تبیان، دستیار زندگی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار ، هیجانها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای جنسی را به صورت یك عطش روحی و یك خواست اشباع نشدنی در می آورد . غریزه جنسی ، غریزه ای نیرومند است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سركش تر می گردد ، همچو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حجاب ، نفعی برای مردان!؟

حجاب

حقیقت امر اینست كه در مسأله پوشش - و به اصطلاح عصر اخیر حجاب - سخن در این نیست كه آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان ؟ روح سخن اینست كه آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد ؟ آیا مرد باید حق داشته باشد كه از هر زنی در هر محفلی حداكثر تمتعات را ببرد یا نه ؟ اسلام كه به روح مسائل می نگرد جواب می دهد : خیر ، مردان فقط در محیط خانوادگی و در كادر قانون ازدواج و همراه با یك سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی كامجوئی كنند ، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است . و زنان نیز از اینكه مردان را در خارج از كانون خانوادگی كامیاب سازند به هر صورت و به هر شكل ممنوع می باشند .

درست است كه صورت ظاهر مسأله اینست كه زن چه بكند ؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان ؟ یعنی آنكس كه مسأله به نام او عنوان می شود زن است ، و احیانا مسأله با لحن دلسوزانه ای طرح می شود كه آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محكوم و اسیر و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینكه آیا مرد باید در بهره كشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا ، آزادی مطلق داشته باشد یا نه ؟ یعنی آنكه در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن ، و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفع تر است . به قول ویل دورانت :

" دامنهای كوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است " . پس روح مسأله ، محدودیت كامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع ، یا آزاد بودن كامیابیها و كشیده شدن آنها به محیط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضیه اول است .

توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست كه با سیر شدن شكم اقناع شود ، بلكه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می آید و یا به صورت عشق و غزل .

حجاب در اسلام از یك مسأله كلی ریشه می گیرد و آن اینست كه اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای كار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر كه كار و فعالیت را با لذت جوئی های جنسی به هم می آمیز دل اسلام می خواهد این دو محیط را كاملا از یكدیگر تفكیك كند .

دلایل عمده ی حجاب از نظر اسلام :

1 - آرامش روانی :

نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار ، هیجانها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای جنسی را به صورت یك عطش روحی و یك خواست اشباع نشدنی در می آورد . غریزه جنسی ، غریزه ای نیرومند است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سركش تر می گردد ، همچون آتش كه هر چه به آن بیشتر خوراك بدهند ، شعله ورتر می شود . برای درك این مطلب به دو چیز باید توجه داشت :

الف) تاریخ همانطوری كه از آزمندان ثروت یاد می كند كه با حرص و آزی حیرت آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده اند و هرچه بیشتر جمع می كرده اند حریصتر می شده اند ، همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می كند . اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف تملك زیبا رو یان در یك حدی متوقف نشده اند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانی كه قدرت استفاده داشته اند چنین بوده اند . در این زمان به بركت تجدد فرنگی ، برای مردی كه یك صد هزارم پرویز و هارون امكانات داشته باشد میسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهره كشی كند .

ب)هیچ فكر كرده اید كه حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است . در این بخش از ادبیات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستایش می كند ، به پیشگاه او نیاز می برد ، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه می دهد ، خود را نیازمند كوچكترین عنایت او می داند ، مدعی می شود كه محبوب و معشوق " صد ملك جان به نیم

حجاب

نظر می تواند بخرد ، پس چرا در این معامله تقصیر می كند " از فراق او دردمندانه می نالد . این چیست ؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی كند ؟ آیا تاكنون دیده اید كه یك آدم پول پرست برای پول ، و یك آدم جاه پرست برای جاه و مقام غزل سرائی كرده است ؟ ! آیا تاكنون كسی برای نان غزل سرائی كرده است ؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت می برند ؟ چه قدر اشتباه می كنند كسانی كه می گویند یگانه عامل اساسی فعالیت های بشر عامل اقتصاد است !  من نمی خواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمی گویم كه حافظ و سعدی و سایر غزل سرایان صرفا از زبان غریزه جنسی سخن گفته اند . این مبحث ، مبحث دیگری است كه جداگانه باید بحث شود . ولی قدر مسلم اینست كه بسیاری از عشق ها و غزل ها عشق و غزل هائی است كه مرد برای زن داشته است . همین قدر كافی است كه بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست كه با سیر شدن شكم اقناع شود ، بلكه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می آید و یا به صورت عشق و غزل .

به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه كامل كرده است . روایات زیادی درباره خطرناك بودن غریزه ای كه مرد و زن را به یكدیگر پیوند می دهد وارد شده است . اسلام تدابیری برای تعدیل و رام كردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان ، تكلیف معین كرده است . یك وظیفه مشترك كه برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است :

 قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم . . . قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن .

خلاصه این دستور اینست كه زن و مرد نباید به یكدیگر خیره شوند ، نباید چشم چرانی كنند ، نباید نگاه های مملو از شهوت به یكدیگر بدوزند ، نباید به قصد لذت بردن به یكدیگر نگاه كنند . یك وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اینست كه بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربائی نپردازند . به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شكل و رنگ و بهانه ای كاری نكنند كه موجبات تحریك مردان بیگانه را فراهم كنند .

هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود .

روح بشر فوق العاده تحریك پذیر است . اشتباه است كه گمان كنیم تحریك پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد . همانطور كه بشر - اعم از مرد و زن - در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد در ناحیه جنسی نیز چنین است . هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود . و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت . دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی می گردد .

چرا در دنیای غرب اینهمه بیماری روانی زیاد شده است ؟ علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحریكات فراوان است كه به وسیله جرائد و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و كوچه ها انجام می شود . اما علت اینكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است كه میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب قلب ها و دلها مرد شكار است و زن شكارچی ، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شكار است و مرد شكارچی .

2 - استحكام پیوند خانوادگی :

شك نیست كه هر چیزی كه موجب تحكیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد ، برای كانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداكثر كوشش مبذول شود . و بالعكس هر چیزی كه باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه كرد . اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج مشروع ، پیوند زن و شوهری را محكم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یكدیگر می شود . فلسفه پوشش و منع كامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع خانوادگی

 خانواده

اینست كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار برود ، در حالی كه در سیستم آزادی كامیابی ، همسر قانونی از لحاظ روانی یك نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه كانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود . علت اینكه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود ، جواب می دهند كه حالا زود است ، ما هنوز بچه ایم ، و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می كنند همین است .

و حال آنكه در قدیم یكی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پیش از آنكه به بركت دنیای اروپا كالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد ، " شب زفاف را كم از تخت پادشاهی " نمی دانستند . ازدواج در قدیم پس از یك دوران انتظار و آرزومندی انجام می گرفت و به همین دلیل زوجین یكدیگر را عامل نیكبختی و سعادت خود می دانستند ، ولی امروز كامجوئیهای جنسی در غیر كادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاق ها وجود ندارد . معاشرتهای آزاد و بی بند وبار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت یك وظیفه و تكلیف و محدودیت در آورده است كه باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیانا - چنانكه برخی از جرائد پیشنهاد می كنند - با اعمال زور بر جوانان تحمیل كرد .

در سیستم روابط آزاد جنسی ، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آنها را ملزم می سازد كه به یكدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد .

بعضی ها مانند برتراند راسل پنداشته اند كه جلوگیری از معاشرت های آزاد صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است ، برای حل اشكال ، استفاده از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد كرده اند ، در صورتی كه مسأله ، تنها پاكی نسل نیست . مسأله مهم دیگر ایجاد پاكترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد كامل در كانون خانواده است . تأمین این هدف وقتی ممكن است كه زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران قانونی چشم بپوشند ، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز در صدد تحریك و جلب توجه كسی جز شوهر خود نباشد ، و اصل ممنوعیت هر نوع كامیابی جنسی در غیر كادر خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت گردد .  دنیای اروپا عملا نشان داده است كه با وجود وسائل ضد آبستنی ، آمار فرزندان غیر مشروع وحشت آور است .

در مقاله ی بعد به سه تاثیر دیگر حجاب از دیدگاه شهید مطهری اشاره خواهیم کرد.

منبع : فلسفه ی حجاب - استاد مطهری

گروه خانواده و زندگی تبیان - گردآوری و تنظیم : ندا داودی

مقالات مرتبط :

آیا با حجاب اجباری موافقید؟

زن ، حیا و میل به خودنمایی

استفاده همگانی ،ممنوع!

دلارام در خانه،با کرامت در جامعه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.