تبیان، دستیار زندگی
یازده خط آمده منتظر دوازدهمی هستم .ده سال گذشته هنوز هم نیامده.چگونه آنها را تمام کنم ؟ اگر کسی خط آخر را یافت می تواند آنرا تمام کند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

40000 شعر ناقص!

ساموئل تایلر کاریج

40000 شعر ناقص!

ساموئل تایلر کاریج یکی از رهبران جنبش رمانتیک در 21 اکتبر سال 1772 در دونشیر انگلستان به دنیا آمد . پدرش که کشیش بخش و استاد صرف و نحو مدرسه بود؛دوبار ازدواج کرد و از هر دو ازدوج چهارده بچه داشت . کاریج کوچکترین فرزند خانواده بود . او در مدرسه ی پدرش تدریس می کرد و حریص و مشتاق خواندن بود.

بعد از اینکه پدرش در سال 1781 مرد. آموزشگاه بیمارستانی مسیحی در لندن نظر او جلب کرد. جایی که او با دوست همیشگی اش چارلز لمب آشنا شد. او هم چنین با یکی از هم کلاسی هایش که تام اونس نام داشت رفاقت کرد . تام ، کاریج را به خانواده اش معرفی کرد،و پس از مدتی کاریج عاشق ماری ،خواهر بزرگتر تام شد .

پدر کاریج همیشه دوست داشت فرزندش کشیش شود. بنابراین او در سال 1791 وارد کالج مسیحی ، دانشگاه کمبریج شد. هرچند در دوره ی اول کالج نظریات و عقاید کاریج شروع به تغییر کرد. او پشتیبان و حامی ویلیام فرند شد . شخصی که با عقاید توحید گرایانه ی کالج به جدال و ستیز پرداخته بود .کاریج وام بزرگی را از کمبریج گرفته بود که درنهایت امر برادرانش مجبور به پرداخت آن شدند. مشکلات مالی هیمشگی در سراسر زندگی او را آزار می داد . و او همیشه به کمک و حمایت دیگران وابسته بود.

در راه ویلز در ژوئن سال 1794 ، کاریج با دانش آموزی به نام رابرت سوزی آشنا شد . دوستی عمیقی بین آن دو شکل گرفت ، به گونه ای که کاریج سفرش را به چند هفته ی بعد موکول کرد. آنان عقاید فلسفیشان را با یکدیگر در میان گذاشتند و تاثیرات کتاب جمهوری افلاطون بر ایشان منجر به پیدایش تئوری "تساوی حقوق برای همگان" گردید.مهاجرت کردن به همراه ده خانواده ی دیگر به جهانی جدید برای ایجاد یک مزرعه ی اشتراکی در ساحل های رودخانه ای ساسکوئهانا در پنسیلوانیا. کاریج و سوزی تقسیم حجم کار میان مردمان، یک کتابخانه ی بزرگ، مناظره های فلسفی، و آزادی دین و عقاید سیاسی را در رویا می دیدند.

بعد از گذشت دوره ی اقامت او در ویلز کاریج به انگلستان برگشت تا شاهد عقد سوزی با زنی به نام ادیت فریکر باشد. ازدواجی که بخشی از طرح زندگی اشتراکی در جهانی تازه بود . کاریج تصمیم به ازدواج با سارا دختر دیگر فریکر گرفت. او در سال 1795 ازدواج کرد. ازدواجی که در واقع به خاطر لج و لجبازی با حس عشقی بود که هنوز نسبت به ماری ایونس داشت و البته کینه از او به خاطر ازدواج با مردی دیگر. کاریج ازدواجی ناکام داشت چرا که غالبا جدا از همسرش بود و میلی به او نداشت و رمق و توانی برای ادامه ی زندگی اش نداشت . در طول سال 1795 کاریج و سوزی در حال اجرا و طراحی نقشه و طرح خود بودند. و در حالیکه " تساوی حقوق" هنوز در مرحله ی طراحی بود سوزی برای پیگیری ارث قانونی اش، بدون تدبیر و اندیشه آن را ترک کرد. کاریج چند سال بعدی را به حرفه ی نویسندگی گذراند و دیگر هیچگاه برای اتمام مدرکش به کمبریج بازنگشت.

پدر کاریج همیشه دوست داشت فرزندش کشیش شود. بنابراین او در سال 1791 وارد کالج مسیحی ، دانشگاه کمبریج شد. هرچند در دوره ی اول کالج نظریات و عقاید کاریج شروع به تغییر کرد. او پشتیبان و حامی ویلیام فرند شد . شخصی که با عقاید توحید گرایانه ی کالج به جدال و ستیز پرداخته بود .

در سال 1795 کاریج با ویلیام وردزورث آشنا شد ، کسی که تاثیر بزرگی در شعر گفتن کاریج داشت . در ابتدا او برای مراسم و جشن ها مطابق آیین و قاعده شعر می گفت اما کمی بعد شروع کرد به اعتلای شعرهایش . در مکالمات شعرهایش از قبیل : " چنگ باد آورده" و " این درخت لیمو سایه بان زندان من " او از دوستان و آشنایان خودمانی و تجربیاتش در عناوین مطالبش بهره جست. در همان سال، کاریج اولین جلد شعرهایش را به نام " شعرهایی با موضوعات مختلف" چاپ کرد. و شروع کرد به انتشار ده موضوع آزادی خواهانه تحت عنوان نگهبان . از سال 1797 تا سال 1798 او در شهر سامرست شیر با وردزورث و خواهرش دوروثی زندگی کرد . در سال 1798 دو مرد در گرداوری کتاب شعری با عنوان " داستانهای تغزلی" همکاری کردند. مجموعه ای که به عنوان اولین کار بزرگ جماعت شعری شناخته شد و در برگیرنده ی اشعار مشهور کاریج چون" شعر دریانورد پیر"بود .

در پاییز همان سال دو شاعر با یکدیگر به اقلیمی دیگر مسافرت کردند، کاریج زمان بیشتری را در آلمان گذراند و به مطالعه ی آثار فلاسفه ی بزرگی چون کانت،بوهم،جی.ای.لسینگ پرداخت و این درحالی بود که او با تسلط بر زبان آلمانی به ترجمه ی آن آثار پرداخت. هنگامی که به انگلستان برگشت با خانواده و دوستانش در کسویک ماند و در دو دهه ی بعدی زندگی اش در وادی ادبیات و فلسفه نطق راند و درباره ی مذهب و فرضیه ی سیاست نوشت. به مدت دو سال در جزیره ی مالتا به عنوان دبیر فرماندار در تلاش و کوشش برای ترک مواد ، و برای دهش های مالی و جوایز و هدایا زندگی کرد .و کماکان به انتشار  منظومات و منثوراتش ادامه داد . کاریج در سن 61 سالگی در 22 ژوئن سال 1834 به ابدیت پیوست.

چهل هزار شعر ناقص در خانه کاریج شاعر بزرگ انگلیسی ،پس از مرگش پیدا شد .دوستانش اغلب می پرسیدند (قبل از مرگش )چرا چنین اشعار جالبی ناقصند .و برای کامل کردن آنها با او مجادله می کردند . می گفتند : در دنیا بزرگتر از تو وجود ندارد .چهل هزار شعر را ناقص رها کرده ای.فکر کن وکاملشان نما...کاریج جواب داد :یازده خط آمده منتظر دوازدهمی هستم .ده سال گذشته هنوز هم نیامده.چگونه آنها را تمام کنم ؟ اگر کسی خط آخر را یافت می تواند آنرا تمام کند...این یازده خط حیات دارند ،بر من نازل شده اند،من آنها را نسراییده ام.در لحظه ای که حالت قابلی داشتم آنها را دریافت کردم و نوشتم. خط دوازدهم هنوز نازل نشده است. پس منتظر ش می مانم. اگر در طول زندگی ام بیاید،به آن اضافه خواهم کرد،در غیر این صورت شعر را ناقص رها می کنم.آن خط می تواند در زندگی دیگری بیاید شاید دیگری دری برای خط دوازدهم باشد ،آنوقت او شعر را تمام خواهد کرد.

poems.prg

برگردان: زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان