تبیان، دستیار زندگی
محمد علی‌آبادی رئیس پیشین سازمان ورزش کشور از دوران مدیریت خود بر این سازمان می‌گوید .........
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علی آبادی: من هیچ قولی ندادم

علی آبادی رئیس پیشین  سازمان تربیت بدنی

محمد علی‌آبادی رئیس پیشین سازمان ورزش کشور از دوران مدیریت خود بر این سازمان می‌گوید.

رخ به رخ با مردی که نزدیکانش او را «پدر ورزش ایران» لقب دادند اما 4 سال مداوم بسیاری از اهالی ورزش تیغ تیز انتقادشان را حتی یک لحظه دور از تک‌تک رفتار‌های مدیریتی‌اش نگرفتند. ریز و درشت تصمیماتش پر بود از نقد منتقدان. او که قبل از ورود به ورزش، معاون عمرانی شهرداری تهران بود و تنها دوره‌ای کوتاه در سال‌های دور، نقشی در حوزه مدیریتی ورزش داشت. یکی از سرشناس‌ترین مهندسین عمران ایران که کار ویژه‌اش از حضور در ورزش، توسعه عمرانی بود. اختصاص بودجه‌ای چند برابری و شروع تکمیل پروژه‌های نیمه تمام ورزشی. وعده‌هایی بزرگ برای آینده‌ای روشن و در عمل ناکامی مطلق در شاخص‌های قهرمانی ورزش یعنی فوتبال و المپیک. این همه 4 سال مدیریت محمد علی‌آبادی بود که حالا یکسالی است که مسئولیتش را در ورزش تنها به عنوان رئیس کمیته ملی المپیک ادامه می‌دهد. او رخ به رخ با ما به دفاع از تک تک انتقادهایی پرداخت که بارها درباره‌اش نوشته بودیم. حال این قضاوت با شماست که از جواب‌های او قانع شوید یا شاید هنوز ابهام‌هایتان پا برجا بماند. این شما و این گفت‌وگوی محمد علی‌آبادی که حالا می‌گوید: قولی برای چهارمی در گوانگ‌ژو ندادم.

در فاصله 6 ماه مانده به بازی‌های آسیایی گوانگ‌ژو هنوز فکر می‌کنید ایران موفق شود؟

ما در ورزش ظرفیت‌هایی داریم که شناخته شده وتقریباً تثبیت شده‌اند و اگر اتفاق خاصی نیفتد معمولاً مدال می‌گیرند. در واقع در رشته‌هایی مثل کشتی، جودو، کاراته، تکواندو، وزنه‌برداری، شطرنج و... از قدیم پتانسیل کسب مدال داشته‌ایم مضاف بر اینکه چند رشته ورزشی هم بعد از ارائه برنامه پنج‌ساله توسط فدراسیون‌ها و لزوم اجرای آن، به‌نوعی ما را امیدوار کردند که بتوانند در گوانگ‌ژو مدال‌آور باشند. نمونه بارز آن هم رشته‌هایی همچون قایقرانی، تیراندازی، تیروکمان و تنیس روی میز به‌خصوص در قسمت بانوان هستند که موفق شدند در مسابقات اخیر برون‌مرزی حریفان قدرتمندی را شکست دهند. در واقع این موفقیت حاصل یک کار برنامه‌ریزی شده و مدیریتی است. البته ناگفته نماند که این کارها یک باره نتیجه نمی‌دهد بلکه سال‌ها باید تلاش کرد تا ضمن بزرگ کردن قاعده ورزش تعداد بیشتری از ورزشکاران را در سطح قهرمانی کشور زیر پوشش قرار داده تا با حضور در اردوی آماده‌سازی و مسابقات داخلی و خارجی این آینده‌سازان بتوانند در آینده به موفقیت رسیده و قهرمان شوند. به عبارت ساده‌تر برای پیاده شدن برنامه‌ها، یک دوره زمانی لازم است تا ما بتوانیم به مدال‌آوری برسیم.

البته در بعضی رشته‌ها سریع‌تر حرکت کرده‌ایم و به مدال رسیده‌ایم، مثل قایقرانی که قبل از این مدال نداشتیم اما حال در قسمت مردان و زنان شانس کسب مدال دارند. پنج سال پیش که من به سازمان آمدم و این یکسالی هم که آقای سعیدلو در این سمت هستند کارها و برنامه‌ها دقیق پیگیری و تعقیب شده است. در واقع با مدیریت خوبی که اعمال شده و با اجرای برنامه توافق شده بین کمیته ملی المپیک و سازمان تربیت بدنی، برخی دیگر از رشته‌ها به مدال‌آوری نزدیک شده‌اند. در رشته‌هایی همچون دوومیدانی هم بحث موفقیت و مدال‌آوری خیلی محدود بود و در این رشته در مسابقات بین‌المللی در ماده‌های محدودی مدال می‌گرفتیم.

محمد علی آبادی

اما حالا در چند ماده همچون پرتاب دیسک، وزنه، پرش‌ها و حتی دوها نتایج امیدوارکننده‌ای کسب می‌شود که می‌تواند نمونه کاملی از حمایت مالی و تجهیزاتی برای رسیدن به یک فرایند مطلوب باشد که به‌نوعی بیانگر برنامه‌ریزی و مدیریت خوب دست‌اندرکاران فدراسیون هم می‌باشد. ما در دوره قبل در دوومیدانی دو مدال گرفتیم اما در این دوره با توجه به روند روبه‌رشد این رشته تعداد بیشتری مدال خواهیم گرفت. در دوره حضور من در سازمان با پنج سال کار، مجموعه‌های کاملی ساخته شد و سالن‌هایی با زیربنای 10، 12 هزار متری با پیست‌های تارتان در تهران و شهرستان‌ها ساخته شد تا با استفاده از این امکانات شاهد وضعیت بهتری در دوومیدانی باشیم. این اقدامات وسیع انجام شده و همچنین موفقیت‌های پی‌در‌پی و شرایط خوبی که در برخی رشته‌ها ایجاد شده بود حاکی از آن است که اگر برنامه‌ها و حمایت‌ها همچنان و بدون وقفه ادامه یابد در گوانگ‌ژو وضعیت بهتری را باید شاهد باشیم.

یعنی این که شواهد و قرائن نشان می‌داد که ما در گوانگ‌ژو بیشتر از دوحه مدال می‌گیریم اما به شرط آنکه خیلی از برنامه‌هایی که فدراسیون‌ها ارائه کرده‌اند اجرایی شود. فدراسیون‌ها در قبال قول مدال‌آوری بیشتر خواستار افزایش منابع مالی‌شان بودند اما مسئله قابل‌توجه اینجاست که در یکسال و نیم گذشته فدراسیون‌ها از نظرمنابع مالی با مشکل مواجه شده و حتی بعضی از فدراسیون‌ها هم دچار تغییر و تحول شده‌اند. این‌ها مواردی است که می‌تواند به کاروان و نتایج آن آسیب برساند اما ما باید مدیریت کنیم. در حال حاضرخوشبختانه با هماهنگی که بین کمیته و سازمان ایجاد شده می‌توانیم به پیاده شدن برنامه‌ها بیشتر امیدوار باشیم. به عبارت دیگر با پیگیری جدی کمیته ملی المپیک و کمیته تدارکاتی بازی‌ها امیدواریم که برنامه‌های ارائه شده فدراسیون‌ها دقیقاً پیاده شده و اوضاع بهتراز قبل شود.

یعنی می‌توانیم ششم شویم؟

باید به مقام پنجم و ششمی فکر کنیم.

با آقای کیومرث هاشمی که صحبت می‌کردیم درباره قول چهارمی در این دوره گفتند فاکتوری بود که به آن رسیدیم و. . .

در ابتدا بایداین مسئله را اصلاح کنم. اصولاً من هیچ قولی برای چهارمی و پنجمی کاروان ایران در بازی‌های آسیایی گوانگ‌ژو نداده‌ام که از قول من مطرح می‌شود بلکه بر اساس پتانسیل ورزش‌مان و برنامه‌ای که فدراسیون‌ها داده‌اند عنوان شد باید به عنوانی بهتر از ششمی در آسیا فکر کنیم یعنی هدف این باشد. که در این باره هم یک کار تحقیقاتی تقریباً یک ساله بین فدراسیون‌ها با سازمان و کمیته افکار وعقاید با حضور کارشناسان صورت گرفت و مسائل مختلف فنی بررسی شد و پس از آن هر فدراسیون تعداد مدال‌هایی راکه پیش‌بینی می‌کرد ریز به ریز به ما داده وجمع‌بندی شد وطبق آن بود که کمیته اعلام کرد اگر ورزشکاران این مدال‌ها را به دست آورند احتمال چهارمی ایران وجود دارد. اما اینجا یک سؤال وجود دارد، ما دوره قبل در بازی‌های آسیایی دوحه ششم شده بودیم پس باید برای آینده جایگاه بهتری را مشخص می‌ساختیم. اگر شما رئیس سازمان باشید و بخواهید آینده را نشان دهید چه می‌گویید؟ نمی‌توانید بگویید هشتم می‌شویم. باید اهداف بزرگتر و رو به جلو را نشان دهید. جلوتر از ششمی آسیا یعنی پنجم و چهارم. چرا که اول تا سوم ممکن نیست. پس رویکرد کلی حرکت ورزش باید رو به جلو باشد. باید نقطه‌ای که نشان داده می‌شد جلوتر از ششم باشد تا از نظر روانی مجموعه ورزش کشور بداند در آسیا به دنبال چه جایگاهی است و برای رسیدن به آن تلاش و برنامه‌ریزی کند.

علی آبادی

یعنی شما گفتید چهارمی، برای این که حرکت رو به جلو را نشان دهید؟

من می‌گویم اگر قرار است کاری انجام شود، رئیس سازمان باید جلو را نشان دهد اهداف بزرگتر را. آیا باید می‌گفتیم ششم می‌شویم که بعد هم با ساکن بودن به دهم و عناوینی پایین‌تر رضایت دهیم؟ باید طوری برنامه‌ریزی می‌شد تا عنوان ششمی آسیا را حفظ کرده و در صورت امکان عنوان پنجمی یا چهارمی را به‌دست آوریم. برای همین جلساتی را برگزار کردیم، فدراسیون‌ها تعداد مدال‌هایشان را پیش‌بینی کردند، حتی تأکید کردند اگر منابع مالی ما فراهم شود و طبق روال قبل به ما پول بدهید مدال می‌گیریم. وقتی تعداد مدال‌هایی که به ما اعلام شده بود را دیدیم، متوجه شدیم تعدادشان به مقام چهارمی بازی‌ها نزدیک است و به این دلیل همین کمیته پیشنهاد داد که بگوید ایران می‌تواند چهارم یا پنجم شود. هدف این بود که بهتر است نقطه جلوتر را نشان دهیم، آخرش این است که چهارم نمی‌شویم و پنجم می‌شویم. اتفاقی که ممکن است رخ دهد و مردم هم درک می‌کنند که یک پله صعود در بازی‌های آسیایی یعنی حرکتی بزرگ و تحولی ارزشمند. همه به خوبی می‌دانند که برای رسیدن به موقعیتی بهتر باید بین هزاران نفر کار کرد و بقیه رشته‌های دیگر را نیز فعال نمود تا به مدال بیشتری برسیم. این کار آسانی نیست.  این فقط یک سیاستگذاری بود. ولی حالا خیلی چیزها عوض شده. رؤسای بعضی فدراسیون‌ها تغییر کرده‌اند، منابع مالی تغییر کرده. بحثی که الان وجود دارد، این است که بودجه ورزش پنج برابر افزایش پیدا کرده اما از اعتبار 20 میلیاردی بازی‌ها که باید تماماً به کمیته داده شود تا ما با آن فدراسیون‌ها را شارژ کنیم، یک ریالش هم پرداخت نشده. حتی سازمان هم منابع مالی‌اش را دریافت نکرده.

یعنی حالا دیگر امیدی به چهارمی یا حتی ششمی نیست؟

با این شرایط؟ خیلی سخت است. من با آقای سعیدلو هم که صحبت می‌کردم می‌گفت سازمان هنوز پولی نگرفته. یک ریال برای ورزش پرداخت نشده؛ حال به اعتقاد خود شما و با توجه به شرایط فوق می‌توان اینجا پیش‌بینی کرد که ایران در بازی‌های آسیایی گوانگ‌ژو سوم، چهارم، پنجم یا دهم می‌شود؟

درواقع موفقیت وقتی حاصل می‌شود که شرایط همه با هم جور باشد. وقتی از یک توافقی یک قسمت یا دو قسمت آن انجام نشده باشد خب دیگر چه می‌شود؟ بسیاری از رؤسای فدراسیون‌ها عوض شده‌اند. نه سازمان منابع مالی داشته که پولی به آنها بدهد نه بودجه کمیته رسیده که بخواهیم به آنها بدهیم. در این شرایط چه کسی می‌تواند پیش‌بینی کند که ایران چندم می‌شود؟

آقای سعیدلو از قبل هم معتقد بود قول چهارمی کاروان در آسیا، خیلی پهلوانی می‌خواسته!

من هم همین را می‌گویم. وقتی که پول نباشد خیلی از برنامه‌هایی که فدراسیون‌ها داده‌اند اجرا نمی‌شود، پس نتیجه هم عوض می‌شود نتیجه‌ای که آنها برای کسب مدال خود پیش‌بینی می‌کردند تا ما به چهارمی برسیم. طبیعی است اگر شرایط به همین شکل پیش برود نمی‌توان چیزی را پیش‌بینی کرد. بدون پول شاید نشود قول تکرار ششمی را هم داد. ورزش با ساخت یک کارخانه فرق دارد. شاید یک کارخانه را بشود با 80 درصد بودجه تحویل گرفت و 80% آن را ساخت اما وقتی ورزشکار را به 99 درصد آمادگی روحی و بدنی برسانی، دو ماه که رهایش کنی برمی‌گردد به حالت اولیه، یعنی باید از ورزشکار مثل گل مراقبت کرد از زمان حضور در اردو تا زمانی که وارد مسابقه می‌شود.

کافی است دو روز به گل آب ندهی، پژمرده می‌شود. باید از نظر منابع مالی و روانی به روز تأمین شود. ورزشکار باید لحظه به لحظه و طبق برنامه تعریف شده کنترل شود. حتی اگر دو، سه شب مانده به مسابقه غذای مانده بخورد یا استرس داشته باشد یا خبر ناگواری بشنود یا تحریک شود نتیجه نمی‌گیرد چه برسد به این که سه، چهار ماه پول نباشد که به اردو نرسد. دراین شرایط او از ردیف قهرمانی خارج می‌شود.

سعیدلو و علی آبادی در کنار یکدیگر

این شایعاتی که درباره اختلاف بین شما و آقای سعیدلو بود و نقل قولهایی که از شما می‌شد واقعاً صحت دارد؟

بین من و آقای سعیدلو هیچ اختلافی وجود ندارد. هر دو نفر ما از یک دولت هستیم و دلمان می‌خواهد ورزش ایران موفق شود و ملی‌پوشان کشورمان برای ورزش کشور افتخارآفرینی کنند. روز اولی که سعیدلو به سازمان آمد من خدمتش رفتم و اعلام کردم اگر مایلید فرد دیگری را به کمیته بیاورید من حاضرم بروم اما او گفت نه و موضوع تمام شد.

الان هم داریم کار می‌کنیم. هدف هردوی ما این است که با تعامل ورزش را جلو ببریم به بالا‌ترین نقطه ممکن تا باعث سربلندی کشور و خوشحالی جوانان شود و شادابی و امیدواری را در بین جوانان و مردم بیشتر کنیم.

ولی روایات متواتری را نمایندگان مجلس از قول شما مبنی بر استعفا نقل کرده‌اند؟

همه حرف‌ها، حرف‌هایی است که به شما زده‌ام. جز این هم بحث دیگری نداشته‌ام. در هشت ماه گذشته این دومین مصاحبه‌ای است که من می‌کنم. از 8 ماه پیش که از سازمان بیرون آمده‌ام برای این که حرف و حدیثی نباشد و به آقای سعیدلو هم خوب بتوانم کمک کنم و او در آرامش کارش را انجام دهد تشخیص دادم که هیچ مصاحبه‌ای نکنم. چرا که بعضی‌ها بی‌انصافی یا بی‌دقتی به خرج می‌دهند و ممکن است مطالب را درست منتقل نکنند و بحث ایجاد کنند. خوشبختانه کمیته ملی المپیک کامل و جامع، همراه، همگام و همپای سازمان گام برمی دارد چرا که هدف هر دوی ما یکی است.

و البته مستقل؟

در مستقلی آن که شکی نیست. استقلال آن از نظر تشکیلاتی است اما قرار نیست به خاطر این استقلال ساز مخالف بزند. الان سازمان برای گوانگ‌ژو کمیته تشکیل داده که همکاران ما هم با حضور در جلسات آن همفکری می‌کنند. ما هم جلسه داشته باشیم دوستان سازمانی ما می‌آیند. ما یک راه، یک هدف و یک منظور را دنبال می‌کنیم.

و مشغله‌های کاری به شما اجازه نداد در یک سری برنامه‌ها مثل تجلیل از قهرمانان شرکت کنید؟

دقیقاً همین طور است. این را صراحتاً می‌گویم که ما هفته پیش جلسه‌ای مشترک با سازمان و رؤسای فدراسیون‌ها در آکادمی داشتیم، جلسه خوبی بود و این جلسه‌ها در روزهای آینده هم برگزار می‌شود. البته قبلاً هم درجلسات مسائلی را هماهنگ می‌کردیم. افشارزاده دبیر کل کمیته هم به عنوان نماینده کمیته در جلسات بازی‌های آسیایی سازمان شرکت می‌کند و به طور حتم با این روند برنامه را مطلوب پیش می‌بریم تا نتیجه خوبی در ورزش برای کشور عزیز و مردم حاصل شود.

حتماً اختلافی با رئیس‌جمهور هم ندارید. چون ایشان گفتند اگر شما را برای پستی خدماتی در شهرستانی دوردست بفرستند هم مطمئناً برای کمک به او آمادگی دارید.

قدمت دوستی من و دکتر احمدی‌نژاد طولانی است. ما ازاول انقلاب همدیگر را می‌شناسیم. یعنی شناخت ما به دوره ریاست جمهوری او برنمی‌گردد. ما تازه همدیگر را پیدا نکرده‌ایم. شناخت ما از هم به خاطر این زمان طولانی باعث شده تا رفتارهای یکدیگر و اعتقاداتمان به نظام، ولایت و. . . را خوب بشناسیم و تا پای جان هم از نظام حمایت می‌کنیم. این شناخت را هم ایشان نسبت به من دارد. یقیناً همین‌طور است و موضوع خدمت‌گذاری است. همان طور که وقتی گفتند بروید جهاد کشاورزی اطاعت کردم. یا وقتی آقای رحیمی گفتند بروید در مسئولیت جدید، باز تبعیت کردم و در خدمت نظام هستم.

علی آبادی

استعفا از شیلات هم به خاطر کار جدید بود؟

دیگر صلاح نبود. با توجه به حسایت موضوع و کارهای سنگینی که در پیش داشتم، نمی‌توانستم مسئولیت بپذیرم. چون واقعاً کارها سنگین است.

می‌خواهیم وارد بحث ساخت و سازها شویم. پروسه یک‌سال و نیمه ساخت ورزشگاه اختصاصی بانوان به کجا انجامید؟

شما می‌خواهید روی یک نمونه زوم کنید؟ اگر این طور باشد که بحث نکنیم بهتر است. وقتی وارد خانه‌ای می‌شوید، اول مجموعه خانه را نگاه می‌کنید بعد درباره آن نظر می‌دهید که بد است یاخوب. در طول 27 سال بعد از انقلاب یعنی از سال 57 تا 84، 1400 مکان ورزشی ساخته شده واز سال 84 به بعد 3 هزار مجموعه ورزشی ساخته وتکمیل شده است. یعنی در چهارسال نزدیک به 15 برابر متوسط سال‌های گذشته ساخت‌وساز انجام شده. دوبرابر 27 سال قبل. این که وضعیت ساخت‌وساز الان چگونه است را نمی‌دانم، چون خبر ندارم پس صحبتی هم نمی‌کنم. اما درمجموع میانگین ساخت‌وساز ما چندین برابر قبل بوده است و این یعنی یک موفقیت.

یعنی معتقدید بذری کاشته‌اید که در آینده به بار می‌نشیند؟

من اعتقاد دارم اصولاً اگر می‌خواهیم ورزش رشد کند باید قاعده‌ای قوی و قدرتمند داشته باشیم. باید در سطح کشور ساخت‌وساز‌ها گسترده شود. هر فضایی که در شهر و روستا‌ها ساخته شود، می‌شود مرکز سازماندهی، برنامه‌ریزی و قهرمانی. هر شهری که یک سالن دارد در آنجا مربی تربیت شده، بازیکن ساخته می‌شود و قهرمان بیرون می‌آید. امروز اگر معادل کل فضاهای ورزشی 2/1 برابر ساخته شود به حد نرمال می‌رسد. در حالی که حالا اماکن ورزشی ما خیلی کم است. بنابراین سال‌ها باید ساخت‌وساز شود. من می‌توانم از مناطق بسیاری اسم ببرم که باید فضاهای ورزشی در آن ساخته شود که انجام نشده. چون منابع مالی و امکانات می‌خواهد اما نباید از یاد ببریم این حرکت عظیمی که با حمایت دولت خدمتگزار اتفاق افتاده یعنی معادل 50 سال گذشته ساخت‌وساز در ورزش شده است قابل تقدیراست. البته یک فکر و ایده لازم است تا کارهای باقی مانده را دنبال کند. فکر می‌کنم کار مانده از کار انجام شده بیشتر است. باید جدای از حضور گسترده دولت، بخش خصوصی هم وارد عمل شود و با کمک شهرداری‌ها کمبودهای ورزشی را برطرف کنند.

از ساخت‌وساز شما خیلی انتقاد شده. به جز ورزشگاه بانوان، مجموعه امیر کبیر، سالن اصفهان و ورزشگاه سردار جنگل هم ایراد دارند.

یک کاری که با ماشین انجام می‌شود، می‌گویند چند درصد هم ایراد دارد. چون کار با ماشین است. از بین 3 هزار ورزشگاهی که ساخته شده هم ممکن است 30 تا 40 مجموعه ایراد داشته باشند. خوب ایرادها را برطرف می‌کنند. به نظر شما بهتر بود ساخته نمی‌شدتا ایراد پیش نیاید یا این که حالا که ساخته شده ایراد‌ها را برطرف کنند. یک راه حل این است که چون ایراد می‌گیرند، ورزشگاه نسازیم. یک راه حل هم این است که ورزشگاه بسازیم اما اگر ایرادی هم داشتند بعد آن را برطرف کنیم.

پس هراسی ندارید از اینکه مدام انتقاد می‌شود و عملکردتان را موفق می‌نامند. اینکه در ورزش قهرمانی عملکرد خوبی نداشتید و. . .

این به نفع ملت نیست. به نفع منافع ملی کشور نیست. نفع ورزش ایران در ورزش پایداروتوسعه یافته است. ورزشی که چندین میلیارد در آن برای دومدال خرج شود چه فایده دارد که ورزشگاه نداشته باشد؟ اما وقتی ورزشگاه می‌سازیم با اینجا آن مربی، داور وورزشگاه و مسابقه‌ها هم درپی آن می‌آید. الان شما با دودستگاه که صحبت‌ها را ضبط می‌کند به ایجا آمده اید، این وسایل شماست. اگر وسایل را از شما بگیرند هرچه درذهنتان باشد، باید بنویسید. مهمترین ابزار کار ورزش هم زیرساخت‌ ها هستند ممکن است بعضی‌ها اهمیت ندهند یا شیطنت کنند. اما اگر شما زیرساخت نداشته باشید کاری نمی‌توانید بکنید. اگر شیرودی و آزادی را از تهران بگیرند پس ورزشکار کجا مسابقه دهد یا تمرین کند؟ این دو ورزشگاه کارخانه ورزشکار‌سازی است. مجموعه‌های ورزشی دائم و همیشگی.

ولی این یک واقعیت است که مردم ورزش را با موفقیت در شاخص‌های قهرمانی دوست دارند. با المپیک و جام جهانی فوتبال. حتی یکی از دلایل نمایندگان برای عدم رأی اعتماد به شما همین نتیجه‌گیری تان در ورزش بود.

نظر نمایندگان مجلس محترم است ولی گفته‌ها و عقاید آنها نیاز به تجزیه و تحلیل دارد. در زمان من 1534 ورزشکار مدال گرفتند و در دوره مشابه 930 مدال. در رشته‌های مختلف مثل کشتی، والیبال و بسکتبال اول شدیم. در بازی‌های آسیایی از دهم به ششمی رسیدیم که این خود یک موفقیت است. فوتسال اول شد، در تیراندازی مقام آوردیم. در المپیک کشتی ما تعهد قطعی سه مدال داده بود. احسان حدادی جزو امیدهای مدال ما بود. رضازاده هم جزو امیدهای ما برای مدال بود. حالا وقتی احسان حدادی دوماه مانده به المپیک مصدوم شد و نتوانست مدال بگیرد یا کشتی‌گیری مثل حمید سوریان که در سه دوره متوالی قهرمان جهان شده آنجا مدال نمی‌گیرد، من چه تقصیری دارم؟ این اتفاقات ورزش است. مشکل این است که بعضی‌ها در ورزش تنها دو نقطه را می‌بینند و به هم وصل می‌کنند. در حالی که ورزش مجموعه‌ای از مسائل است که ورزشکاران سازمان‌یافته را از 4 /1 میلیون به 3 میلیون نفر رسانده است. این کجا ایجاد شده؟ در همین زمان. تعدادمدال‌ها از 930 به 1500رسیده. از دهم آسیا به ششم می‌رسیم. در رشته‌هایی که مدال آور نبودیم به مدال می‌رسیم و این روند هنوز هم ادامه دارد. کشوری که برای گرفتن 20 سهمیه المپیک مشکل داشته 55 سهمیه می‌گیرد، آن هم در رشته‌هایی که هیچ وقت نداشته مثل شنا، پینگ‌پنگ، قایقرانی و. . . اینها منجر به رشد می‌شود. من باورم این است اگر قرار باشد ورزش کشور موفق شود باید اول مشکلات داخلی را رفع کنیم، بعد برویم بیرون و در مسابقات بین‌المللی به جایی برسیم وگرنه همیشه درگیر یک ورزش قهرمانی آن هم به‌طور اتفاقی هستیم. نه یک قهرمانی برنامه ای. نگاه کنید الان کشتی ما به یک قهرمانی برنامه‌ای رسیده. دیگر اتفاقی نیست. یعنی کشتی‌گیر، مربی و سیستم داریم. در واقع نوار موفقیت‌های این رشته همیشگی است.

انتظار نداشتیم از کشتی تعریف کنید.

چرا نباید تعریف کنیم. ما که نمی‌خواهیم خلاف منافع ملی حرکت کنیم. بسیاری از رشته‌ها همچون تیراندازی، تیرو کمان، شنا، جودو و... دیگر روند رو به رشد را طی خواهند کرد آیا من نباید تعریف و قدردانی کنم وقتی عملکرد فدراسیونی خوب است، می‌گویم خوب است.

این که دوباره آرش میراسماعیلی به تاتامی برگشته، نشان می‌دهد جودو مشکل پشتوانه دارد.

این بحث دیگری است اما در مجموع ظرفیت ما در جودو خوب است من که نمی‌توانم منکر آن شوم. به هر نقطه‌ای که بروی، جودوکار هست. این یعنی ظرفیت. اما در تیروکمان به رغم این که تلاش زیادی شده اما خیلی از آن استقبال نشده. چند نفر تیرانداز داریم؟ یعنی جودو در گوشه، گوشه کشور نفوذ کرده و ورزشکار این رشته دیده می‌شود حتی در تکواندو، کاراته و نتیجه‌اش این می‌شود که در10 -12 کشور دنیا مربی کاراته داریم. وقتی این مسئله را بررسی می‌کنیم، موضوع اصلی به این برمی گردد که هر جایی زیرساخت‌های خوبی نداشتیم و آن رشته توسعه پیدا نکرده و ما هم موفقیت نداشتیم. در پینگ پنگ درحالی که قبل از انقلاب گسترده‌تر بود اما بعداز انقلاب وقتی میزهایش و باشگاه‌هایش جمع شد ما به مشکل خوردیم. دوومیدانی ما افت کرد نسبت به گذشته. اما وقتی زیرساخت‌هایش گسترش پیدا کرد نتیجه‌اش این می‌شود که برای بازی‌های آسیایی دوومیدانی قول می‌دهد 14 -15 نفر در حد مدال شرکت کند و البته 8 -9 مدالش را حتمی می‌داند.

شنا چطور؟

اشکال شنا در کشور ما این است که بیشترتفریحی است. با این که زیرساخت‌ها ی خوبی دارد اما هدفش اقتصادی و تفریحی است. به همین خاطرنتوانسته جایگاه قهرمانی پیداکند. ما خیلی کار کردیم اما نشد. مگر این که تک‌تک باشگاه‌های ما موظف شوند تیم داشته باشند و مسابقه دهند. یعنی وقتی از حالت تفریحی خارج شود و شکل قهرمانی بگیرد می‌شود به موفقیت آن در رقابتهای برون‌مرزی امیدوار بود همین‌طور که الان مسئولین آن دارند زحمت می‌کشند.

شما از نرسیدن بودجه برای بازی‌های آسیایی گفتید. این مسئله حرکت تدارک تیم‌ها را کند کرده و باعث نگرانی همه شده.

من هم مثل بسیاری از رؤسای فدراسیون‌ها و کارشناسان ورزش به شدت نگرانم. 20 میلیارد بودجه خاص بازی‌های آسیایی باید ماه اول سال پرداخت می‌شد تا اردوها برگزار شود و بازیکنان تمرین کنند اما هیچ اتفاقی نیفتاد. من حتی نامه‌ای برای آقای عزیزی معاون محترم ریاست جمهور نوشتم و خودم بردم و به ایشان دادم و صحبت کردم. در آخر نامه هم نوشتم با ادامه این روند به مشکل بر می‌خوریم و شرمنده مردم و دولت محترم که همیشه حامی ورزش بوده است می‌شویم.

سازمان معتقد است بهتر است بودجه ورزش از یک کانال توزیع شود حتی بودجه کمیته ملی المپیک را سازمان بدهد.

با این حساب کمیته ملی المپیک دیگر هیچ مسئولیتی ندارد.

پس شما موافق نیستید؟

وقتی کمیته ملی المپیک پول به فدراسیون‌ها ندهد دیگر چه مسئولیتی می‌تواند داشته باشد. باید بنشیند و نگاه کند (با خنده)

اگر اشتباه نکنم این طرح را قبلاً شما در مجلس مطرح کردید که آقای خادم به آن اعتراض کرد؟

نه. من مطرح نکردم. یادم نمی‌آید هیچ وقت چنین طرحی را داده باشم. اعتقادمن این است که ورزش را با همکاری و همراهی می‌شود جلو برد.

موافقید به بحث فوتبال برسیم؟

فعلاً که قرار است شما بپرسید و من جواب بدهم، پس بپرسید.

خیلی‌ها معتقدند فوتبال پرسپولیس و استقلال در زمان شما سیاسی شد. خیلی‌ها هم به این قضیه انتقاد می‌کردند. آیا این انتخاب اشتباه نبود؟

یک مقدار برگردیم به سابقه پرسپولیس و استقلال، اسامی بازیکنان این دو تیم را هم بنویسید، می بینید که این طور نیست.

یعنی همیشه این طور بوده؟

همیشه بوده. می خواهید اسامی را من بگویم؟ اما بروید بیشتر تحقیق کنید، متوجه می‌شوید.

چرا ثبات مدیریت در این دوتیم حاکم نمی‌شود؟

به خاطر حاشیه‌هایی که وجود دارد و مدیریت را تحت فشار قرار می‌دهد. فشار تماشاگر، لیدر و روزنامه‌ها آنها را درگیر می‌کند. فشارهای زیادی به مدیران این تیم‌ها به وجود می‌آید و البته همین فشارها فضا را مخدوش می‌کند که الزام تغییر و تحولات را به وجود می‌آورد.

از انتقادات دیگری که به شما می‌شود این که دستور رئیس‌جمهور برای خصوصی‌سازی دوباشگاه را یک شوی سیاسی لقب دادند

ورزش مسئله‌ای اجتماعی است که البته حالا در اکثر کشورهای جهان به‌نوعی سیاسی‌اش کرده‌اند. اما برای خصوصی‌سازی پرسپولیس و استقلال در زمان من به سال اول ریاستم در سازمان برمی گردد. مکاتبات بود اما بحث سر خصوصی شدن بود که این دو تیم از هم نپاشد. حتی بحث واگذاری در بورس و مزایده هم بود اما در نهایت آقای رئیس‌جمهور تشخیص دادند به مردم واگذار شود بهتراست.

پس پرو پاگاندایی در کار نبود؟

به هیچ وجه؛ در بین این تبلیغات تشخیص حق و باطل خیلی سخت می‌شود. هرکس سعی می‌کند استفاده‌های فردی خودش را بکند مکاتباتی که در سازمان هست حداقل به یکی، دو سال قبل از آمدن من به سازمان برمی گردد.

زمانی که شایعه رفتن شما از کمیته ملی المپیک بود. آقای یحیی‌زاده می‌گفتند شما بعداز بازی‌های آسیایی کنار می‌کشید. واقعاً این تصمیم را دارید؟

یعنی می‌خواهید آینده را هم بشکافید؟ (با خنده). نه چنین چیزی نیست. من چون از ورزش شناخت دارم و به کمیته ملی المپیک کاملاً تسلط دارم و از طریق مجمع انتخاب شده‌ام همچنان به فعالیت خود ادامه خواهم داد.

البته این بحث زمانی بود که می‌گفتند شما از کمیته می‌روید.

اصلاً این بحث نیست. باید بایستیم تا همان‌طور که مقام معظم رهبری گفته‌اند با همت و تلاش مضاعف ورزش را با همه موفقیت‌ها و شکست‌هایش به پیش ببریم.

اگر کاروان ایران در گوانگ‌ژو رتبه‌ای دو رقمی بگیرد، چه کسی مقصر است؟

از حالا به دنبال مقصر نگردید. باید بودجه بدهیم و تلاش کنیم تا این اتفاق نیفتد چون الان فدراسیون‌ها بد جوری درگیر مسائل مالی هستند و حق هم دارند.

چند  اسم می‌گویم، می‌خواهم نظر شما را درباره آنها بدانم؛ محسن علی‌آبادی؟

مهندس برق است و در یک شرکت کار می‌کند.

حرف‌های آقای مرادی را  درباره او خوانده‌اید که او به خاطر این که شما درباره بعضی فدراسیون‌ها و حرف و حدیث‌های آنها افراد معتمدش را وارد هیأت رئیسه ‌ها می‌کرده وپسر شما هم به همین خاطر عضو هیأت رئیسه فدراسیون شنا شده؟

من در هیچ هیأت رئیسه‌ای آدم معرفی نکردم. اگر هم جزو اختیارات سازمان بوده، کمیته‌ای داشتیم که این افراد را انتخاب می‌کرد. شخصاً کسی را معرفی نکردم. حتی برای رؤسای فدراسیون‌ها هم کسی را معرفی نکردم. درباره مدیران کل استانها هم. هر مدیر کلی که انتخاب می‌شد باید می‌آمد با همه معاونین صحبت می‌کرد و آنها تشخیص می‌دادند که توانایی دارد. یک جزوه چند صفحه‌ای می‌آمد بیرون که آنها به کاندیداها نمره می‌دادند. حتی وقتی 5-6 کاندیدا برای یک استان بود و نمره لازم را نمی‌آوردند. روش من برای آوردن افراد به ورزش به این شکل بود.

موافق آمدن او به ورزش بودید؟

او دانشجویی بود که برای تیم دانشگاهش هم شنا می‌کرد، علاقه داشت که وارد ورزش شود اما من دوست نداشتم او بیاید. بیشتر از من برخی از دوستان ورزشی اصرار به آمدن او داشتند.

محمد دادکان؟

آقای دادکان از مفاخر ورزش ایران است که افتخارات بسیاری در ورزش به دست آورده. ما با هم شاید اختلاف نظرهایی داشته باشیم اما این دلیل نمی‌شود که نقاط مثبت را هم نبینیم.

ایشان گفته برای برکناری‌اش باید از او عذرخواهی کنید.

در مورد سؤال شما هم باید بگویم این مسئله‌ای است که باید بین ما دو نفر حل و فصل شود.

اگر 4 سال به عقب برگردیم، آیا باز هم او را برکنار می‌کنید؟ این تصمیمی بود که رئیس‌جمهور هم گفت راضی به انجامش بوده است.

زمان، برای این می‌گذرد که درس‌هایی را به انسان منتقل کند. مطمئناً اگر به عقب برگردیم، خیلی از تصمیم‌هایمان را نمی‌گیریم. درباره من هم این موضوع صدق می‌کند. شاید آن طور تصمیم نگیرم و یا حتی تصمیمات جدی‌تری بگیرم.

علی دایی سرمربی پیشین تیم ملی در کنار علی آبادی

علی دایی چطور؟ او مدام می‌گوید شما عامل حضورش در تیم ملی و البته احتمالاً برکناری‌اش بوده‌اید!

پروسه انتخاب مربیان تیم ملی در اختیار فدراسیون بود. دایی هم همان طور انتخاب شد که همه مربیان دیگر را انتخاب کردند. البته از من هم در این زمینه مشورت خواسته شده و من هم نظرم را گفته ام. درباره اینکه می‌گویند من با دایی حرف زدم هم این یک عرف است. قبل از دایی با قلعه‌نویی و کلمنته و بعد از او هم با قطبی ملاقات داشتم. پروسه انتخاب سرمربی تیم ملی یک مکانیسم روشن دارد، در فدراسیون در این باره تصمیم‌گیری می‌شد و ما نظر می‌دادیم. آن روز که دایی می‌گوید، کفاشیان گوشی را به من داد و با دایی حرف زدم اما معنایش این نیست که من او را انتخاب کرده باشم. انتخاب سرمربی تیم ملی بر اساس یک تصمیم جمعی بود. هیچ آدم عاقلی در مقام رئیس سازمان ورزش چنین کاری نمی‌کند که یک تصمیم کاملاً شخصی درباره تیم ملی و سرنوشت آن بگیرد و خودش را در برابر توقعات فوتبالی یک ملت، جوابگو کند.

یعنی شما او را برکنار نکردید؟ او طوری حرف می‌زند که انگار شما دلیل برکناری‌اش بوده اید؟

من این را قبول ندارم. اگر در انتصاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی، 5 درصد نقش داشتم، در اخراج او همین 5 درصد را هم نقش نداشتم. روند برکناری آقای دایی، کاملاً عادی بود. اصولاً وقتی برکناری اتفاق می‌افتد، شایعه‌های بسیاری درباره آن به وجود می‌آید و در این مورد خاص، شایعه‌ها به مراتب بیشتر از حد عادی بود. با این حال، روند برکناری ایشان، طبق شرایط معمول صورت گرفت.

و برای آخرین سؤال؛ شما علی‌آبادی زدایی را در تغییرات فدراسیون‌ها و معاونین سازمان می‌بینید؟

نه به هیچ وجه، من اعتقاد دارم وقتی یک نفر مسئول می‌شود بالطبع جزو اختیاراتش است که در رده معاونینش افرادی را بیاورد که با آنها کار کرده و اعتماد و اطمینان بیشتری به آنها دارد. این مسئله بحث غریبی نیست. در هر وزارتخانه‌ای که وزیر جدید می‌رود او افراد مورد وثوق و معتمدش را می‌آورد.