نگاهی به ظهور نویسندگان زن و تاثیر آنها بر روند ادبیات داستانی
پیچیدگیهای نوشتن برای زن ایرانی
یكی از مسائلی كه در چند سال گذشته ذهنیت جامعه كتابخوان را به سوی خود جلب كرده ظهور نویسندگان زن به عنوان صداهایی تازه درحوزه ادبیات داستانی است،نویسندگانی كه به صورت خود جوش سعی كردهاند حضور خود رابه عنوان بخش مهمی از این حوزه به اثبات برسانند،گرچه نمیتوان همه نویسندگان زن را به عنوان چهرههایی شاخص به رسمیت شناخت اما آن چه مهم است نفس این حضور و كنجكاوی درباره گفتن ازجنس خود است كه سمت و سویی تازه به خود گرفته و حامل پیامهای ساده و صریح است.
می توان گفت كه این حجم از نویسندگان زن در تاریخ ادبیات ایران بیسابقه بوده و جایگاهی كه این گروه در بدنه داستان نویسی كسب كردهاند برای نخستین بار است كه اتفاق میافتد، جدای از پرداختن به بحث غیرضروری و غیرعلمی زنانه نویسی یا مردانه نویسی باید گفت كه زنان نویسنده در اغلب آثارشان به گونههای مختلف شكلی دیگر از نوشتن را پیشنهاد كردهاند كه یك گونه عصیان در برابر جنس مخالف است؛ عصیان فروخوردهای كه گویی به یكباره سر باز كرده و ذهنیت زنان نویسنده رابه خود اختصاص داده است.
البته اشاره به این موضوع ضروری است كه در بخش عظیمی از بدنه ادبیات داستانی مخصوص به زنان نویسنده نوعی اغراق و عدم شناخت باطنی به معنای روانشناسی جنس مخالف مشاهده میشود كه تا به امروز با عدم نگاه جدی منتقدان روبهرو شده و به معنای یك عمل بازدارنده در شناخت دنیای این نویسندگان عمل كرده است اما نگاههای واقع گرایانه و جدی در این حوزه هم به وفور یافت میشوند. كسانی كه آثار نویسندگان زن را با دید ظهور یك گرایش تازه مورد مطالعه قرار دادهاند بدون شك این نكته را دریافتهاند كه ریشه پیدایش این گونه از نوشتن به هر شكل در تاریخ ادبیات داستانی به عنوان بخشی كلیدی مطرح است و منتقدان باید جدای از ذهنیت درون گرای بعضی از زنان نویسنده كلیت آن را در نظر داشته باشند و شاخصهای این حركت را به چوب بسیاری آثار ضعیف نرانند.
بر هیچ كس پوشیده نیست كه دقیق شدن بسیاری از خوانندگان در مورد آثار زنان بسیار بیشتر از نویسندگان مرد است كه این عامل را میتوان به دو بخش تقسیم كرد،بخش اول به این مساله مربوط میشود كه نویسندگان زن بنا به چه دلایلی مسئولیت نوشتن را به دوش گرفتهاند و بخش دوم ریشه در این واقعیت دارد كه تئوریهای گوناگون دفاع از شخصیت زن تا چه اندازه باعث گام گذاشتن زنان به عرصه نویسندگی شده است؟ نكتهای كه باید بر آن دست گذاشت این است كه ذهنیت نویسندگان زن ایرانی را به هیچ عنوان نمیتوان با ذهنیت نویسندگان زن دیگر كشورها قیاس كرد زیرا پیچیدگیهایی كه زن ایرانی باید برای ساخت روایت از آن بهره ببرد دغدغه نویسندگان دیگر جاها نیست، یعنی این كه بافت اجتماعی و خانوادگی زن ایرانی به گونهای است كه به حق باید بر همه جوانب احاطه داشته باشد و ذوق نویسندگی صرف تنها نیاز او نیست.
جدای از پرداختن به مسائل اجتماعی باید گفت كه نویسندگان زن ایرانی به هیچ عنوان با همدیگر قابل قیاس نیستند و هر كدام از آنها به نوبه خود راه و رسمی برای خود انتخاب كردهاند كه نیاز امروزادبیات داستانی كشور است،یعنی این كه آثار هیچ كدام از نویسندگان زن رانمی توان در روند رشد این گونه ادبی نادیده گرفت به گونهای كه اگر امروزه بخواهیم گزیدهای از بهترین داستانهای كشور در چند سال اخیر را انتخاب كنیم بدون شك بخش عظیمی از آن به نویسندگان زن تعلق خواهد گرفت.
یكی از مشكلاتی كه نویسندگان زن ایرانی با آن مواجهند مساله تكرار خود است،به این معنا كه اغلب این نویسندگان سعی دارند در یك پروسه تاریخی خاص قلم بزنند وظاهرا موفقیت كار اول آنها به معنای یك اصل بازدارنده معنا پیدا میكند، بسیاری از نویسندگان زن چندین اثر از خود به جا گذاشتهاند كه تفاوت بسیار كمی با اثر اولشان دارد كه این امر رفته رفته باعث كمرنگ شدن یك حضور پر شور میشود. باید گفت كه زنان نویسنده درقالب رمان بیش از داستان كوتاه به موفقیت دست یافتهاند به گونهای كه نام بسیاری از آنها با چاپ اولین رمان بر سر زبانها افتاده است،كسب جایزههای ادبی توسط زنان نویسنده كه در نوع خود كم نظیر است معمولا به آثار اول مربوط است و كارهای دیگر آنان كمتر مورد توجه داوران ادبی قرار گرفته است.
عوامل ساخت شخصیت
بلقیس سلیمانی:برای من «زن» با تمام خصلت هایش یك انسان است. مثل هر آدمی خصلتهای مثبت و منفی زیادی دارد. یك كتاب دیگر هم به اسم «خاله بازی» با موضوع زن زیر چاپ دارم. من نظرم این نیست كه زنها همواره اثیری و فرشته صفت هستند. درست است كه ادعا كردم، «زن» در اقلیت است. اما نباید ضعف هایش را نادیده بگیرم. زن هم در كنشهای مختلف واكنشهای مختلفی نشان میدهد. وقتی به عنوان یك شخصیت داستانی نگاهش میكنی او را در قالب ژانر و فضای داستان قرار میدهی و این عوامل هستند كه شخصیت را میسازند. داستان جای قداست پروری نیست، داستان به شكل وحشتناكی زمینی و محصول عصر آدم شكاك امروز است. قرار نیست در آثارمان شخصیتهای قدیس بپرورانیم.
تفاوت هستی شناسی
زهرا زواریان:به نظر من همآنقدر كه ادبیات زنان ویژگیهای خاص خودش را دارد، ادبیات مردان هم دنیا و ویژگیهای خاص خودش را دارد. فكر میكنم درست این باشد كه ما همزمان با اینكه ویژگیهای آثار نویسندگان زن را بررسی میكنیم، ویژگیهای آثار نویسندگان مرد را هم بررسی كنیم. چون بین آثار نویسندگان مرد و آثار نویسندگان زن یك تفاوت هستی شناختی و روان شناختی وجود دارد چرا كه دنیای زنان و مردان با هم متفاوت است پس ادبیاتی كه این دو، خلق میكنند با هم تفاوت دارد.
یك منتقد باید این دو حوزه را از دو منظر بررسی كند و ویژگیهای این دو نوع اثر را كاملاً بشناسد. چون هر كدام از این نویسندگان شاخصههای منحصر به فرد دارند كه از زوایای جامعهشناختی و روانشناختی و هستی شناختی قابل توجهند.
ادبیات فقیر ما
مهسا محب علی:شدیدا اعتقاد دارم هر آدمی که هنری را خلق میکند نیازمند مخاطب است. هیچ نویسنده یی نمیخواهد کتابش خوانده نشود. در واقع یک جور ارتباط یا تاثیر متقابل است. من فکر میکنم ادبیات ما به شدت فقیر است و برای این چند میلیون جمعیت ایران تیراژ ده هزارتایی برای کتاب من بیشتر یک شوخی است. 10 هزار نفر به نظر من با دو هزار تا فرقی نمیکند و منی که 10 هزار نفر کتابم را میخوانند با نویسنده یی که دو هزار نفر هیچ فرقی ندارم. حتی با کسی که اصلاً نمینویسد، هیچ فرقی ندارم. من اگر بخواهم نویسنده موفقی باشم این کار من نیست کار یک نسل است. ما باید حداقل به تیراژ میلیونی برسانیم. از یک طرف خوشحالیم که در این 10 سال ادبیات جلو آمده اما از طرفی هنوز تیراژ کتابها شوخی است.
رسول آبادیان
تهیه و تنظیم برای تبیان : مهسا رضایی - ادبیات