تبیان، دستیار زندگی
تمام كمالات انسان در بندگى خداست. خرق عادت، غیبگوئى، روى آب راه رفتن یا به هوا پریدن و در آتش رفتن براى انسان كمال نیست. كمال انسان بندگى خداست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمز راز تربیت انسان درگفت وگو با استاد امجد
آیةالله امجد

 اشاره :

  1. مى دانيم كه يكى از شئون امامان معصوم(ع) و از جمله امام مهدى(ع) تربيت انسانها و هدايت آنها تا رسيدن به مقصد نهايى است. اما در اين زمينه پرسشهاى مختلفى مطرح است. پرسشهايى از اين است كه: در زمان غيبت اين شأن امام چگونه محقق مى شود؟ امام مهدى(ع) چگونه انسانها را تربيت مى كنند؟ ويژگيهاى تربيت آن حضرت چيست؟ چگونه مى توان خود را در معرض تربيت امام عصر(ع) قرار داد و...
  2. براى يافتن پاسخ پرسشهاى ياد شده خدمت استاد بزرگوار اخلاق آیةالله محمود امجد رسيديم و ايشان هم با صميميت تمام پذيراى ما شدند. آنچه در پى خواهد آمد ماحصل گفت وگوى ما با ايشان است.

     با تشكر از اينكه وقت خود را در اختيار ما گذاشتيد لطفاً بفرماييد تربيت چيست و بهترين تربيت كدام است؟

تربيت به معناى پرورش است ولى پرورشها با هم فرق مى كند. يك نوع پرورش به معنى نمو است كه به جسم و جسمانيت مربوط مى شود و نوع ديگر به معنى رشد است كه مربوط به قواى نفسانى و روحى انسان است.

همانطور كه بدن را مى توان تحت مراقبتهاى خاصى تربيت كرد و حالت خاصى به آن داد؛ روح و نفس هم در اثر تمرين شكل مى گيرد. در طول تاريخ، بسيارى در صدد تربيت انسانها برآمده اند ولى سليقه هاى خود را اعمال كرده اند. بهترين تربيت، تربيت انبياى الهى است كه افراد را براى بندگى خدا تربيت مى كنند؛ چون اگر شهوات در انسان رشد يابد انسان بنده شهوات مى شود. انسان اگر بندگى خدا بكند »عبداللَّه« و بنده خدإ؛  مى شود. خداى تعالى همه صفات خوب را داراست و مى خواهد بندگانش بيرنگ شوند تا رنگ الهى پيدا كنند. مثلاً خداوند »ستارالعيوب« است و دوست دارد كه انسان هم ستار عيوب ديگران باشد. يكى ديگر از صفات الهى كتمان اسرار مردم است؛ بنده خدا نيز بايد رازدار و امانتدار اسرار مردم باشد. از ديگر صفات خدا كريم بودن است، انسان هم بايد كريم باشد و بدون اينكه از او درخواستى شود به اشخاصى كه نياز دارند رسيدگى كند و در مقابل توقعى نداشته باشد.

  پس، تربيت انبيا، تربيتى است كه انسان را وارد فضايى نورانى مى كند يا به عبارت ديگر انسان را آسمانى مى كند.

انسان در يك علوّ و مرتبه اى آفريده شده و به تعبيرى كه در روايت آمده انسان »علوى« است؛ يعنى علوّ همت دارد و فطرتاً به مسائل پست و دور از ارزشهاى انسانى توجهى ندارد. توجهش به مسائل بلند و متعالى است. خداى تعالى دوست دارد كه انسان علوى و حسينى باشد. با آنكه همه خوبيهاى عالم از سوى خداوند به امام حسين(ع) داده شده بود؛ يعنى او عصاره فضايل همه انبيا و اوليا بود، اما با همه اين فضايل و كمالات او خود را فداى نجات بشريت و هدايت انسانها مى كند؛ نجات بشر از خودخواهيها و بدانديشيها. انسانهاى والا چنين اند.

تمام كمالات انسان در بندگى خداست. خرق عادت، غيبگوئى، روى آب راه رفتن يا به هوا پريدن و در آتش رفتن براى انسان كمال نيست. كمال انسان بندگى خداست. نتيجه بندگى هم اين است كه انسان رنگ خدايى مى گيرد. انسان اگر صفات الهى را در خود محقق كند آسمانى مى شود. نتيجه تربيت انبيا رسيدن به كمالات واقعى است. اگر واقعاً مربيان بشر بخواهند انسان را خوب تربيت كنند بايد به دنبال انبيا بروند. يكى از بهترين برنامه هاى تربيتى براى انسان و مخصوصاً نسل جوان، آشنايى با نامه 31 نهج البلاغه است كه حضرت اميرالمؤمنين(ع) آن را خطاب به امام حسن(ع) نوشته اند. اگر كسى واقعاً بخواهد تربيت كند و تربيت شود اين نامه كافى است. در واقع اين نامه، نامه حضرت به جامعه نادان بشرى است.

چه رابطه اى بين اصل تربيتى كه مورد نظر شماست و معرفت امام زمان(ع) وجود دارد؟

اگر كسى تربيت يافته مكتب انبيا و مكتب اسلام باشد تمام آرزويش اين است كه جامعه رشد كند، از فساد پاك شود و به صلاح برسد. كسانى كه تربيت يافته و صالح اند قطعاً مصلح هم هستند ولى چون نمى توانند خودشان جامعه را اصلاح كنند؛ نياز به مصلح جهانى را درك مى كنند و منتظر ظهور آن مصلح جهانى مى شوند؛ كه همه انبيا منتظر ايشان هستند. انبيا، اين مربيان بشر همگى منتظر ظهور مصلح جهانى بودند. آنها مى خواستند كه جامعه را اصلاح و افراد را تربيت كنند ولى چون موفق به تربيت كامل جامعه انسانى نشدند، آنها هم منتظر بودند كه با ظهور حضرت بقيةاللَّه، ارواحنا له الفداء، جامعه دلخواهشان تحقق پيدا كند.

اگر عدالت در جهان به دست امام مهدى(ع) تحقق پيدا كند خود زمينه اى خواهد شد براى تربيت همگان. البته اگر در شرايط و زمان فعلى كسى در فكر اصلاح و تربيت خودش باشد ارزش كارش بيشتر است. در روايت آمده ارزش كار چنين كسى هفتاد برابر ارزش كار كسى است كه در زمان ظهور اقدام به اصلاح خود مى كند. گو اينكه خود اين افراد هم آرزو دارند كه روزى برسد كه زمينه بندگى و تربيت براى همه انسانها فراهم شود. معلوم است كه در اين زمان زمينه اش كم است اما در آن زمان؛ يعنى زمان ظهور حضرت، زمينه تربيت و اصلاح بسيار فراوان و آسان خواهد شد. از اين رو كسانى كه تربيت يافته هستند بيش از همه طالب ظهور حضرت اند؛ زيرا كسى كه خواهان مصلح است بايد خودش صالح باشد، صالح باشد و از فساد بيزار باشد تا خواهان مصلح شود.

تمام كمالات انسان در بندگى خداست. خرق عادت، غيبگوئى، روى آب راه رفتن يا به هوا پريدن و در آتش رفتن براى انسان كمال نيست. كمال انسان بندگى خداست.

معرفت امام زمان قطعاً مراحلى دارد، آن مراحل كدامند و تربيت هر كس در هر مرحله اى چگونه است؟

البته نفوس مختلف است. وقتى هم حضرت تشريف بياورند نفوس خيلى عوض نمى شوند، زمينه ها عوض مى شوند. هاله اى از بندگى و رحمت در جامعه مشاهده مى شود كه پرده اى است بر روى همه عيوب وگرنه تصور نكنيد كه اگر حضرت تشريف آوردند نفوس عوض مى شود. مثالى مى زنم؛ قبل از تشكيل حكومت جمهورى اسلامى در ايران شراب فروشى و ساير مظاهر فساد و گناه در اين كشور فراوان بود؛ يعنى ظاهر كردن گناه رايج بود. اما در جمهورى اسلامى تظاهر به گناه يا كم است يا نيست. در جمهورى اسلامى نمى توانند علناً شراب فروشى باز كنند يا لخت و عور در خيابان بگردند. اما اگر بتوانند مى كنند؛ مثلاً در خانه خودشان بتوانند شراب مى سازند، بتواند قمار مى كنند؛ ولى نمى تواند قمارخانه باز كنند. در پنهانى گناه مى كنند؛ اما در عين و آشكار نه. در زمان حكومت حضرت كسى حتى در منزل خودش هم نمى تواند گناه بكند.

     در همين دوران؛ يعنى دوران غيبت، رابطه بين معرفت امام و تربيت انسان چگونه است؟

هميشه بهترين وسيله تربيت، توجه به حضرت است. ما معتقديم حضرت در يك نقطه از عالم حضور فيزيكى دارند، اما از نظر احاطه وجودى، ايشان بر تمام جهان خلقت احاطه دارند. بندگان درجه چندمش هم همين طورند و خيلى احاطه و اشراف دارند. اگر كسى بخواهد امام را بشناسد حداقل يك مرتبه بايد »زيارت جامعه كبيره« را مطالعه كند. در اصل صدور اين زيارت از معصوم نبايد شبهه كرد؛ چون غير از امام معصوم كسى نمى تواند چنين جملاتى بسازد. در اين زيارت دويست و اندى صفت براى امامان برشمرده شده است كه هر كدام از آنها خودش يك دنيا معنا دارد. به قول آقايان اهل علم »تعليق بر وصف مشعر بر عليت است« در برخى از اوصافى كه در اين زيارت به آنها اشاره شده دقت كنيد: »بيت النبوة«؛ خاندان نبوت؛ »موضع الرساله«؛ خاستگاه و جايگاه رسالت؛ »معدن الرحمة«؛ معدن و سرچشمه رحمت؛ »قادةالأمم«، پيشوايان امتها. معناى اين اوصاف اين است كه تمام انبيا هر چه تربيت مى كردند مربوط به امامت است. ما معتقديم كه امام هر جا هست خدا هست، هر جا خدا هست امام هست و از ازل تا به ابد را مى داند؛ يعنى »ملكه علمى« دارد.

ملكه علمى يعنى اينكه حضرت هرگاه اراده فرمايد جايى را ببيند، مى بيند. او لازم نيست در حالت عادى و از نظر عنصرى ببيند بلكه در ملكه علمى اش، در علم اجمالى و علم تفصيلى اش هست. علم امام با علم خدا فرقى ندارد. قدرتش با قدرت خدا فرقى ندارد. فرقش وجوب و امكان است. خداى تعالى واجب بالذات است. قدرت او عين قدرت است نه اينكه كسى به او قدرت داده باشد. غير خدا قادر است؛ چون قدرت را خدا به او داده اگر نداده بود؛ قدرت نداشت. خدا عين هستى است؛ عين قدرت است؛ عين علم است. اين را مى گويند وجوب ذاتى، ولى ماسوى اللَّه همه عالم امكان اند. وقتى اراده الهى بر اين قرار بگيرد كه آن بزرگوار، امام عصر، حضرت بقيةاللَّه(عج) بيايد و اينهمه ظلم و جنايت را از روى زمين بردارد مى آيند. اراده ايشان اراده خداست. قدرت ايشان قدرت خداست. در عين اينكه فقير است، او و همه فقيرند، اما او آئينه خداست؛ »عين اللَّه« است؛ »قدرت اللَّه« است؛ »افذن اللَّه« است. آنچه خدا مى شنود او مى شنود. آنچه خدا مى بيند او مى بيند، آنجايى كه خدا هست او هم هست. از تمام ذرات جهان از ازل تا به ابد اطلاع دارد. محيط است؛ چون خدا، محيط است. هر صفتى كه خداى تعالى دارد او به حقيقت دارد.

وقتى انسان بداند كه كسى حاضر و ناظر است و حركات و اعمال او را مى بيند؛ از اعمال خود مراقبت مى كند. كسى كه معتقد به امامى است كه نماينده خداست در روى زمين و در كل جهان خلقت، اولاً از اعمال خودش مراقبت مى كند و ثانياً هر چه به آن بزرگوار بيشتر توجه پيدا كند آن بزرگوار هم بيشتر متوجهش مى شود. اين رابطه طرفينى است. پس بهترين وسيله تربيت، توجه به حضرت بقيةاللَّه است و اتفاقاً انسان از حضرت بيشتر خجالت مى كشد تا خداى تعالى؛ چون يك سنخيتى بين خود و او مى بيند. مثل الان، ما انسانها مى دانيم خدا حاضر و ناظر است ولى از او خجالت نمى كشيم اما از انسانها خجالت مى كشيم. چون با آنها سنخيت داريم. با حضرت هم سنخيت داريم از نظر انسان بودن اما مى دانيم كه آن حضرت احاطه وجودى دارند و همه اسرار خلقت را مى دانند. بنابراين ما فقط بايد از درون خودمان را بسازيم نه فقط از بيرون و ظاهر.

******************************** قسمت دوم را یکشنبه بخوانید***********************

ماهنامه موعود - شماره 38

تنظیم برای تبیان مولادوست