بخوان چکامه ی خون را زبان به کام نگیر
بخوان اگر چه ببارند بر سرت شمشیر
به خون نشسته نگاهت اگر صبور بزرگ !
وگر که داغ تو را کرده است یک شبه پیر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1389/04/06
چکامه خون
بخوان چکامه ی خون را زبان به کام نگیر بخوان اگر چه ببارند بر سرت شمشیر به خون نشسته نگاهت اگر صبور بزرگ ! وگر که داغ تو را کرده است یک شبه پیر چقدر شعله ی صبرت قشنگ می رقصد ودرد را چه بزرگانه می کنی تحقیر ببار خواهر غمدیده هُرم آهت را کنار پیکر خونین شیر های د لیر بگو به گریه نشسته ست آب و آتش و خاک بگو که آه شقایق شده ست دامنگیر بگو فرات ، خجالت زده ست از رویت بگو که پیش تو کوچک شده ست خنجر وتیر چقدر چشم تو همرنگ لاله ها شده است گرفته از تب آن چشم آسمان تأثیر غزل گریستمت باز زخم جاری شد بیا ودست دلم را به رسم لطف بگیر |
سیده زهرا بصارتی
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان