تبیان، دستیار زندگی
اجل‌ دنیویِ زمانی‌ همین‌ مدّتی‌ است‌ كه‌ دوران‌ عمر آدمی‌ را تشكیل‌ میدهد و با طیّ زمان‌ طیّ می‌شود، و نحوة‌ وجودش‌ تدریجی‌ و بالاخره‌ از بین‌ میرود و با فوت‌ آدمی‌ مهلتش‌ سر می‌آید. أجل‌ مسمّی‌ اجل‌ عندالله‌ و امر الهی‌ است‌ كه‌ در عالمِ زمان‌ نیست‌ و بو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چند نوع اجل داریم؟

اجل

دو اجل‌ داریم‌. یک اجل‌، اجلی‌ است‌ كه‌ خدا برای‌ ما معین‌ فرموده‌ و یک اجل‌، أجل‌ مسمّی‌ كه‌ آن‌ در نزد پروردگار است‌. و می‌دانیم‌ كه‌ آنچه‌ در نزد ماست‌ فانی‌ و خراب‌ و آنچه‌ در نزد پروردگار است‌ باقی‌ خواهد بود، بنابراین‌ چون‌ اجل‌ مسمّی‌ در نزد خداست‌ حتماً از چیزهائیست‌ كه‌ باقی‌ بوده‌ و دستخوش‌ فناء قرار نخواهد گرفت‌؛ بنابراین‌ مدّت‌ عمر ما كه‌ اجل‌ ماست‌ سپری‌ می‌شود و لیكن‌ اجل‌ مسمّی‌ باقی‌ می‌ماند.

باید دید چگونه‌ دو اجل‌ داریم‌ ؟ فرقش‌ چیست‌ ؟ چرا یكی‌ از آن‌ دو فانی‌ و دیگری‌ باقی‌ است‌ ؟

برای‌ سنجش‌ این‌ موضوع‌ می‌گوئیم‌: در سورة‌ یونس‌ آمده‌ است‌:

 «إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیواةِ الدُّنْیا كَمَآءٍ أَنزَلْنَـاهُ مِنَ السَّمَآءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الاْرْضِ مِمَّا یأْكُلُ النَّاسُ وَ الاْنْعَـامُ حَتَّی‌ا´ إِذَآ أَخَذَتِ الاْرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّینَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَآ أَنَّهُمْ قَـادِرُونَ عَلَیهَآ أَتَنـاهَآ أَمْرُنَا لَیلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَـاهَا حَصِیدًا كَأَن‌ لَّمْ تَغْنَ بِالاْمْسِ كَذَ ا لِكَ نُفَصِّلُ ا لاْ یـاتِ لِقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ»1؛  همانا مثل‌ زندگانی‌ دنیا مانند آبی‌ است‌ كه‌ ما آنرا از آسمان‌ به‌ پائین‌ می‌فرستیم‌ و گیاهان‌ زمین‌ از اقسام‌ نباتاتی‌ كه‌ خوراک انسان‌ و چارپایان‌ است‌ با آن‌ آب‌ مخلوط‌ شده‌، نباتات‌ و گیاهان‌ سرسبز و شاداب‌ گشته‌، تا سرحدّی‌ كه‌ زمین‌ بهره كافی‌ خود را میبرد و به‌ انواع‌ نبات‌ و گیاه‌ و مزین‌ می‌گردد. و صاحبان‌ و ساكنان‌ زمین‌ چنین‌ می‌پندارند كه‌ دیگر یكباره‌ تمام‌ قدرت‌ و مكنت‌ آنها بر زمین‌ متمركز شده‌ و دیگر عاملی‌ نیست‌ كه‌ بتواند این‌ بهره‌ كافی‌ و این‌ وفور نعمت‌ و خرّمی‌ و شادابی‌ را از آنان‌ بگیرد ؛ كه‌ ناگهان‌ امر ما در شب‌ یا روز بدان‌ زمین‌ میرسد و چنان‌ آنها را از بین‌ می‌برد و همه‌ را درو شده‌ و از زمین‌ جدا شده‌ قرار میدهد كه‌ گوئی‌ اصلاً دیروز در این‌ زمین‌ چیزی‌ نروئیده‌ بود. اینطور ـ ای‌ پیامبر گرامی‌ ـ ما آیات‌ خود را مفصّلاً بیان‌ می‌كنیم‌ برای‌ مردمی‌ كه‌ تفكّر كنند و بیندیشند.

در این‌ آیه‌ می‌فرماید: زندگی‌ و حیات‌ انسان‌ در دنیا هم‌ همینطور است‌. یعنی‌ در صلب‌ پدر و سپس‌ در رحم‌ مادر قرار می‌گیرد و با كمال‌ حرارت‌ دوران‌ تكامل‌ خود را در رحم‌ طی نموده‌ و سپس‌ به‌ دنیا پا می‌گذارد و بدنبال‌ علم‌ و قدرت‌ و جاه‌ و مال‌ و فرزند و انواع‌ و اقسام‌ تعینات‌ و اعتباریات‌ می‌رود تا از هرجهت‌ دارای‌ علم‌ و تجربه‌ و قوّة‌ تشخیص‌ و ادراک و معرفت‌ می‌گردد و به‌ تمام‌ اقسام‌ فعّالیت ها در زمین‌ قادر می‌شود، و خلاصه‌ آنكه‌ از نقطة‌ نظر حیات‌ دنیوی‌ به‌ نقطة‌ اوج‌ میرسد كه‌ ناگهان‌ در عین‌ آنكه‌ ابداً بر ذهنش‌ خطور نمی‌كند كه‌ مرگ‌ او میرسد، مرگ‌ او را در می‌یابد؛ عزرائیل‌ می‌آید و طومار حیات‌ او را چنان‌ در هم‌ می‌پیچد و آثار و خصائص‌ او را به‌ باد فنا می‌دهد كه‌ گوئی‌ اصلاً چنین‌ شخصی‌ نبوده‌ و بهیچ وجه‌ در زمین‌ اقامت‌ نكرده‌ و سكونت‌ نداشته‌ است‌.

در این‌ آیة‌ مباركه‌ خدا می‌فرماید: امر ما در شب‌ یا روز می‌رسد و حیات‌ را پایان‌ می‌دهد. ‌، و امر خدا مال‌ خداست‌ و در نزد خداست‌ و همان‌ اجل‌ مسمّی‌ است‌.

پس‌، از بین‌ رفتن‌ عمر و آمدن‌ اجل‌، یعنی بعد از این مرگ اجال مسمی می آید؛ او وقتی‌ بیاید به‌ این‌ اجل‌ خاتمه‌ میدهد و برای‌ انسان‌ بهیچ وجه‌ مهلتی‌ نیست‌.

كسانی كه‌ امید لقای‌ حضرت‌ پروردگار را دارند باید به‌ عالم‌ ملكوت‌ برسند و آن‌ اجل‌ مسمّی‌ و خصوصیات‌ آن‌ را از مبدأ تا منتهی‌ دریابند، و یا به‌ مرگ‌ اختیاری‌ و یا به‌ مرگ‌ اضطراری‌ از اجل‌ دنیوی‌ عبور نموده‌ و به‌ عالم‌ ملكوت‌ برسند.و لقای‌ خدا بدون‌ طی عالم‌ ملكوت‌ و ادراک آنچه در آن است و لازم است‌ ،كه‌ از جمله‌ اجل‌ مسمّی‌ است‌، از محالات‌ است‌.

اجل‌ دنیوی‌ و اجل‌ مسمّی‌ یک حقیقت‌ است‌ به‌ دو وجه‌
مرگ

از اینجا كیفیت‌ دو اجل‌ واضح‌ و روشن‌ می‌شود: اجل‌ دنیوی زمانی‌ همین‌ مدّتی‌ است‌ كه‌ دوران‌ عمر آدمی‌ را تشكیل‌ میدهد و با طی زمان‌ طی می‌شود، و نحوة‌ وجودش‌ تدریجی‌ و بالاخره‌ از بین‌ میرود و با فوت‌ آدمی‌ مهلتش‌ سر می‌آید. أجل‌ مسمّی‌ اجل‌ عندالله‌ و امر الهی‌ است‌ كه‌ در عالمِ زمان‌ نیست‌ و هلاک او را درنمی‌یابد، بلكه‌ پیوسته‌ در نزد خداست‌ و ثابت‌ است‌ و بر اساس‌ آن‌ اجل‌ این‌ اجل‌ دنیوی‌ پی‌ریزی‌ می‌شود.

مثلاً اوّل‌ ظهر ما نماز گزاردیم‌ و سپس‌ دعا خواندیم‌، آن‌ زمان ها سپری‌ شد و ما را به‌ این‌ زمان‌ فعلی‌ تحویل‌ داد كه‌ فعلاً با دوستان‌ عزیز به‌ گفتگو اشتغال‌ داریم‌. این‌ زمان‌ هم‌ می‌گذرد و لحظه‌ به‌ لحظه‌ در چرخ‌ طی و تدریج‌ زمان‌ ما را به‌ جلو می‌برد، ساعات‌، روزها، ماه ها، سال ها، تا به‌ آخرین‌ نقطة‌ اجل‌ می‌سپارد؛ آن‌ همان‌ روز میعاد و میقات‌ است‌.

امّا اجل‌ مسمّی‌ و الهی‌ كه‌ ثابت‌ است‌ و به‌ طی زمان‌ طی نمی‌گردد آن‌ ضرب‌ الاجل‌ عمر انسان‌ است‌ از اوّل‌ تا به‌ آخر كه‌ در عالم‌ معنی‌ و ملكوت‌ معین‌ شده‌ و گذشت‌ و عبور در آنجا نیست‌، و بر آن‌ اساس‌ و ثبوت‌ اصلی‌ شالوده‌ عمر زمانی‌ و دنیوی‌ پی‌ریزی‌ می‌شود. آن‌ اجل‌ در عالمی‌ وسیع‌تر از ‌ دنیاست‌، و عالم‌ ملكوت‌ است‌ كه‌ تمام‌ موجودات‌ این‌ عالم‌ مادّه‌ و طبیعت‌ بر آن‌ اساس‌ و آن‌ اصل‌ در این‌ عالم‌ نزول‌ نموده‌ بوجود می‌آیند. آن‌ عالم‌ الگو و حقیقت‌ است‌ و این‌ عالم‌ مثال‌ و نمونه‌ و مجاز. و همین‌ گذشت‌ عمری‌ را كه‌ در اینجا از نقطة‌ نظر تدریجِ مادّه‌، زائل‌ و منتهی‌ به‌ حدّی‌ می‌بینیم‌، اگر با فهم‌ و ادراک عالیتر بنگریم‌ یا با حسّ و مشاهده‌ ادراک عالم‌ ملكوت‌ را بنمائیم‌، آن‌ اجل‌ ثابت‌ و مسمّی‌ را در آنجا ثابت‌ و موجود خواهیم‌ یافت‌ و ابداً قابل‌ فناء و زوال‌ نخواهیم‌ یافت‌.

شاهد بر این‌ معنی‌ آنكه‌ می‌فرماید:

«مَن‌ كَانَ یرْجُوا لِقَآءَ اللَهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَهِ لاَتٍ».2

كسیكه‌ امیدوار به‌ ملاقات‌ و دیدار خداست‌ پس‌ حقّاً اجل‌ خدا خواهد آمد و به‌ شرف‌ لقای‌ حضرت‌ معبود مشرّف‌ خواهد شد اجل‌ خدا همان‌ اجل‌ مسمّی‌ است‌ و همان‌ امر الهی‌ است‌.یعنی‌ كسانیكه‌ امید لقای‌ حضرت‌ پروردگار را دارند باید به‌ عالم‌ ملكوت‌ برسند و آن‌ اجل‌ مسمّی‌ و خصوصیات‌ آن‌ را از مبدأ تا منتهی‌ دریابند، و یا به‌ مرگ‌ اختیاری‌ و یا به‌ مرگ‌ اضطراری‌ از اجل‌ دنیوی‌ عبور نموده‌ و به‌ عالم‌ ملكوت‌ برسند.و لقای‌ خدا بدون‌ طی عالم‌ ملكوت‌ و ادراک آنچه در آن است و لازم است‌ كه‌ از جمله‌ اجل‌ مسمّی‌ است‌، از محالات‌ است‌.

و به‌ عبارت‌ دیگر می‌توان‌ گفت‌: اجل‌ مسمّی‌ و اجل‌ دنیوی‌ یک حقیقت‌ و امر واحدی‌ است‌، به‌ دو نظر و به‌ دو وجهه‌ نگریسته‌ می‌شود: یک وجهه‌ و طرف‌ آن‌، عالم‌ مادّه‌ است‌ كه‌ عمر گذران‌ است‌، و وجهه‌ و طرف‌ دیگر آن‌، عالم‌ ملكوت‌ و ثابت‌ است‌، كه‌ آن‌ راه‌ عبور به‌ اسماء و صفات‌ حضرت‌ ربّ ودود و بالاخره‌ فنا در ذات‌ مقدّس‌ ربوبی‌ است‌، و اجل‌ مسمّی‌ كه‌ در عالم‌ ملكوت‌ است‌ از منازلِ راه‌ وصول‌ به‌ آن‌ امید كه‌ همان‌ لقای‌ خدا باشد خواهد بود.

آیات‌ بسیاری‌ در قرآن‌ مجید وارد است‌ كه‌ دلالت‌ می‌كند براینكه‌ بازگشت‌ همه‌ چیز و بازگشت‌ انسان‌ به‌ سوی‌ خداست‌.

« أَلاَ إِلَی‌ اللَهِ تَصِیرُ الاْمُورُ»3؛ آگاه‌ باشید كه‌ همة‌ امور به‌ خدا بازگشت‌ می‌كند.

«وَ إِلَیهِ یرْجَعُ الاْمْرُ كُلُّه» 4 ؛ و به‌ سوی‌ خدا بر می‌گردد تمام‌ مراتب‌ و درجات‌ امر.

منبع معاد شناسی علامه تهرانی جلد اول

گروه دین و اندیشه تبیان


1 ـ آیة‌ 24، از سورة‌ 10: یونس‌

2ـ قسمتی‌ از آیة‌ 5، از سورة‌ 29: العنكبوت‌

3 ـ ذیل‌ آیة‌ 53، از سورة‌ 42: الشّورَی‌

4 ـ قسمتی‌ از آیه‌ 123، از سورة‌ 11: هود