تبیان، دستیار زندگی
گل حمید استیلی در بازی قرن برابر آمریکا در ورزشگاه ژرلان شهر لیون فرانسه، تنها یک گل نبود ..........
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گل استیلی، مظهر ملت ایران

بوسه رهبر معظم انقلاب بر پیشانی حمید

حمید استیلی

گل حمید استیلی در بازی قرن برابر آمریکا در ورزشگاه ژرلان شهر لیون فرانسه، تنها یک گل نبود. بغض فرو خورده ملتی بود که 20 سال تحریم ناجوانمردانه را تجربه کرده و در نهایت مظلومیت به راه خود ادامه داده بودند، راهی که آغازگر آن امام راحل (ره) بودند و ادامه دهنده آن رهبر معظم انقلاب.

ملتی که سالها بر حرف حق خویش پافشاری کرده بود، حالا فرصتی یافته بود که در میدانی تا حدودی برابر صدای خود را به گوش جهان برساند بدون آنکه نگران سانسور خبری رسانه های غربی باشند. و این فریاد در قالب ضربه سر حمید استیلی متبلور شد و این بغض ترکید؛ گلی که شادی زایدالوصفی را برای مردم غیرتمند و شریف ایران به ارمغان آورد.

آن بازی آنقدر حساس بود که رهبر معظم انقلاب دقایقی از وقت خواب خود را به تماشای این بازی اختصاص دهند و بعد از آن هم برای دلاورمردان تیم ملی فوتبال پیامی محبت آمیز بفرستند. ایشان در جریان دیدار جوانان منتخب کشور در سال 1377 و چند ماهی بعد از آن بازی در پاسخ به پرسش عادل فردوسی پور که درباره آن گل و مدت زمانی که ایشان برای تماشای برنامه های ورزشی اختصاص می دهند پرسیده شد، فرمودند:

ملتی که سالها بر حرف حق خویش پافشاری کرده بود، حالا فرصتی یافته بود که در میدانی تا حدودی برابر صدای خود را به گوش جهان برساند بدون آنکه نگران سانسور خبری رسانه های غربی باشند.

به ایشان (حمید استیلی) که بعداً پیش من آمد،گفتم به پاداش آن گل، پیشانی شما را می بوسم و بوسیدم. متأسفانه من خیلی فرصت نمی کنم برنامه های ورزشی تلویزیون را تماشا کنم؛ خیلی بندرت اتفاق می افتد. از طرفی هم چون بیشتر ورزش ها که پخش می شود، فوتبال است، من هم در فوتبال هیچ سررشته ای ندارم و در جوانی هم فوتبال بازی نمی کردم؛ والیبال بازی می کردم.

صحنه گل زیبای حمید استیلی به آمریکا

 در عین حال، آن شبی که بازی ایران- آمریکا بود، من آن بازی را نگاه کردم. البته حقیقتش این است که آن شب هم نمی خواستم نگاه کنم؛ چون دیروقت بود و وقت خواب من بود؛ لیکن همین طور که نشسته بودم، تلویزیون را روشن کردم و ناگهان با گل ایشان مواجه شدم و دیگر خواب از سرم رفت و نشستم تا آخر بازی را تماشا کردم!

اما علت اینکه من آن پیام را دادم؛ این آقایان وقتی که پیش من آمدند، مفصل با آنها صحبت کردم که البته گزارش آن دیدار پخش نشد و مردم از محتوای آن ملاقاتی که با این جوانان داشتم، مطلع نشدند اما حالا من چند جمله اش را به شما می گویم.

قبل از آن دیدار- شاید چند هفته یا یک ماه بیشتر- رسانه های وابسته به امپراتوری رسانه ای خیلی روی این بازی تبلیغ می کردند که این بازی، بازی سیاسی است! با اینکه همه می گویند فوتبال و ورزش، سیاسی نیست اما در آن موقع همه تبلیغ می کردند که این یک بازی سیاسی است!

این گل و بعد دنباله بازی که بچه های عزیزمان ادامه دادند، قضایا را صد و هشتاد درجه تغییر جهت داد و حقیقتاً مظهری شد از وضعیت ملت ایران در مقابل آمریکا

از این کار، دو هدف مورد نظرشان بود: یکی مساله تعامل ایرانی- آمریکایی در این بازی بود- من نمی دانم شماها چقدر مطلع بودید ولی ما که در جریان خبرهای خارجی و گفتارهای رادیوهای گوناگون دنیا قرار می گیریم، می دیدیم از این مساله پر است- و دوم اینکه پیش بینی های عمده، بخصوص از طرف خود آمریکایی ها، ولو صریحاً هم اظهار نمی کردند ولی از بیاناتشان معلوم بود، اینکه ایران گل خواهد خورد؛ نه اینکه گل خواهد زد.

مقام معظم رهبری

و در یک موقعیت ویژه، رییس جمهور آمریکا هم می آمد و از موضع اقتدار و بزرگ منشی و بزرگواری، یک پیام هم می  داد که بله، حالا گل را به شما زدیم اما بالاخره بیایید دست دوستی هم به هم بدهیم! بنا بود آن شب پیام رییس جمهور آمریکا از تلویزیون سراسری پخش شود.

این گل و بعد دنباله بازی که بچه های عزیزمان ادامه دادند، قضایا را صد و هشتاد درجه تغییر جهت داد و حقیقتاً مظهری شد از وضعیت ملت ایران در مقابل آمریکا،اینکه من در آن پیام گفتم «مظهر» است، نمی خواستم بگویم که این آقا به خاطر جنبه سیاسی گل زده؛ نه، ایشان بازی فوتبال می کند، ماهر است، با تکنیک آشناست، از حریفش قویتر است و گل را زده است. هر کسی هم جای او بود، آن گل را می خورد. بنابراین، بحث این نبود که این گل به خاطر مساله سیاسی زده شده اما این گل هویت سیاسی را که در دنیا به این بازی داده بودند، به کلی به عکس خواست آنها عوض کرد و من از این موقعیت حداکثر استفاده را کردم البته آنها هم خیلی عصبانی شدند و بعد هم همان عناصر امپراتوری خبری دنیا گفتند که فلانی فوتبال را سیاسی کرد! نگفتند که ما چند هفته است که داریم خودمان این بازی را سیاسی می کنیم!

تنظیم برای تبیان: رضا سیگاری