مروری بر زندگی نویسندگان فوتبالیست
تیم فوتبال نویسندگان
دانشگاه نبراسكا در سال 2008 میلادی كتابی با عنوان «ورزش جهانی؛ نویسندگان فوتبالیست» منتشر كرد. در این اثر هم كه فوتبالی تیمی 11 نفر همراه با مربی و بدنساز معرفی شده است كه اعضای آن را نویسندگان برجستهای تشكیل میدهند. در این فهرست تلاش شده است تا از پنج قاره، بازیكنی در تیم حضور داشته باشد.
دروازهبان: ولایمیر ناباكوف(روسیه)
او پیش از آنكه رماننویسی سرشناش شود در مدرسه تنیشف در سن پترزبورگ دروازهبانی میكرد. پس از انقلاب اكتبر او راهی ایالات متحده شد و در دانشگاه كمبریج همچنان به بازی ادامه داد.
در آثار او همواره فوتبال حضور داشته است. در رمان پنین (1957) شخصیت اصلی داستان به دنبال توپ فوتبال است، فروشنده یك توپ فوتبال آمریكایی به او میدهد. او برآشفته میشود و چنین میگوید:« نه، نه من كه از شما تخممرغ نخواستم. یك توپ فوتبال معمولی خواستم. گرد!»
دفاع چپ: اورهان پاموك(تركیه)
«فوتبال سریعتر از كلمات است». این جمله را پاموك پیش از لیگ قهرمانان اروپای سال 2008 به اشپیگل گفته است و منظورش آن است كه ادبیات باید همواره بكوشد تا با وجه تصویری ورزش رقابت كند. جوانی پاموك در استانبول با فوتبال گره خورده است. زمانی كه پدرش او را به تماشای بازیهای فنرباغچه میبرد از نگاه اورهان كوچك، بازیكنان در آن لباسهای زرد شبیه قناری بودند. او در كتاب «استانبول؛ خاطرات یك شهر» (2005) به یاد میآورد كه در اتاقنشیمن قطعات سنگ را روی قالی مینشاند یا یك بازی فوتبال درست كند.
دفاع وسط: نجیب محفوظ (مصر)
محفوظ وقتی كودك بود در خیابانهای محله عباسیه قاهره فوتبال بازی میكرد، خیابانهایی كه در روزهای تولد پیامبر اسلام محل برگزاری جشن بود، به گفته محفوظ در دهه 20 و 30 میلادی كه مصر تحت اشغال بریتانیا بود فوتبال جذابیتی خاص داشت: «اینجا تنها جایی بود كه میشد بریتانیا را شكست داد بدون آنكه كسی شكایت كند.» نویسنده مصری به هفته نامه الاهرام گفته است:«روزی رسید كه من از فوتبال به سمت مطالعه رفتم.»
با این همه او همچنان بازیهای دو رقیب سنتی در قاهره یعنی تیمهای زمالك و الاهلی را تماشا میكرد و در قهوه خانه با دوستانش درباره فوتبال بحث میكرد. دو سال پیش از مرگ محفوظ از تلاش ناموفق مصر برای برگزاری جامجهانی 2010 حمایت كرد.
دفاع راست: اوسپپ ماندلشتام(روسیه)
در دفاع راست ماندلشتام با فاصله كمی از ناباكف میایستد. شاعری كه در 1938 به دنبال تصفیههای دوران استالین در گذشت. او یكی از نخستین كسانی بود كه فوتبال را كنشی خلاقانه میدانست كه میتواند در ادبیات استفاده شود.
به گته آنا آخماتووا (شاعر برنده نوبل)، ماندشتام به زمینی در همسایگی میرفت تا بازی كودكان را تماشا كند. او در شعری از این تجربه یاد كرده است.
هافبك چپ: آناماریاموآ (اسپانیا)
موآ سالهاست كه طرفدار تیم فوتبال بارسلوناست و توانسته است در داستانهای كوتاهش تصویری از شور و هیجان هواداران فوتبال ترسیم كند: «در واقع جیغ و داد برای یك تیم كاری نامعقول است، این كار باعث میشود تا نیروهای غیرمنطقی وجود ما خارج شود.»
هافبك راست: آنا انكسیت(هلند)
انكسیت شاعر، قصهنویس و نوازنده پیانو از سال 1995 برای نشریه هاردگراس مطالبی درباره فوتبال مینویسد. او میكوشد از نگاهی روانكاوانه دلایل شكستهای هلند در تورنمنتهای بزرگ را بررسی كند. او از جمله درباره پنالتی ناموفت كلارنس سیدوروف در یورو 96 نوشته است كه آن پنالتی «مرگ امید» ملیها بود. یكی از مجموعههای داستان وی با عنوان «مصدومیت» (2000) با موضوع فوتبال نوشته شده است.
هافبك چپ: ادواردو گالیانو (اروگوئه)
این شاعر مشهور كه در آغاز میخواست فوتبالیست شود، در كتاب «فوتبال زیر سایه و خورشید»(1998) اعتراف كرده است كه هر كاری را كه نتواند در زمین بازی انجام دهد. بر روی كاغذ انجام میدهد در تأملات كوتاه خود فوتبال را به عنوان امری زیبا بالاتر از تجارت مینشاند و از بازیكنانی نظیر رنه هیگوئیتا ستایش میكند كه در 1995 با ضربهای عقربی شكل توپ را دفع كرد و بدین ترتیب دست به «شرارتی نابخشودنی» زد.
هافبك چپ: خورخه والدانو (آرژانتین)
والدانو كه همراه با دیه گو مارادو و هم بازیهای آرژانتینیاش جامجهانی 1986 را فتح كرد و نیز مدتی سرمربی رئال مادرید بود. به سنت آمریكای لاتینی نوشتن درباره فوتبال تعلق دارد. او بیشتر درباره ارتباط فوتبال و زندگی روزمره مینویسد. والدانو به سایت فیفا گفته است: «فوتبالیستهای كمی هستند كه درباره تأثیر فرهنگی خود فكر میكنند.» او ادامه میدهد: «چون من تا حدودی اندیشمند بودهام رسانهها به من لقب فیلسوف اعطا كردهاند.»
او همچنین مجموعه داستانهایی درباره فوتبال منتشر كرده است. وی معتقد است: هدف بازی آن است كه توپ را مطیع كند.»
مهاجم نو: بری هینز (انگلستان)
مثل والدانو، او هم از فوتبال به نوشتن رسید. او برای بارنزلی بازی میكرد و نخستین كتاب خود «چشم بند» (1966) را با الهام از تجربیات خود به عنوان یك دانشجوی با استعداد در فوتبال نوشته است.
نفوذی راست: كنزابورو اوئه (ژاپن)
یكی از نخستین رمانهای اوئه كه در زبان انگلیسی با عنوان «فریاد خاموش»(1974) منتشر شد، در زبان ژاپنی با عنوان «فوتبال در سال اول» انتشار یافت. ساختار كتاب این نویسنده به شكلی است كه وقایع بیربط صد سال را از طریق فوتبال به هم مرتبط میكند.
نفوذی راست:یوری اوث (اوكراین)
اوث سهگانهای در زمان شوروی سابق نوشت كه هم از پویایی ادبیات روس حرف می زد و هم از تأثیر فوتبال در جلگه اوراسیا. این قصه نویس روس در مسكو چندین بازی بینالمللی را پوشش خبری داد و همواره در قصههای خود به رابطه میان هوادار و بازیكنان توجه ویژهای نشان میداد.
مربی: جیمز جویس(ایرلند)
طبق یادداشتهای جویی، بازی فوتبالی كه در چند صفحه اول «تصویر هنرمند در جوانی» (1916) از آن یاد شده است نوعی بازی تلفیقی میان راگبی و فوتبال است كه در زمینی 15 یاردی برگزار میشود.
ناباكوف بارها این خاطره را تعریف كرده است كه در 1937 بازیكنان مجار اطراف جویی را احاطه كرده بودند. «وسط بازیكنان مجار،جویی نشسته بود، او مردی قد كوتاه بود و با عصا و عینك دودی وسط آنها نشسته بود و تمام توجهش به سخنرانی من بود.»
پزشك تیم: آلبركامو(الجزایر- فرانسه)
دوران فوتبال این نویسنده برنده نوبل بسیار كوتاه بود و به علت سل در 1930 به پایان رسید. كامو هم یكی دیگر از فهرست طولانی نویسندگانی است كه دروازهبانی كردهاند.
پایگاه اطلاع رسانی جوان
تهیه و تنظیم برای تبیان : مهسا رضایی - بخش ادبیات تبیان