تبیان، دستیار زندگی
ضرورت تغییر در هدف های برنامه های آموزشی و درسی، مهارت های اجتماعی و....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برنامه ریزی آموزش و یادگیری

برنامه ریزی آموزش و یادگیری راهبردهای قرن بیست و یکمی مهارت های اجتماعی
اشاره

قرن بیست و یکم، قرن ارتباطات جهانی و تعاملات گسترده ی انسانی است. برای برقراری ارتباط سالم و ارزشمند و ایجاد تعامل سازنده میان طرف های علاقه مند، باید تمهیداتی نو اندیشید. برنامه ریزی های آموزشی و درسی سنتی، شاید سواد به معنای توانایی خواندن و نوشتن را تأمین کند، اما نمی تواند تأمین کننده ی نیازها و ضرورت های انسان قرن بیست و یکم باشد. از آن جا که انسان های این قرن نیز چون گذشته تحت تأثیر برنامه های آموزشی و درسی باسواد خواهند شد، علم و دانش خواهند آموخت و کار و حرفه یاد خواهند گرفت، لذا با توجه به نیازها و ضرورت های قرن بیست و یکم باید در جهت ایفای مسئولیت بزرگ آموزش و تربیت انسان های ماهر و توانمند برای زندگی در این قرن، در پی تغییر برنامه های آموزشی و درسی بر آمد.

جستجوی راه های بکر و خلاق، ضرورت یادگیری در قرن بیست و یکم

ضرورت تغییر در برنامه های آموزشی و درسی

به گفته ی الوین تافلر، بی سوادان قرن بیست و یکم آن هایی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند، بلکه آن هایی هستند که: 1. نمی توانند یاد بگیرند؛ 2. نمی توانند آن چه را یاد گرفته اند در ذهن خود جاسازی و بایگانی کنند و با استفاده ی به موقع از آن ها، مطالب جدید را آسان تر و سریع تر بیاموزند. علاوه بر این نظر، باید توجه داشت که به واسطه ی تخصصی شدن دانش در لایه های متعدد و متنوع هر موضوع از علم، یادگیری تنها در حد اطلاع و آگاهی از موضوع، ولو در سطحی گسترده، چندان به کار انسان امروزی نمی آید. آن چه برای انسان این قرن کارساز است کسب مهارت در سطوح متفاوت دانش و لایه های تخصصی هر موضوع از یک سو و کسب مهارت های اجتماعی از سوی دیگر است. به علاوه، با توجه به آن که در قرن بیست و یکم فناوری حرف اول را می زند و به طور مستمر رو به رشد و پیشرفت است، لذا کسب مهارت های لازم در به کارگیری فنون کاربرد فناوری های نو، لازمه ی کسب موفقیت در زندگی اجتماعی است.

نکته ی قابل توجه این است که مدیریت آموزش و یادگیری با محتوای مناسب برنامه های آموزشی و درسی، لازمه ی بسترسازی برای کسب آن مهارت هاست. از آن جا که آموزش و پرورش مسئولیت اصلی و اساسی بسترسازی و فراهم کردن زمینه های یادگیری و پیشرفت و رشد به اقتضای زمان را بر عهده دارد، باید با توجه به نیازها و ضرورت های زندگی انسان قرن بیست و یکم و هم گام با پیشرفت های نوین فناوری برای عرصه ی آموزش و پرورش، نسبت به تغییر برنامه های آموزشی و درسی اقدام کند و در راهبردها و خط مشی های آموزشی، هماهنگ با ضرورت های شناخته شده، تجدید نظر به عمل آورد و برنامه ها و شیوه های نو، کارامد و کارافرین در مدیریت و راهبری آموزش و یادگیری را به ناجیان علم یعنی معلمان و جست و جو گران علم و دانش و مهارت یعنی دانش آموزان هدیه کند.

مهارت های اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست و یکم

برنامه ریزی

واکاوی در فهرست و یا فنون برنامه های درسی و آموزشی بسیاری از کشورهای پیشرفته ی امروزی و توجه به هدف های مشترک آموزش و یادگیری آن ها، ما را با این واقعیت آشنا می کند که به غیر از توجه به کسب مهارت های فردی یادگیرنده ها، بنابر تنوع توانمندی ها، همه به کسب یک سلسله مهارت های اجتماعی عنایت دارند که توانمندی در آن ها، لازمه ی برخورداری از زندگی اجتماعی آرام، آزاد و نشاط آور است. برنامه های آموزشی و درسی وظیفه ی بسترسازی کسب این توانمندی ها و مهارت ها را بر عهده دارند و به طور مستمر با توجه به نیازها، ضرورت ها و پیشرفت های فناوری روز، اصلاح و تجدید نظر می شوند. برنامه ریزی های تغییر نه تنها شامل راهبردها و خط مشی ها و روش های اجرای برنامه های درسی، بلکه شامل برنامه های تربیت معلم و بازآموزی های معلمان با توجه به ضرورت های آموزش و یادگیری در قرن بیست و یکم نیز می شود. آشنایی معلمان با انواع مهارت های اجتماعی لازم برای زندگی موفق در این قرن می تواند آن ها را در تربیت و پرورش درست دانش آموزان کمک کند و بستری مناسب برای توانمند شدنشان فراهم سازد. لازم به ذکر است که به همین ترتیب، آگاهی دانش آموزان و والدین آن ها از آن مهارت ها، راه کسب توانمندی ها را هموارتر می سازد.

مهارت های اجتماعی

مهارت های اجتماعی مجموعه توانمندی هایی است که موجب موفقیت در زندگی اجتماعی فرد می شود. هر فرد برای زندگی موفق در یک جامعه، علاوه بر مهارت های فردی که جای بحث آن در این مختصر نیست، به مهارت های دیگری نیاز دارد که از آن به نام مهارت های اجتماعی یاد می کنند. شمار مهارت های اجتماعی لازم برای کسب موفقیت در زندگی سالم و نشاط آور، ارضا کننده و آرامش بخش، بسیار زیاد است و درباره ی آن ها کتاب ها نوشته شده است. در این جا فهرست وار به اهم آن ها اشاره و به طور اجمال درباره شان بحث می کنیم.

* مهارت تفکر انتقادی: منظور از تفکر انتقادی، انتقاد کردن از گوینده یا نویسنده یا خبر و نتیجه نیست، بلکه منظور نقد درست مطلب از طریق تحلیل قضایا و یافتن رابطه های علت و معلولی و کشف نکته های مثبت و منفی مرتبط با موضوع است. وقتی فرد از مهارت تفکر انتقادی برخوردار باشد، می تواند با سبک و سنگین کردن نقاط قوت و ضعف هر موضوع و در نظر گرفتن همه ی جوانب ممکن، بهترین قضاوت و داوری را نسبت به آن ارائه کند.

* مهارت تصمیم گیری: این مهارت به مهارت تفکر انتقادی وابسته است که خود به مهارت فردی در تحلیل قضایا وابسته است. تحلیل های درست، فرد را به شناخت درست نقاط قوت و ضعف رهنمون می شود و این شناخت درست در جای خود به تصمیم گیری صحیح فرد کمک می کند. فرد ماهر در این مرحله کسی است که بتواند با توجه به تحلیل درست موضوعات، رخدادها و پدیده ها و قضایا و در نظر گرفتن تمام جوانب مثبت و منفی مرتبط با موضوع، به تصمیمی منطقی و درست و عقلانی برسد.

* مهارت حل مسئله: مسئله ها را از راه های گوناگون می توان حل کرد. بسیاری از مسئله ها را افراد گوناگون یکسان حل می کنند. یعنی از راهی آشنا، یاد گرفته شده و سهل الوصول استفاده می کنند. اما ضرورت آموزش و یادگیری قرن بیست و یکم، این است که افراد برای جست و جوی راه های بِکر و خلاق و منحصر به فرد تربیت شوند. یافتن راه حل های خلاق برای حل مسائل اجتماعی، موجبات پیشرفت های اجتماعی را فراهم می کند. جست و جوی راه های بکر و خلاق برای حل مسائل، نشاط و شادی و ارضای فرد را نیز موجب می شود و خود انگیزی برای یادگیری های بعدی را به وجود می آورد.

* مهارت برقراری ارتباط: زندگی اجتماعی بدون برقراری ارتباط ممکن نیست. اگر ارتباطات اجتماعی درست نباشد، انواع و اقسام مشکلات چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی امکان بروز می یابند. لازمه ی تعامل درست و سازنده با دیگر افراد اجتماع، شناخت درست در چند بعد است: 1. شناخت خود؛ 2. شناخت دیگران؛ 3. شناخت پدیده ها و واقعیت های اجتماعی. شناخت در هر یک از این سه زمینه، نیازمند یادگیری و آموزش درست و ممارست در تمرین آموخته هاست. شناخت واقع بینانه از مسئولیت ها، وظایف و حقوق خود، شناخت حقوق و مسئولیت های دیگران، شناخت شرایط، امکانات و پیش زمینه ها و پس زمینه های بروز اتفاقات و پدیده ها، لازمه ی اساسی و پایه ای برقراری ارتباط درست و مناسب است. دیگر لازمه های برقراری ارتباط درست عبارت اند از:

برنامه ریزی آموزش و یادگیری راهبردهای قرن بیست و یکمی مهارت های اجتماعی

الف) همراهی و همدلی. توجه به دیگران، نظر، افکار و ایده های آن ها، گوش سپردن به گفته های آنان و نزدیک شدن با آن ها از نظر فکر و روش کار، با جمع بودن، کنارجمع بودن و با جمع کار کردن،همه صورت هایی از همدلی و همراهی است. همکاری و اشتراک مساعی در انجام کارها از مهارت های بایسته ی امروزی است. لازمه ی همکاری و اشتراک مساعی پیش بینی هیجانات

ناشی از کار جمعی، تنش های احتمالی و کنترل و مدیریت احساسات و هیجانات است. همدلی

حاصل نمی شود، مگر با شناخت آسیب ها و آفت های برقراری آن و پیش بینی راه های مسالمت آمیز و سازنده.

ب) شناخت آفت های ارتباط. هر نوع ارتباطی سه جزء دارد: برقرار کننده ی ارتباط با فرستنده پیام و گیرنده. هر نوع ارتباط، با ابزاری معین قابل برقراری است. ممکن است گفت و گو ابزار برقراری ارتباط باشد و یا هر رسانه ای که محمل ارتباط قرار گیرد. آن چه مهم است، سلامتی برقراریارتباط است. سلامتی ارتباط همیشه به وسیله ی آفت هایی چند تهدید می شود؛ آفت هایی مثل: خشونت، خشم، حسد، رقابت ناسالم، زیاده خواهی، خودخواهی وخودپسندی، یکجانبه نگری، قدرت طلبی، یکه تازی، نادیده گرفتن افکار، ایده ها و نظرهای مخاطب و نادرست استفاده کردن از ابزارهای ارتباطی. سلامتی ارتباط هم به صبوری و بردباری، سعه ی صدر، گذشت، ایثار، رعایت حقوق دیگران، صمیمیت و مهربانی، مشارکت و تشریک مساعی نیاز دارد.

* مهارت رقابت مثبت و سازنده. احساس رقابت در همه ی موجودات زنده وجود دارد. رقابت غریزه ای برای اثبات وجود است و می تواند هم نتایج خوب و هم نتایج بد به بار آورد؛ البته تا جایی که به خودنمایی و خودبینی مبدل نشود، مثبت و خوب است. به طور کلی، رقابت عامل مهم در نظام های آموزشی است، زیرا هر نظام آموزشی مایل است بهترین ها را گزینش کند و امتیازاتی را برای آن ها قائل شود. همین تمایل و همین الزام به گزینش، رقابت را برای گرفتن امتیاز بیشتر شدیدتر می کند. گاهی هم وجود شرایطی مثل ظرفیت کم و تقاضای زیاد، رقابت را الزام آور می کند. نوع شدت یافته ی رقابت وقتی است که با زیاده خواهی، رعایت نکردن حقوق دیگران و پرخاشگری همراه شود. صاحب نظران تعلیم و تربیت درباره ی ترغیب یا تکذیب رقابت در مدارس توافق ندارند. بعضی معتقدند که رقابت ضد همکاری گروهی، تعاون، وحدت، یکدلی و یکرنگی و مشارکت و تشریک مساعی است.

اما گروه موافق معتقدند که رقابت بخشی از فرهنگ است و از آن جا که انتقال فرهنگ یکی از وظایف آموزش و پرورش است، بنابراین رقابت هم که جزئی از فرهنگ است، باید مورد توجه قرار بگیرد. رقابت دو صورت کلی دارد: 1. رقابت بیرونی؛ 2. رقابت درونی. در رقابت بیرونی، افراد با یکدیگر مقایسه می شوند و به دلایلی خاص موضوع گزینش حتی بین خوب ها و برترها مطرح است و الزاماً باید نخبه هایی انتخاب شوند. در رقابت درونی، فرد با خودش، با گذشته اش و با آن چه قبلاً بوده است، مقایسه می شود. یعنی توانمندی های فعلی او نسبت به توانمندی های گذشته اش ارزیابی می شود و در واقع فرد با خودش به رقابت می پردازد. در حالت اول یعنی رقابت بیرونی، کوشش های فرد بیشتر انفرادی است و سعی فرد در جهت پیشی گرفتن از توانمندی های دیگران است. امتیازات بر مبنای مقایسه ی توانمندی های افراد داده می شود.

برنامه ریزی

اما در حالت دوم یعنی رقابت درونی، کوشش ها هم به صورت فردی و هم به صورت جمعی قابل مدیریت است. امتیازات بر مبنای توانمندی های فردی و در مقایسه با معیارهای از قبل تعیین شده داده می شود. این نوع رقابت به هیچ وجه با کار گروهی مغایر نیست و به روحیه ی تعاون و مشارکت پذیری صدمه ای نمی زند. واقعیت این است که در دنیای امروز، پرورش هر دو نوع مهارت، به تناسب شرایط و الزامات، لازم است. دانش آموز امروزی باید با ویژگی های هر دو نوع رقابت آشنا باشد، مزایا و معایب هر کدام را بداند و بتواند به موقع در شرایط موجود از مزایای رقابت استفاده کند و از معایب آن بپرهیزد. آن چه از نظر معلمان و دانش آموزان و اولیا باید حائز اهمیت باشد، این است که «سازمان دادن رقابت» روش و راهبردهای خاصی را می طلبد تا از مزایای آن در جهت رشد و پیشرفت استفاده شود و از بروز معایب آن، با اتخاذ شیوه های مطلوب، جلوگیری شود. اتخاذ روش مناسب، علاوه بر رعایت مراحل آماده سازی و اجرا، باید روی مرحله ی ارزشیابی تکیه ی خاصی داشته باشد و روش ارائه ی بازخورد را به گونه ای طراحی کند که مزایای رقابت درونی را هدف بگیرد و معایب رقابت بیرونی را بنمایاند.

جمع بندی

مهارت های اجتماعی همه آموختنی هستند. اساس توجه در آموزش و پرورش باید بر نکته های زیر متمرکز باشد:

1. ضرورت کسب مهارت های اجتماعی به خوبی ادراک شود؛

2. راهبردهای درست کسب مهارت ها شناسایی شود؛

3. برای اجرای راهبردها، راهکارهای مناسب عملی پیش بینی شود؛

4. مدیریت راهبردی به درستی صورت گیرد.

شکی نیست که تحقق این مهم، به دستان توانمند برنامه ریزان، مدیران و معلمان دلسوز و علاقه مند به پیشرفت و رشد همه جانبه ی نونهالان این مرز و بوم نیاز دارد. پیش نیاز کسب مهارت های اجتماعی، محیط و بستر مناسب برای آموزش و یادگیری است. اگر چه پایه های این بستر در خانه، توسط پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده بنا نهاده می شود، اما کسب اطمینان نسبت به صحت و قوت این پایه ها، و تمهید برای استحکام آن ها، به طور حتم بر عهده ی همه ی دست اندر کاران آموزش و پرورش کشور است.

مجله رشد، نویسنده: دکتر فرخ لقا رئیس دانا

گروه مدرسه اینترنتی سایت تبیان، تنظیم: شکوفه باصری