم نیست جنایت کنیم تا نگران باز تابش باشیم هر فکر سوء برای دیگران و یا هر عملی به ضرر دیگری ابتدا گریبان خود ما را میگیرد و اگر ما واق
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هر چه کنید به خود کنید!

احساس، گناه

خوبی ها و بدی هاى شما به خودتان باز مى گردد . شاید بارها و بارها این جمله را شنیده باشیم و به راحتی از کنار آن میگذریم لازم نیست جنایت کنیم تا نگران باز تابش باشیم هر فکر سوء برای دیگران و یا هر عملی به ضرر دیگری ابتدا گریبان خود ما را میگیرد و اگر ما واقعا به  کنه آن پی ببریم دیگر به راحتی تن به گناه نمیدهیم برای این و آن نقشه نمیکشیم به راحتی برای موجه جلوه دادن خود از دیگران بد گویی نمیکنیم  کدام آدم عاقلی بر میدارد تیشه به ریشه خود بزند یک عمل کوچک میتواند ابعاد عظیمی داشته باشد گاهی عمل نادرست ما فقط دامان خودمان را میگیرد اما گاه تا قیامت عده ای را گرفتار میکنیم  . باید مواظب باشیم چه میگوییم چه مینویسیم و انتشار میدهیم هر جمله ما ممکن است الگویی بشود برای عمل دیگری مسؤلیت دارد نمیتوان از زیر آن شانه خالی کرد. و هرگاه بازتاب عملمان برگشت  باید آگاه باشیم که این چیزی جز بزر دیروز کشته مان نیست !

چه بسیار بودند کسانى که سنت هاى زشت و ناروا و قوانین ظالمانه و بدعت هاى غیر انسانى گذاردند و سرانجام دامان خودشان و دوستانشان را گرفت ، و در همان چاهى که براى دیگران کنده بودند افتادند.

مخصوصا ایجاد فساد در روى زمین ، و برترى جوئى و استکبار از امورى است که اثرش در همین جهان دامان انسان را مى گیرد.

در حقیقت همانگونه که سرچشمه نعمت هاى بى پایان اعمال مؤ منان پرهیزگار است ، سر چشمه عذاب جاودان نیز اعمال سوء بشر است.

چه ظلم و ستمى از این بالاتر که انسان آیات الهى را تکذیب کند، و تیشه بر ریشه سعادت خود زند و « وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ »  (1) ؛ و كیست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته یا آیات او را تكذیب نموده؟ بى تردید، ستمكاران رستگار نمى‏شوند.

آرى قرآن سرچشمه اصلى همه سعادت ها و شقاوت ها را خود انسان و اعمال او مى شمرد نه مسائل پندارى که گروهى براى خود درست کرده اند.

مصائب شما از خود شما است !

این تصور براى بسیارى وجود دارد که گمان مى کنند رابطه اعمال انسان با جزاى الهى همان رابطه قرار دادى است که شبیه آن در مورد قوانین دنیا و پاداش و کیفر آن وجود دارد، در حالى که این ارتباط به یک نوع ارتباط تکوینى شبیه تر است تا ارتباط تشریعى و قراردادى ، و به تعبیر دیگر پاداش کیفرها بیشتر بازتاب طبیعى و تکوینى اعمال انسان ها است که دامن آنها را مى گیرد.

اگر با تمام تلاش و کوششى که انجام دادى باز هم گرفتاری ها بر تو چیره شد، بدان گناهى کرده اى که نتیجه و کفاره اش دامانت را گرفته ، به اعمال گذشته ات بیندیش ، و از گناهانت استغفار کن ، و خویشتن را بساز و ضعف ها را اصلاح نما.

در یکى از خطبه هاى نهج البلاغه آمده است : ما کان قوم قط فى غض نعمة من عیش ، فزال عنهم ، الا بذنوب اجترحوها، لان الله لیس ‍ بظلام للعبید، و لو ان الناس حین تنزل بهم النقم ، و تزول عنهم النعم ، فزعوا الى ربهم بصدق من نیاتهم ، و وله من قلوبهم ، لرد علیهم کل شارد، و اصلح لهم کل فاسد ؛ هیچ ملتى از آغوش ناز و نعمت زندگى گرفته نشد، مگر بواسطه گناهانى که انجام دادند، زیرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمى دارد، هرگاه مردم در موقع نزول بلاها و سلب نعمت ها با صدق نیت به پیشگاه خدا تضرع کنند، و با دل هاى پر اشتیاق و آکنده از مهر خدا از او درخواست جبران نمایند، مسلما آنچه از دستشان رفته به آنها باز مى گرداند و هرگونه مفسده اى را براى آنها اصلاح مى کند .

در " جامع الاخبار" حدیث دیگرى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) نقل شده است که فرمود: ان البلاء للظالم ادب ، و للمؤ من امتحان ، و للانبیاء درجة و للاولیاء کرامة .

بلاها براى ظالم تأدیب است ، و براى مؤ منان امتحان ، و براى پیامبران درجه ، و براى اولیاء کرامت و مقام است.

در حدیث دیگرى در کافى از امام صادق (علیه السلام ) آمده است که فرمود: ان العبد اذا کثرت ذنوبه ، و لم یکن عنده من العمل ما یکفرها، ابتلاه بالحزن لیکفرها ؛ هنگامى که انسان گناهش افزون شود و اعمالى که آنرا جبران کند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه مى کند تا گناهانش را تلافى کند .

تازه همه اینها غیر از گناهانى است که خداوند طبق صریح آیه فوق مشمول عفو و رحمتش قرار مى دهد که آن نیز به نوبه خود بسیار است .

رفع یک اشتباه بزرگ

ممکن است کسانى از این حقیقت قرآنى سوء استفاده کنند و هرگونه مصیبتى دامنشان را مى گیرد با آغوش باز از آن استقبال نمایند و بگویند باید در برابر هر حادثه ناگوارى تسلیم شد،به این بهانه که این خواست خدا بوده است و از این اصل آموزنده و حرکت آفرین قرآنى نتیجه معکوس یعنى نتیجه تخدیرى بگیرند که این بسیار خطرناک است .

هیچگاه قرآن نمى گوید در برابر مصائب تسلیم باش ، و در رفع مشکلات کوشش مکن ، و تن به ظلم ها و ستم ها و بیماری ها بده ، بلکه مى گوید: اگر با تمام تلاش و کوششى که انجام دادى باز هم گرفتاری ها بر تو چیره شد، بدان گناهى کرده اى که نتیجه و کفاره اش دامانت را گرفته ، به اعمال گذشته ات بیندیش ، و از گناهانت استغفار کن ، و خویشتن را بساز و ضعف ها را اصلاح نما.

در بعضى از روایات روى علم و دانشى که از انسان در میان مردم نیز مى ماند تکیه شده است .

مخصوصا در مورد سنت نیک و بد روایات متعددى داریم که به مردم هشدار مى دهد، مراقب باشند که بر اثر اعمال آنها چگونه سنتى در میان مردم باقى مى ماند.

مرحوم طبرسى در ذیل آیات مورد بحث حدیثى به این مضمون نقل مى کند که روزى شخصى در محضر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) برخاست و از مردم تقاضاى کمک کرد، همگى خاموش شدند، در این موقع یکى از اصحاب چیزى به سائل داد، بقیه نیز از او پیروى کرده و به مرد فقیر کمک مى کردند، پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: من استن خیرا فاستن به فله اجره ، و مثل اجور من اتبعه ، غیر منتقص من اجورهم ، و من استن شرا فاستن به فعلیه وزره ، و مثل اوزار من اتبعه غیر منتقص من اوزارهم : کسى که سنت نیکى بگذارد و دیگران به او اقتدا کنند پاداش خود را دارد، و همانند پاداش کسانى که از او پیروى کرده اند،

هنگامى که انسان گناهش افزون شود و اعمالى که آنرا جبران کند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه مى کند تا گناهانش را تلافى کند .

بى آنکه از اجر آنها کاسته شود، و کسى که سنت بدى بگذارد و از آن پیروى کنند، گناه خود را دارد و همانند گناهان کسانى که از او پیروى کرده اند، بى آنکه از گناهان آنها چیزى کاسته شود.

امیر مؤ منان على (علیه السلام ) نیز مى فرماید: فکیف بکم لو تناهت بکم الامور و بعثرت القبور هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت و ردوا الى الله مولاهم الحق و ضل عنهم ما کانوا یفترون ؛ چگونه خواهید بود آنگاه که همه امور پایان پذیرد، قبرها زیر و رو شود، و همه شما در عرصه محشر حاضر شوید، آنجا است که هر کس هر عملى را قبلا انجام داده مى آزماید، و همگى به سوى خداوند که مولى و سرپرست حقیقى آنها است باز مى گردند، و کسانى را که به دروغ همتاى او قرار دادند از خاطر آن ها مى رود.

این آیات و روایات ابعاد مسئولیت انسان را در برابر اعمالش از دیدگاه اسلام منعکس مى کند و نشان مى دهد که تا چه حد هر انسانى در مقابل اعمال خویش مسئول است ، تا آنجا که ممکن است بعد از گذشتن هزاران سال آثارش براى او پاداشى نیک بیافریند، یا وزر و لعن و گناه به بار آورد.

دیگر نیازی به پرده پوشی یا توضیح نیست که چه کسی چه کرده است؟ چون در آخر همه ما در یکجا جمع مى شویم  و خداوند ما و شما را در قیامت جمع مى کند و قاضى همه ما در آن روز یکى است آرى " بازگشت همه به سوى او است " (و الیه المصیر).

به این ترتیب هم خداى ما یکى است ، و هم سرانجام ما یکجاست ، و هم قاضى دادگاه و مرجع امورمان ، و از این گذشته همه در برابر اعمالمان مسئولیم ، و هیچیک امتیازى بر دیگرى جز به ایمان و عمل پاک نداریم .

ین بحث را با ذکر یک حدیث جامع پایان مى دهیم :

در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : ثلاث منجیات ، و ثلاث مهلکات ، فالمنجیات : العدل فى الرضا و الغضب ، و القصد فى الغنى و الفقر، و خشیة الله فى السر و العلانیة ، و المهلکات : شح مطاع ، و هوى متبع ، و اعجاب المرء بنفسه :

سه چیز است که سبب نجات آدمى است ، و سه چیز مایه هلاکت او است : اما سه چیز که باعث نجات او مى شود: دادگرى و عدالت در حالت خشنودى و غضب است ، و میانه روى در حالت غنا و فقر، و ترس از خدا در پنهان و آشکار.

و اما سه چیز که مایه هلاک آدمى است : بخلى است که انسان از آن پیروى کند، و هوا و هوس سرکش و حاکم ، و خودپسندى است .

محمدی _ گروه دین و اندیشه تبیان

پی نوشت :


1- سوره صف آیه 7.

با بررسی تفسیر نمونه جلدهای 12- 16-21- 20