تبیان، دستیار زندگی
ال خون" نخستین انتقال خون موفق در سال 1665 میلادی انجام شد. دراین سال، " جان ویلکنز" با استفاده از تیغ تو خالی جوجه تیغی و یک مثانه، از سگی خون گرفت و آن را از طریق سیاهرگ ، وارد پیکره سگ دیگری کرد. دو سال بعد،...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"سرگذشت انتقال خون"

نخستین انتقال خون موفق در سال 1665 میلادی انجام شد. دراین سال، " جان ویلکنز" با استفاده از تیغ تو خالی جوجه تیغی و یک مثانه، از سگی خون گرفت و آن را از طریق سیاهرگ ، وارد پیکره سگ دیگری کرد.

دو سال بعد، یک پزشک فرانسوی به نام" جین دنیس" مقداری از خون بره ای را به پسر 15 ساله ای که از تب رنج می برد، انتقال داد. بیمار دردست خود مقداری سوزش احساس کرد، اما بهبود یافت.

" دنیس" بعد از مدتی، انتقال خون دیگری انجام داد. او مقداری از خون یک گوساله را به خدمتکار خود که عادت به ولگردی در خانه های فساد پاریس داشت، تزریق کرد. از آنجا که" دنیس" تصور می کرد خون چهارپایان سالم تر از خون انسانهاست ( زیرا آنها هرزگی و خور و خواب بی برنامه ندارند) خون گوساله را برگزید.

انتقال خون با موفقیت انجام شد، اما خدمتکاردست از ولگردی خود برنداشت. از این رو، همسرش از" دنیس" درخواست کرد، خون بیشتری به او تزریق کند. پس از این تزریق ، خدمتکار درد شدیدی را در دست و کلیه هایش احساس کرد، ضربان قلبش نامنظم شد و در ادرارش خون ظاهر شد. با وجود این ، او نجات یافت و واکنش های دستگاه ایمنی بدنش در قبال خون بیگانه ، به مرگ او منجر نشد.

به هر حال خدمتکار به اعمال گذشته خود ادامه داد و همسرش دوباره از" دنیس" درخواست کرد باز هم به او خون تزریق کند. این خدمتکار یک شب پس از سومین انتقال خون جان باخت." دنیس" به قتل متهم شد . اما در جریان محاکمه مشخص شد، همسرش که از دست ولگردی او خسته شده بود و دیگر به " خون درمانی" امیدی نداشت، به شوهرش سم خورانیده بود که از شر او خلاص شود. با وجود این، دادگاه هر گونه انتقال خون را ممنوع اعلام کرد.

در قرن نوزدهم" جان لیکوک" برای درمان خونریزی بیش از حد، به انتقال خون روی آورد. او معتقد بود تنها انتقال خون بین دو جانور از یک گونه، سالم و بدون خطر است.

پزشک دیگری به نام"جیمز بلوندل" به توصیه لیکوک عمل کرد. او در سال 1829 خون همکارش را به زنی انتقال داد که پس از زایمان دچار خونریزی شده بود. این زن زنده ماند . اما انتقال خون های بعدی به مشکلاتی منجر شدند. بعضی اوقات خون جدید با خون بیمار خوب مخلوط می شد. اما گاهی دو خون با هم مخلوط نمی شدند و در نتیجه خون همانند سر شیر، کپه کپه می شد. این مشکلات پس از کشف گروه های خونی برطرف شد.