تبیان، دستیار زندگی
داستان هایی همچون زنده شدن مردگان بدست حضرت عیسی علیه السلام و پرندگان کشته شده به دست حضرت ابراهیم و هم چنین ماجرای اصحاب کهف و داستان ارمیای نبی همگی برای ملموس کردن زنده شدن دوباره پس از مرگ است و برای عبرت ما که معاد را امری دور از ذهن ندانیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردن‌ و زنده‌ شدن‌ إرمیای نبی

آرامگاه ارمیای نبی

حضرت‌ إرمیا از پیغمبران‌ است ‌ همة‌ پیغمبران‌ بر توحید دعوت‌ میكنند و همه‌ دارای درجة‌ عصمتند، ولی در مقامات‌ و مراتب‌ متفاوتند.و علم و باور آنها در یک سطح نیست.و گاه در عین ایمان برای آنان تعجب و تحیر پیش می آمد و خداوند آنان را به گونه ای به مقام یقین میرساند و البته این تحیّر در عین ایمکان بود.مثل جریان زنده شدن پرندگان در برابر حضرت ابراهیم و جریان مردن ارمیای نبی که برایتان عرض میکنیم :

بعد از آنكه‌ بُختُ نَصَّر بیت‌ المقدس‌ را خراب‌ كرد و هفتاد هزار نفر را در آنجا كشت‌ و تمام‌ آن‌ نواحی را به‌ تصرّف‌ در آورد و قراء و قصبات‌ را با خاک یكسان‌ نمود، و بعد از آنكه‌ سقف‌هاق  روستا پائین‌ آمده‌ و مردگان‌ به‌ صورت‌ استخوان های از هم‌ متلاشی شده‌ درآمده‌ بودند؛ إرمیا از كنار روستا حركت‌ میكرد. (و در بعضی از روایات‌ كه‌ این‌ قضیّه‌ را به‌ عُزَیر نسبت‌ میدهد صحیح‌ نیست‌، این‌ روایات‌ سندی ندارد و از روایات‌ آحاد است‌، و این‌ قضیّه‌ مسلّماً متعلّق‌ به‌ إرمیا است‌.)

إرمیا كه‌ حركت‌ میكرد، عبورش‌ در میان‌ بیابان‌ به‌ روستایی افتاد. دید كه‌ سقف‌های این‌ روستا فرود آمده‌ و خراب‌ شده‌، و اهل‌ روستا همه‌ مرده‌اند، و استخوان هایشان‌ از هم‌ متفرّق‌ و جداجدا شده‌، و بدن های آنان‌ در این‌ روستا افتاده‌ است‌.

«قَالَ أَنَّی" یُحِْی هَذِهِ اللَهُ بَعْدَ مَوْتِهَا؟» ؛  از روی تعجّب‌ و بزرگ‌ شمردن‌ مطلب‌ گفت‌: چگونه‌ خداوند این‌ افراد كثیر را كه‌ بدین‌ صورت‌ درآمده‌اند بعد از مردنشان‌ زنده‌ میكند و حیات‌ جدید میبخشد؟

إرمیا انكار زنده‌ شدن‌ نمیكند؛ چون‌ پیغمبر است‌؛ ولی مطلب‌ مهمّ است‌ كه‌ واقعاً انسان‌ را در حیرت‌ میاندازد.این‌ قضیّة‌ زنده‌ شدن‌ برای إرمیا از دو نقطه‌ نظر جای تحیّر داشت‌:  یكی از نقطة‌ نظر اینكه‌ استخوان ها از هم‌ جدا شده‌ و در شُرف‌ پوسیدن‌ است‌؛ این‌ ذرّات‌ مختلفه‌ را خداوند چطور گرد می آورد و در آنها روح‌ و زندگی میدمد؟

دیگری از نقطة‌ نظر طول‌ مدّت‌؛ چون‌ تا زمانی كه‌ قیامت‌ برپاگردد و خدا بخواهد این‌ مردگان‌ را زنده‌ كند، هر یک از ذرّات‌ آنها در گوشه‌ای از دنیا افتاده‌، و باد آنها را پراكنده‌ میكند.

این‌ دو نقطة‌ نظر موجب‌ تعجّب‌ إرمیا شد، و این‌ گفتگوئی بود كه‌ با خود داشت‌، و خطوری بود كه‌ بر قلبش‌ نشست‌.

« فَأَمَاتَهُ اللَهُ مِائَةَ عَامٍ.» ؛  خداوند او را صد سال‌ میرانید؛ همان‌ جائی كه‌ این‌ تعجّب‌ را نمود، خدا به‌ او گفت‌: مُتْ، بمیر!

صد سال‌ مُرد. الاغش‌ هم‌ كه‌ با او بود مُرد. جسد خود او و جسد الاغش‌ به‌ روی زمین‌ افتاده‌ است‌، و مقداری انجیر یا انگور و مقداری عصیر: آب‌ انگور چون‌ مسافر بود از شهر با خود آورده‌ بود، توشة‌ راهش‌ همان‌ انجیر یا انگور و عصیر بود.

« ثُمَّ بَعَثَهُ و قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَل‌ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ.» ؛ خداوند متعال پس‌ از صد سال‌ او را زنده‌ كرد و به‌ او خطاب‌ فرمود: چقدر در اینجا درنگ‌ كردی؟ إرمیا نگاهی به‌ اینطرف‌ و آنطرف‌ كرد و گفت‌: یک روز یا مقداری از یک روز!

 چون‌ وقتی خداوند او را میرانید صبح‌ بود، و حالا كه‌ پس‌ از صد سال‌ زنده‌اش‌ نموده‌ بعد از ظهر است‌؛ إرمیا پنداشت‌ خسته‌ بوده‌ و یک شب‌ در اینجا خوابیده‌ است‌ و بنابراین‌ توقّفش‌ یک روز بوده‌ است‌. و سپس‌ گفت‌: شاید شب‌ نخوابیده‌ باشم‌ و از صبح‌ تا عصر در اینجا به‌ خواب‌ رفته‌ باشم‌، و در اینصورت‌ توقّفش‌ مقداری از روز بوده‌ است‌.

خداوند به‌ او خطاب‌ كرد: بلكه‌ درنگ‌ تو در اینجا صد سال‌ است‌، صد سال‌.

«فَانظُرْ إِلَی" طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْ یَتَسَنَّهْ.»1 ؛  نگاهی به‌ خوراكی و آشامیدنی كه‌ با خود آورده‌ بودی بینداز و ببین‌ ابداً تغییر نكرده‌ است‌!

واقعا جای تعجب دارد که شخصی که هزاران سال پیش مرده است و از او حتی گردی هم نمانده چطور دوباره زنده میشود ؟ حی و حاضر برای حساب! این از قدرت بی حد خداوند قهار است و عبرتی برای بندگان.

با آنكه‌ زودترین‌ چیزی كه‌ خراب‌ میشود و متعفّن‌ میگردد همان‌ انگور یا انجیر و آب‌ انگور است‌ كه‌ بسیار لطیف‌ بوده‌ و تحمّل‌ گرما و تغییرات‌ جوّی را ندارد.

 وَ انظُرْ إِلَی" حِمَارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ ءَایَةً لِلنَّاسِ. 2 ؛ حالا نگاهی به‌ الاغت‌ بكن‌، و بدان كه‌ ما تو را یک آیت‌ الهیّه‌ برای مردم‌ قرار داده‌ایم‌؛ یک آیه‌ و علامت‌ برای قدرت‌ و عظمت‌ و جلال‌ خود.

ارمیای نبی

 «وَ انظُرْ إِلَی الْعِظَامِ كَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا.» 3 ؛  و نگاهی به‌ استخوان ها بنما، و ببین‌ چگونه‌ ما آنها را از زمین‌ بلند كرده‌ و به‌ هم‌ متّصل‌ نموده‌ و سپس‌ گوشت‌ به‌ روی آنها میپوشانیم‌.

نگاه‌ كن‌ به‌ الاغ‌! نگاه‌ كرد و دید خداوند در یک لحظه‌ تمام‌ این‌ ذرّات‌ را به‌ هم‌ پیوسته‌ و ذرّات‌ استخوان ها از اینطرف‌ و آنطرف‌ جمع‌ شدند، و روی آن‌ گوشت‌ و پوست‌ آمد؛ الاغ‌ برخاست‌ و ایستاد.

ببین‌ چگونه‌ ما تو را زنده‌ كردیم‌ و استخوان هایت‌ را به‌ هم‌ پیوستیم‌ و به‌ روی آن‌ گوشت‌ پوشانیدیم‌؛ و تو را درست‌ و مستوی نمودیم‌. (ظاهراً اوّلین‌ جائی كه‌ از خود إرمیا زنده‌ شد چشم‌ او بود درحالیكه‌ مانند غِرقِی البِیض‌ 4: سفیدة‌ تخم‌مرغ‌ بود.)

آیا اینها مورد تعجّب‌ نیست‌ كه‌ در یک طرفة‌العین‌ خدا چنین‌ كند؟ إرمیا را با استخوان های پوسیده‌ و شكسته‌ و خرد شده‌ و نیز الاغش‌ را كه‌ درهم‌ تجزیه و تحلیل رفته بود گرد آورده‌، و زنده‌ و سالم‌ و مستوی القامة‌ در برابر نظر خود او قرار دهد.

جواب‌ به‌ دو سؤال  كه‌ إرمیا نموده‌ بود داده‌ شد. هم‌ جواب‌ طول‌ مدّت‌ كه‌ صد سال‌ گذشته‌ است‌، و هم‌ جواب‌ تشتّت‌ و تفرّق‌ اجزای مردگان‌ كه‌ خداوند در مقابل‌ دیدگان‌ إرمیا اجزاء را جمع‌ نموده‌ و ذرّات‌ مختلفه‌ را به‌ هم‌ پیوسته‌ و حیات‌ داده‌ است‌.

و علاوه‌ بر این‌ دو نقطة‌ نظر، ما این‌ عمل‌ را برای آنكه‌ آیتی برای مردم‌ باشد انجام‌ دادیم‌.

جملات‌ «فَانظُرْ إِلَی" طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انظُرْ إِلَی"حِمَارِكَ» :برای رفع‌ استبعاد طول‌ مدّت‌ است‌؛ كه‌ انگور و عصیر خراب‌ نشده‌ و الاغِ پوسیده‌ زنده‌ میشود.

برای عبرت‌ مردم‌ و مشاهدة‌ مردم‌ و تاریخ‌ است‌، كه‌ صد سال‌ گذشته‌ و نسل‌ عوض‌ شده‌ و إرمیائی كه‌ یک زمان‌ زنده‌ بود و در روی زمین‌ حركت‌ میكرد و دارای اثر بود و تبدیل‌ به‌ خبر شده‌ و در صفحات‌ تاریخ‌ جای گرفته‌ است‌، هم‌ اكنون‌ دوباره‌ تبدیل‌ به‌ اثر شده‌ و از لابلای كتاب‌ها و ورق‌ها در مقابل‌ چشم‌ مردم‌ به‌ روی زمین‌ حركت‌ میكند.

و جملة‌ وَ انظُرْ إِلَی الْعِظَامِ كَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا برای رفع‌ استبعاد تفرّق‌ و تشتّت‌ اعضاء و اجزای مردگان‌ است‌، كه‌ برای خداوند قدیر و علیم‌، این‌ امور موجب‌ سنگینی و سختی و صعوبت‌ نیست‌.

 فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ و قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَهَ عَلَی" كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.5 ؛ چون‌ زنده‌ شدن‌ مردگان‌ بدین‌ طرز برای او واضح‌ و روشن‌ شد، گفت‌: میدانم‌ كه‌ خداوند بر هر چیز تواناست‌. نفرمود: الآن‌ دانستم‌، زیرا كه‌ إرمیا پیغمبر است‌ و از اوّل‌ میدانسته‌ است‌ كه‌ خدا قادر است‌، ولیكن‌ این‌ دانش‌ سابق‌، بواسطة‌ تبیّن‌ و وضوح‌ فعلی موجب‌ سكون‌ خاطر او شد.

منبع : معاد شناسی علامه طهرانی جلد 4.

فرآوری : محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان.


1 ـ قسمتی از آیة‌ 259، از سورة‌ 2: البقرة‌

2 ـ قسمتهائی از آیة‌ 259، از سورة‌ 2: البقرة‌

3 - همان

4 ـ غِرقِی البیض‌ در لغت‌ هم‌ به‌ معنی سفیدة‌ تخم‌مرغ‌ آمده‌ است‌ و هم‌ به‌ معنی پوست‌ نازک و لطیف‌ سفیده‌ كه‌ در زیر قشر سخت‌ تخم‌ مرغ‌ قرار دارد.

5 ـ ذیل‌ آیة‌ 259، از سورة‌ 2: البقرة‌