تبیان، دستیار زندگی
در قرآن رابطه میان زوجین را با کلمه مودت و رحمت تعبیر می‌کند(سوره روم، آیه 21) و این نکته بسیار عالی است. اشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشویی دارد.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جاذبه عشق و محبت

عشق علی

اطلاعیه مسابقه سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری

در تاریخ می‌خوانیم که سالها بلکه قرن‌ها پس از مرگ حضرت علی (علیه‌السلام)، افرادی با جان و دل از مقام و منزلت آن حضرت دفاع نموده و در راه دفاع از او و مرام او جان و مالشان را هدیه می‌کنند.

«از جمله مجذوبین و شیفتگان علی، میثم تمار را می‌بینیم که بیست سال پس از شهادت مولا بر سر چوبه‌ی دار از علی و فضائل و سجایای انسانی او سخن می‌گوید. در آن ایامی که سراسر مملکت اسلامی در خفقان فرو رفته، تمام آزادیها کشته شده و نفس‌ها در سینه زندانی شده است و سکوتی مرگبار بر چهره‌ها نشسته است. او از بالای دار فریاد بر می‌آورد که بیایید از علی برایتان بگویم ... حکومت قداّره‌بند اموی ... دستور می‌دهد که بر دهانش لجام زدند و پس از چند روزی هم به حیاتش خاتمه دادند. تاریخ از این قبیل شیفتگان برای علی بسیار سراغ دارد.

این جذبه‌ها اختصاص به عصری دون عصری ندارد. در تمام اعصار جلوه‌هایی از آن جذبه‌های نیرومند می‌بینیم که سخت کارگر افتاده است.» (جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام، مرتضی مطهری، ص 32)

«علی به همین شدت دشمنان سر سخت دارد، دشمنانی که از نام او به خود می‌پیچیدند. علی از صورت یک فرد بیرون است و به صورت یک مکتب موجود است، به همین جهت گروهی را به سوی خود می‌کشد و گروهی را از خود طرد می‌نماید. آری علی شخصیت دو نیرویی است.» (همان، 34)

جاذبه نیرومند علی (علیه‌السلام) که اصلی‌ترین عنصر ارتباطات انسانی و تعاملات اجتماعی آن حضرت به شمار می‌آید و توانسته حتی بعد از شهادتش میلیونها انسان را مجذوب خود کند، فطری بودن پیام و عمل و چند بعدی بودن شخصیت او بود.

عشق و توسعه ارتباطات انسانی

«عشق و محبت، قطع نظر از این که از چه نوعی باشد – حیوانی جنسی باشد یا حیوانی نسلی و یا انسانی و قطع نظر از این که محبوب دارای چه صفات و مزایایی باشد، دلیر و دلاور باشد، هنرمند باشد یا عالم و یا دارای اخلاق و آداب و صفات مخصوص باشد، انسان را از خود و خودپرستی بیرون می‌برد. خودپرستی محدودیت و حصار است. عشق به غیر مطلقاً این حصار را می‌شکند، تا انسان از خود بیرون نرفته است، ضعیف است و ترسو و بخیل و حسود و بدخواه و کم صبر و خودپسند و متکبر، ... همیشه سرد است و خاموش، امّا همین که از «خود» پا بیرون نهاد و حصار خودی را شکست این خصائل و صفات زشت نیز نابود می‌گردد... عشق وجود انسان را توسعه می‌دهد... .» (همان، ص53)

ولی نباید پنداشت که آنچه به این نام(عشق) خوانده می‌شود یک نوع است. دو نوعِ کاملاً مختلف است. آنچه از آثار نیک (عشق گفته می‌شود) مربوط به یک نوع آن است و اما نوع دیگر آن کاملاً آثار مخرب و مخالف دارد.

احساسات انسان انواع و مراتب دارد. برخی از آنها از مقوله شهوت و مخصوصاً شهوت جنسی است و از وجوه مشترک انسان و سایر حیوانات است. از مبادی جنسی سرچشمه می‌گیرد و به همانجا خاتمه می‌یابد. افزایش و کاهشش بستگی زیادی دارد به فعالیت‌های فیزیولوژیکی دستگاه تناسلی و ... و با اشباع ... کاهش می‌یابد و منتفی می‌گردد... اینگونه عشق‌ها به سرعت می‌آید و به سرعت می‌رود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناک است، فضیلت کُش است. تنها با کمک عفاف و تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود می‌برد... و به روح [خود] قوّت و کمال می‌بخشد. و ... انسان آنگاه که تحت تأثیر شهوات خویش است، از خود بیرون نرفته است، شخص یا شیء مورد علاقه را برای خودش می‌خواهد و بشدت می‌خواهد. اگر درباره معشوق و محبوب می‌اندیشد بدین صورت است که چگونه از وصال او بهره‌مند شود و حداکثر تمتّع را ببرد. چنین حالتی نمی‌تواند مکمل و مربی روح انسان باشد و روح او را تهذیب کند.

قرآن خطاب به پیغمبر می‌کند که "ای پیغمبر! نیروی بزرگی را برای نفوذ در مردم و اداره اجتماع در دست داری... به موجب لطف و رحمت الهی، تو برایشان نرم‌ دل شدی که اگر تندخوی سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می‌گشتند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن.

اما انسان گاهی تحت تأثیر عواطف عالی انسانی خویش قرار می‌گیرد، محبوب و معشوق در نظرش احترام و عظمت پیدا می‌کند، سعادت او را می‌خواهد، ... اینگونه عواطف، صفا و صمیمیت و لطف و رقّت به وجود می‌آورد و برخلاف نوع اول که از آن خشونت و سبعیّت و جنایت برمی‌خیزد، مهر و علاقه مادر به فرزند از این مقوله است... .

در قرآن رابطه میان زوجین را با کلمه "مودت" و "رحمت" تعبیر می‌کند(سوره روم، آیه 21) و این نکته بسیار عالی است. اشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشویی دارد.» (همان، ص 57)

امروزه ریشه بسیاری از تنش‌ها و طلاق‌های رسمی و غیررسمی (مرگ عاطفی بین زوجین) در جایگزین شدن احساسات و غرایز جنسی و مطالبات جسمی به جای عاطفه انسانی و عشق حقیقی می‌باشد.

آمار طلاق رسمی (دادگاهی) در کلان شهرها بالای 23 درصد و آمار طلاق غیررسمی بالای 67 درصد است. یعنی جمع طلاق‌های رسمی و غیررسمی حدود 90 درصد و این یعنی فاجعه‌ای که از خانه و خانواده آغاز شده و در روابط اجتماعی و تمامی عرصه‌های زندگی امروز ما گسترش می‌یابد.

اگر عاشق فضائل و خوبی‌ها و سجایای انسانی شویم و به ماندنی‌ها عشق بورزیم و نه به نماندنی‌ها و ظواهر و جسم و جنس، آنگاه هر کس که آن فضایل را داشته باشد مورد احترام و محبت ما خواهد بود و جاذبه و دافعه ما بر این اساس شکل خواهد گرفت و روابط بین انسان‌ها پایدارتر و ماندگارتر خواهد شد. اینجاست که حضرت علی(علیه‌السلام) فرمود: اگر دوستی و برادری شما برای خدا باشد پایدار و اگر برای دنیا باشد ناپایدار خواهد بود، چرا که عامل دوستی و برادری در حالت دوم (دنیا) ناپایدار است.

رمز پایایی و پویایی ملت و دولت

تقدیم محبت

عشق و محبت نه تنها در عرصه روابط بین زوجین، دوستان، شهروندان و حتی همنوعان موجب استواری و استحکام بنیاد رابطه‌ها شده و در کاهش آمار آسیب‌های اجتماعی، اختلافات خانوادگی و چالش‌های فرساینده بین اقشار و طبقات مختلف اجتماعی نقش بسیار مهم و مؤثری را داشته و دارد، بلکه در اداره امور مملکتی و ثبات و ادامه حیات دولت و ملت و تربیت و تزکیه مردم بویژه نسل جوان کشور تأثیر فوق العاده مهمی دارد.

«بهترین اجتماع‌ها آن است که با نیروی محبت اداره شود. محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار. علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی است برای ثبات و ادامه حیات حکومت، و تا عامل محبت نباشد رهبر نمی‌تواند و یا بسیار دشوار است که اجتماعی را رهبری کند و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت کند ولو این که عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار کند. مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه‌هاست که مردم را به پیروی و اطاعت می‌کشد.

قرآن خطاب به پیغمبر می‌کند که "ای پیغمبر! نیروی بزرگی را برای نفوذ در مردم و اداره اجتماع در دست داری... به موجب لطف و رحمت الهی، تو برایشان نرم‌دل شدی که اگر تندخوی سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می‌گشتند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن." (آل عمران /59 )

در اینجا علت گرایش مردم به پیغمبر اکرم را علاقه و مهری دانسته که نبی اکرم نسبت به آنان مبذول می‌داشت، باز دستور می‌دهد که "ببخششان" و برایشان "استغفار" کن و با آنان "مشورت" نما.

اینها همه از آثار محبت و دوستی است، همچنان که که رفق و حلم و تحمل، همه از ستون محبت و احسانند.» (همان، ص 68 و 69)

او به تیغ حلم چندین خلق را                    وا خرید از تیغ، چندین حلق را

تیـغ حلـم از تیـغ آهن تیـزتــر                    بـل زصـد لشکر، ظفـرانگیـزتر

(مثنوی معنوی)


سیدصالح زاهدی، گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.