تبیان، دستیار زندگی
نزد مرحوم بهاری درس اخلاق می‌خواندیم پس از چند جلسه یك روز به محل درس مراجعه كردیم مرحوم بهاری فرمود: دیگر درس نیست، عرض كردیم چرا؟ فرمود: آیا در طی این مدت تغییر حال در خود مشاهده كرده‌اید؟ اگر نكرده‌اید؟ طبیب را عوض كنید.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رسم گدایی به درگاه الهی

عبادت

عارف سالك، حاج شیخ محمد بهاری فرزند حاج میرزا محمد از عالمان و عرفای طراز اول و یكی از ستارگان تابناك آسمان علم و فضیلت و عرفان است.

مرحوم بهاری در سال 1265ق در شهر بهار همدان چشم به جهان گشود. بعد از رسیدن به دوران رشد به در همان شهر به مكتب خانه رفته و سپس از درس مرحوم ملا جعفر بهره‌ گرفت.

پس از آن در بروجرد بر حلقه درس آیت الله حاج میرزا محمود بروجردی پدر آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی پیوست. و در حالی كه 32 سال بیشتر نداشت با اخذ درجه اجتهاد به نجف اشرف عازم شد.

مرحوم بهاری در نجف از ملازمان درس آخوند ملاحسینقلی همدانی گردید و دائم همراه وی بود به طوری كه آن مرحوم در حق این شاگرد زبده خود می‌فرمود: «حاج شیخ محمد بهاری حكیم اصحاب من است.»

در مورد شدت ارتباط وی با استادش از همكلاسی‌ وی عارف كامل سید احمد كربلائی مطلب جالبی نقل شده است:

علامه تهرانی از علامه طباطبائی و او از استاد خود آقا سید علی قاضی نقل می‌كند كه مرحوم سید احمد كربلائی فرمودند:

«ما پیوسته در خدمت مرحوم آیت الحق آخوند مولی حسینقلی همدانی بودیم و آخوند صد درصد برای ما بود. ولی همین ‌كه آقای حاج شیخ محمد بهاری با آخوند روابط آشنائی و ارادت پیدا نمود و دائماً در خدمت او تردد داشت آخوند را از ما دزدید.»

بدین ترتیب بهاری در حدود پانزده سال در سفر و حضر در خدمت آخوند بود و آخوند نیز او را وصی خود قرار داد.

او آن‌چنان جاذبه‌ای داشت كه نوشته‌اند:

«فی المثل اگر شتربانی ده قدم با او راه می‌رفت، فدایش می‌شد.»

خاطرات عبرت‌آموزی از مرحوم بهاری سینه به سینه نقل شده است. از آن جمله مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملا علی معصومی همدانی از یكی از شاگردان ایشان نقل كرده‌اند كه گفت:

جناب مشهدی فلان را عرض می‌شود ان شاء الله تعالی موفق بوده و خواهید بود، شنیدم به بعضی از موالیان حقیر عرضه داشته‌اید كه فلانی كاغذی كه مشتمل بر مواعظ و نصایح باشد برای من بنویسد و حقیر دو كلمه می‌نویسم و آن دو كلمه این است كه اگر با مجاهده نفس در مقام عمل راه می‌روی گوارایت باد و اگر خدای نكرده نكبت چاك گریبان را گرفته، در عمل تكاسُل ورزیدی و نتوانستی به عمل پیش بروی، لااقل گدایی را از دست مده به تضرع و زاری بكوش در خلوات به دروغی به چسب تا صادق شود، چه این‌ كه گدا مجانی طلب است، اگر جِدّی داشته باشد، مقصودش حاصل است.

«نزد مرحوم بهاری درس اخلاق می‌خواندیم پس از چند جلسه یك روز به محل درس مراجعه كردیم مرحوم بهاری فرمود: دیگر درس نیست، عرض كردیم چرا؟ فرمود: آیا در طی این مدت تغییر حال در خود مشاهده كرده‌اید؟ اگر نكرده‌اید؟ طبیب را عوض كنید.»

مرحوم شیخ جواد انصاری همدانی (1339.ق) كه خود اهل سلوك و معرفت بودند و در همدان سكونت داشتند پیوسته برای زیارت و استمداد از روح مرحوم بهاری به بهار می‌آمدند و چه بسا این مسافت را كه حدود 19 كیلومتر است پیاده طی

می‌كردند.

علامه طهرانی نیز می‌فرماید:

«این حقیر كراراً و مراراً برای زیارت مرقدش به بهار همدان رفته‌ام. معروف است كه آن مرحوم از میهمانان خود پذیرایی می‌كند. حقیر این مطلب را امتحان كرده‌ام و در سالیان متمادی چه در حیات مرحوم انصاری و چه در مماتشان كه به همدان زیاد تردد داشته‌ام هر وقت به مزار مرحوم شیخ آمده‌ام به گونه‌ای خاص پذیرائی فرموده است. و بسیاری از دوستان هم مدعی این واقعیت می‌باشند.»

حضرت آیت‌الله شیخ محمد حسین نائینی در مورد عظمت روحی مرحوم بهاری فرموده است:

«شهر آنجا است كه شیخ محمد بهاری خفته است»

متن نامه:

سجده

جناب مشهدی فلان را عرض می‌شود ان شاء الله تعالی موفق بوده و خواهید بود، شنیدم به بعضی از موالیان حقیر عرضه داشته‌اید كه فلانی كاغذی كه مشتمل بر مواعظ و نصایح باشد برای من بنویسد و حقیر دو كلمه می‌نویسم و آن دو كلمه این است كه اگر با مجاهده نفس در مقام عمل راه می‌روی گوارایت باد و اگر خدای نكرده نكبت چاك گریبان را گرفته، در عمل تكاسُل ورزیدی و نتوانستی به عمل پیش بروی، لااقل گدایی را از دست مده به تضرع و زاری بكوش در خلوات به دروغی به چسب تا صادق شود، چه این‌ كه گدا مجانی طلب است، اگر جِدّی داشته باشد، مقصودش حاصل است.

اگر در جواب بفرمایند: مثل تو بنده مفلسی را لازم نداریم.

به نحو تذلّل عرض كن: گدای ره‌نشین سلاطین در عِداد بندگان او نخواهد بود.

اگر بفرمایند: نافرمانی می‌كنی.

الحاصل: گدایی را گفتند ول مكن تا هیچ‌وقت محتاج نباشی، از گدایی خیلی كارها ساخته می‌شود، غرض از مجاهده، خود را عاجز دانستن و به معرض گدایی در آوردن است والله العالم

به طریق خوشی عرض كن: هر كس شأنی دارد.

اگر فرمودند: قهّاریت من پس در كجا ظاهر خواهد شد.

به شیرینی عرض كن: در آنجا كه با سلطنت جناب اقدست معارضه نماید.

اگر فرمودند: بیرونش كنید.

به التماس بگو:

نمی‌روم ز دیار شما به كشور دیگر                        برون كنیدم از این در آیم از در دیگر

اگر بفرماید: قابلیت إستفاضه از من را نداری.

جواب عرض كن: به دستیاری اولیاء خودت كرامت فرما.

الحاصل: اگر رو ترش نماید، تبسم كنان التماس كن، اگر از تو اعراض نمود، تبصبص کنان از پشت سر او بدو، اگر از خودش مأیوس شدی به أمناء‌ دولتش ملتجی شو بگو با صدای بلند:

بــــه والله و بــه بالله و بــه تَالله                بـه حـق آیه نـصرٌ مِنَ الله

كه مو از دامنت دست بر ندیرم                 اگر كشته شوم الحكم لله

اگر بفرماید: جرأت این حرف‌ها را از كجا به هم بستی؟

عرض كن: حلم تو اشاره می‌كند.

اگر بفرمایند: این زبان‌ها را از كجا یاد گرفتی؟

بگو:

بلبل از فیض گل آموخت سخن، ورنه نبود                     این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

الحاصل: گدایی را گفتند ول مكن تا هیچ‌وقت محتاج نباشی، از گدایی خیلی كارها ساخته می‌شود، غرض از مجاهده، خود را عاجز دانستن و به معرض گدایی در آوردن است والله العالم

نگارنده : آیت الله شیخ محمد بهاری

منبع : تذكرة المتقین- آیت الله شیخ محمد بهاری

مهدی سیف جمالی، گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.