کلینیک اینترنتی رایگان (14)
هو الشافی
به کلینیک اینترنتی "نور" خوش آمدید. اینجا یک مرکز بهداشت اخلاقی است.
در اینجا با تجویز نسخه های شفابخش کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام، در پی آنیم تا خود و شما را از شر بیماریهای مهلک روحی و اخلاقی برهانیم.
پس اگر دردمند هستید و در پی درمان، با این اوراق همراه شوید.
ملاحظه: جهت آشنایی بیشتر با این مرکز درمانی پیشنهاد می کنم مدخل این سلسله نوشتار را حتما بخوانید.
نام بیماری: اسراف و تبذیر
در اسلام دستورهائى داده شده كه اگر انسان آنها را رعایت كند مىتواند از نعمات الهی مخصوصاً مال و ثروت بهرهمند شده، از ضررهایش مصون بماند. یکی از این موارد تبذیر «صرف مال در غیر جای خود» است. زیرا شخص تبذیر کننده به اهمیّت و ارزش مال جاهل است و نمىداند كه اگر در مواقعى مال نباشد اهل و عیال تباه مىشوند و آدمى از كسب معارف و فضائل اعمال باز مىماند. علاوه بر اینکه مال در ترویج احكام دین و نشر فضیلت و حكمت دخالت و تأثیرى بزرگ دارد.اسراف در عقیده آن است كه درباره خود یا دیگری چیزی را كه دروغ و سزاوار نیست معتقد شود. مثلاً فرعون به علت ادعای بیموردش(ادعای پروردگاری کردن)[3] از مسرفین شمرده شده است.
تعریف بیماری
كلمه تبذیر در اصل لغت از ماده بذر و به معناى پاشیدن دانه است ولى اصطلاح تبذیر، معمولاً مخصوص مواردى است كه انسان، اموال خود را به صورت غیر منطقى و فسادآمیز، مصرف مى كند. معادل آن در فارسى امروز ریخت و پاش است. به تعبیر دیگر، تبذیر، آن است كه مال، در غیر موردش، مصرف شود هر چند كم باشد اما اگر در موردش صرف شود هر چند كه بسیار باشد تبذیر نیست.[1] شایان ذكر است كه بعضی بین اسراف و تبذیر فرق می گذارند و مصرف مال در موردی كه سزاوار نیست را تبذیر و در زیادتر از مقدار سزاوار را اسراف می نامند ولی معمولاً علمای اخلاق آن دو را به یك معنا بكار میبرند.[2]
تبذیر در اعمال و اعتقادات
تبذیر فقط در مصرف اموال جریان ندارد بلکه در مورد هر چیزی که در غیر محلش بکار رفته و از حد تجاوز كند صادق است. بنابراین در امور اعتقادی و همچنین در تمام افعال و اعمال انسانی متصور است:
اسراف در عقیده آن است كه درباره خود یا دیگری چیزی را كه دروغ و سزاوار نیست معتقد شود. مثلاً فرعون به علت ادعای بیموردش(ادعای پروردگاری کردن)[3] از مسرفین شمرده شده است.
یا شخص آنچه را كه سزاوار تصدیق و اعتقاد است باور نكند مانند عدم اعتقاد به خدا و نبوت پیغمبران و امامت ائمه و معاد و غیره.[4]
اسراف در افعال هم آن است كه آنچه را كه درست نیست بجای آورد یا آنچه را سزاوار است ترك بكند، همانطور که قرآن کریم قوم لوط را بخاطر عمل قبیحشان که مردان به جای زنان به مردان اکتفاء می کردند[5](همجنس بازی رایج شده بود) در جرگه مسرفین به حساب آورده است.[6]
تبذیر از منظر عقل و نقل
مصرف کردن دارایی که با تحمل انواع مشقّتها و سختیها به دست آمده در غیر محل صحیح آن از نظر عقلاء کاری مردود و ناپسندیده است و در قرآن کریم و سنت معصومین علیهم السلام نیز از این عمل نهی شده است؛ آنجایی که تبذیر کنندگان برادران شیاطین خوانده شدهاند:
« و حق نزدیكان را بپرداز و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را و هرگز اسراف و تبذیر مكن چرا كه تبذیر كنندگان، برادران شیاطینند و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود»[7]
سبب اینكه ابلیس در آیه شریفه، كافر معرفی شده است این است كه نعمتهای خداوند را در جهت نادرست آن و در مسیر گمراه كردن مردم و دعوت و وسوسه آنان و كفران نعمت به كار برده است.[8] استفاده از كلمه تبذیر در این مورد اشاره دارد به اینكه مصرف مال درباره این افراد، اكثراً اسراف و خروج از حد و حدود عدل نیست. آری اگر بدون نظم و برنامه، مال در میان آنها تقسیم شود به دور از تدبیر و عدل است.[9]
از جمله شیواترین أحادیثی که در این باب وارد شده است فرمایش امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میباشد که به گروهی از شیعیان فرموده اند:
هر کسی که مالی در دست اوست از فساد آن مواظب باشد، خرج کردن مال در غیر محلش تبذیر است و اسراف، چنین شخصی هر چند که نامش بر سر زبانها بگردد ولی خدای تعالی او را خوار میسازد. کسی مالش را در غیر جایگاهش قرار نمیدهد مگر اینکه خدای تعالی سپاس دیگران را از او برگردانده دوستی شان را متوجه دیگری میکند و اگر کسانی هم اطراف او باشند که از او قدردانی کنند چاپلوسان و دروغگویانند(مگسانند دور شیرینی).[10]
اختلاف اسراف و تبذیر به حسب اشخاص
باید دانست كه اسراف به اعتبار اشخاص از جهت شأن و شرف و صحت و مرض و جوانی و پیری و از جهت غنا و فقر و زیادی درآمد و كمی آن فرق میكند. ممكن است صرف فلان مقدار از مال برای لباس (مثلاً) نسبت به شخصی كه دارای فلان مقام و شخصیت در اجتماع است یا دارای فلان درآمد است اسراف نباشد در حالیكه نسبت به كسی كه چنین ویژگیهایی ندارد اسراف است. در روایت آمده است « بسا تهیدستی كه اسراف كننده تر از ثروتمند است؛ زیرا ثروتمند خرج میكند از آنچه خداوند به او داده و فقیر خرج میكند بی آنكه به او عطایی شده باشد».[11]
اختلاف اسراف و تبذیر به حسب زمانها
ممكن هم است كه صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد در حالی كه اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد در این زمان بر او واجب میشود كه به كمتر از آن بسنده كند و مازاد را به دیگران كه گرفتارند بدهد، چنانچه نسبت به لباس هم چنین است، در روایت هم داریم كه بعضی از بیخردان به حضرت امام سجاد و امام صادق و امام رضا(علیهم السلام) ایراد میگرفتند كه چرا شما لباس فاخر میپوشید در حالیكه اجداد شما پیامبر اكرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) چنین نمیپوشیدند؟
امام علیه السلام در جواب میفرمود: زمان رسول خدا(ص) فقر عمومی بود و پوشش مناسب آن زمان همان بود كه جد ما میپوشید و خلاف آن رفتار كردن ناپسند بود ولی زمان ما زمان توسعه و گشایش است و اگر بخواهیم مانند جدمان لباس بپوشیم به ما توهین میكنند.[12]
اسرافی كه همیشه حرام است
باید دانست كه سه قسم اسراف است كه برای همه و در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جای خاصی ندارد:
اول:ضایع كردن مال و بیفایده كردن آن هر چند آن مال كم باشد مانند دور انداختن هسته خرما هنگامی كه قابل استفاده است (مثلاً در مناطق حاصلخیز خرما) و یا بقیه ظرف آب را ریختن در جایی كه به آن مقدار رفع نیازمندی میگردد.
دوم: صرف كردن مال در آنچه كه به بدن ضرر برساند چه خوردنی و آشامیدنی باشد و چه غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. البته مصرف مال در آنچه كه برای بدن نافع و سودمند باشد اسراف نیست.
سوم: صرف كردن مال در جاهایی كه حرام است. مانند خریدن شراب و آلات قمار و هزینه خواننده مبتذل (كه متأسفانه در بعضی از جشنها و عروسیها مرسوم است).[13]
عوامل تبذیر (عوامل ابتلا به بیماری)
نا گفته نماند معمولاً منشأ اسراف و تبذیر ناآگاهى به مشكلات و سختی تحصیل مال حلال است و این حال (تبذیر) غالباً براى كسى پیش مىآید كه ناگهان از طریق میراث یا غیر آن، مالى به دست آورده كه به رنج و كوشش خود نبوده است و مثل كسى است كه از دشوارى كسب مال حلال غافل است. زیرا كسبها و سودهاى طیّب و پاك اندك است و اقدام به بسیارى از كسبها براى آزادگان مشكل میباشد و در مقابل اینان، كسانى هستند كه به سبب بىمبالاتى در تحصیل مال به هر نحو و از هر طریق كه باشد اقدام میکنند. یكى از حكما گفته است: «به دست آوردن مال همچون بالا بردن سنگ گران به قلّه كوه است و خرج كردن آن همانند رها كردن آن است».[14] گاهی هم بخاطر غرور و فخر فروشی دست به حیف و میل كردن اموال خود میزند.
آثار تبذیر (عواقب بیماری)
از جمله اثراتی كه برای تبذیر و اسراف گفته شده است ضایع كردن حق دیگران است. زیرا هر كسی به اندازه خودش حق استفاده از نعمتها و منابع طبیعی را دارد و چنین شخصی بیش از حق خویش بهره برده است كه به خاطر محدودیت این منابع، نتیجهای جز ضایع شدن حق دیگری نخواهد داشت. علاوه بر اینكه دچار فقر و محرومیتی خواهد شد كه یا او را بسوی دره هلاكت و نابودی سوق خواهد داد[15] و یا باید برای گذران زندگی، خفت و ذلت دست دراز كردن به پیش دیگری را به جان بخرد.[16] از طرفی هم مورد غضب الهی واقع میشود؛ چرا كه از نعمتهای الهی استفاده نامطلوب برده است و عذاب الهی در پیخواهد داشت.[17] گاهی هم بخاطر گناهانی كه كرده است دچار یأس و نابودی میشود (هر گناهی اسراف و تجاوز از حد و حدود بندگی است).[18]
موارد استثناء
البته در مواردی اسراف و تبذیر جایگاهی نداشته بلکه ممدوح و مورد تأیید است. از آن جمله اموالی که برای صحت بدن مورد استفاده قرار میگیرد[19] و یا در کارهای خیر و احسان بکار میرود. همانطور که امام حسن مجتبی (علیه السلام) در طول عمر شریفشان سه بار تمام اموال خود را با فقراء نصف کردند. حتی اگر دو جفت کفش یا دو لباس داشتند آنها را نیز بین خود قسمت میکردند.[20]
درمان تبذیر(نسخه شفابخش)
كسی كه قصد اصلاح خود و علاج این رذیله را دارد ابتدا باید درباره آیات و روایات و همچنین دلایل عقلی كه بر مفاسد این صفت گفته شده خوب تفكر و تعقل كند. آنگاه با عزمی راسخ قدم به میدان عمل نهد و هنگام انجام هر كاری چه خرج مال و چه انجام اعمال دیگر در موردش فكر كند كه آیا فایده اخروی یا دنیوی به حال او دارد یا خیر؟ در صورتی كه جواب مثبت بود انجام دهد و إلا از آن كار دست بردارد. با این كار با گذر زمان ملكه میانه روی برای او حاصل خواهد شد و اسراف ریشه كن خواهد گردید.
مصرف کردن دارایی در غیر محل خودش است هرچند اندک باشد ثمره و سرانجامش محرومیت و فقر و ناداری و عذاب الهی است.[21]
نویسنده : اصغر صفرزاده، با اندکی تصرف
فرآوری: شکوری_دین و اندیشه تبیان
[1] ـ طریحی،فخرالدین؛مجمع البحرین،تحقیق سید احمد حسینی،المکتبه المرتضویه واژه«بذر»
[2] ـ یرادفه(أی الإسراف)التبذیر. سید علی خان؛ریاض السالکین،تحقیق سید محسن حسینی امینی،چاپ دفترانتشارات اسلامی،چاپ اول،1411ق،. ج 3 ص405
[3] ـ دخان/31،یونس/83
[4] ـ طه /127« وَ كَذلِكَ نَجْزی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى»
[5] ـ أعراف/81
[6] ـ لتعدیهم سبیل الفطرة و الخلقة إلى غیره عدهم متجاوزین مسرفین فقال: "بل أنتم قوم مسرفون" طباطبائی،سید محمد حسین؛المیزان فی تفسیر القرآن،دارالکتب الإسلامیه،چاپ سوم،1394ق،ج8،ص101.
[7] ـ إسراء/27؛«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً اِنَّ الْمُبَذِّرینَ كانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ كانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً »
[8] ـ طباطبائی،سید محمد حسین؛المیزان فی تفسیر القرآن،دارالکتب الإسلامیه،چاپ سوم،1394ق،ج13،ص85
[9] ـ مصطفوی،شیخ حسن؛التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،چاپ اول، 1416ق،ج1،واژه«بذر»
[10] ـ عن أمیر المؤمنین علیه السّلام أنّه قالمن جملة كلام خاطب به رهطا من الشیعة:« من كان له مال فإیّاكم و الفساد، فإنّ إعطاءه فی غیر حقّه تبذیر و إسراف و هو یرفع ذكر صاحبه فی الناس و یضعه عند اللّه و لم یضع امرئ ماله فی غیر حقّه و عند غیر أهله، إلا حرمه اللّه شكرهم و كان لغیره ودّهم، فإن بقی معه منهم بقیّة ممّن یظهر الشكر له و یریهالنصح فإنّما ذلك منه ملق و كذب...» کلینی،یعقوب،فروع کافی،تصحیح وتحقیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،1377ق،ج4،ص31،حدیث3
[11] ـ کلینی،یعقوب؛الكافی ،تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،چاپ ششم،1377ق،ج4،ص55،ح4
[12] ـ شیخ حر عاملی،محمد بن الحسن؛وسایل الشیعه،مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث،چاپ اول،سال1409ق،ج5، باب 7،ح4ـ7
[13] ـ دستغیب،سید عبدالحسین؛گناهان کبیره،دفتر انتشارات اسلامی،چاپ 16،سال1382ش،ج2،صص109ـ111
[14] ـ مجتبوی،سید جلال الدین؛علم اخلاق اسلامی(ترجمه جامع السعادات)انتشارات حکمت،چاپ چهارم،1377ش،جلد 2ص 123
[15] ـ امام علی(ع):«میانه روى ثروت خیز و زیاده روى هلاك انگیز است» کلینی،یعقوب؛الكافی،تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،چاپ ششم،1377ق،ج4،ص52،ح4(باب القصد)
[16] ـ سید علی خان؛ریاض السالکین،تحقیق سید محسن حسینی امینی،چاپ دفترانتشارات اسلامی،چاپ اول،1411ق،ج2،ص387
[17] ـ امام صادق(ع): «خدا میانه روى را دوست داشته و اسراف را دشمن می دارد» کلینی،یعقوب؛الكافی،تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،چاپ ششم،1377ق،ج4،ص52،ح2(باب القصد)
[18] ـ زمر:53«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»
[19] ـ فیض کاشانی،ملامحسن؛المحجه البیضاء،تصحیح و تحقیق علی اکبر غفاری،نشر دفتر انتشارات اسلامی،چاپ چهارم،1417ق،جلد 2 ص328
[20] ـ امام خمینی،روح الله؛چهل حدیث،مؤسسه نشر آثار امام خمینی(ره)،چاپ بیستم،1378ش، ص 493
[21] ـ مجتبوی،سید جلال الدین؛علم اخلاق اسلامی(ترجمه جامع السعادات)انتشارات حکمت،چاپ چهارم،1377ش، جلد2،ص 438؛همان، جلد3 ص144