تبیان، دستیار زندگی
بنابراین، در یک سخن، لا اله الا الله گفتن یعنی خدایی بودن و خدایی بودن یعنی هجرت و کوچ از خود به خدا، همان گونه که لوط می گفت: انی مهاجر الی ربی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لا اله الا الله، شرط رستگاری است

درس سحر

این سخن پیامبر والا تبار اسلام (ص) است که در آغاز رسالت خود فرمود:

لا اله الا الله

قولوا لا اله الا الله تفلحوا

بگویید «لا اله الا الله» تا رستگار شوید.

و بدین وسیله رستن و رستگاری را منوط و مشروط به گفتن لا اله الا الله دانست که البته گفتن در اینجا تنها به زبان مربوط نیست، زیرا اگر تنها پای زبان در میان باشد هرگز فلاح و رستگاری در پی نخواهد بود، وگرنه حجاج بن یوسف که سفاک ترین مردم روزگار خود بود نه تنها لا اله الا الله بر زبان داشت بلکه تمامی آیات قرآن را از بر می خواند، ولی با این وجود رنگ رستگاری و فلاح را نیز ندید.

بر این اساس، هدف از گفتن لا اله الا الله آن است که انسان با زبان اما از عمق دل و از سر ایمان و اعتقاد لا اله الا الله را بگوید. و به  دیگر سخن، باید تمامی زوایای زندگی و آرزوهای آدمی در امتداد لا اله الا الله باشد هم چنان که حسین بن علی (ع) در قیام عاشورا چنین بود و چنین می نمود، او نه تنها لا اله الا الله را بر زبان داشت بلکه ایستادگی و صبر او و اعتنا نکردن او نسبت به آن چه موجبات تعلق دیگران را فراهم می سازد، همه و همه لا اله الا الله را فریاد می کرد.

پس معنای قولوا لا اله الا الله یعنی این که از زندگی و مرام و رفتار انسان جز لا اله الا الله شنیده نشود، و به گونه ای باشد که هر کس از هر سو  و از هر زاویه نظر به زندگی آدمی می افکند جز لا اله الا الله را نشنود.

بنابراین، در یک سخن، لا اله الا الله گفتن یعنی خدایی بودن و خدایی بودن یعنی هجرت و کوچ از خود به خدا، همان گونه که لوط می گفت:

انی مهاجر الی ربی

من به سوی پروردگار خویش کوچ می کنم.

و یا ابراهیم می گفت:

انی ذاهب الی ربی

من به سوی پروردگار خویش می روم.

حال ببینید که حافظ چگونه و با چه بیان این سخن پیامبر باکرامت را به زیبایی تمام به نظم کشیده است:

بخت ار مدد کند که کشم رخت سوی دوست/گیسوی حور گرد فشاند ز مفرشم

بر این اساس، حافظ لا اله الا الله گفتن را رخت پیش دوست کشیدن و خدایی شدن می انگارد و از آن به عنوان بالاترین بخت و اقبال و توفیق یاد می کند .

و البته جای هیچ تردیدی نیست که کسی که لا اله الا الله را این چنین ادا کند فلاح و رستگاری را نصیب خواهد برد.

و از یاد نبریم که فلاح و رستگاری را  مراتبی است، و مراتب آن دقیقاً با نوع گفتن لا اله الا الله متناسب و برابر است، به گونه ای که پایین ترین درجه فلاح به پایین ترین  درجه گفتن آن، و بالاترین مرتبه فلاح به بالاترین مرتبه آن مربوط خواهد بود.

پایین ترین  درجه گفتن لا اله الا الله بر زبان راندن آن است که البته پایین ترین درجه فلاح یعنی رستن از خطرات جانی را نیز در پی دارد، هم چنان که در دعا می خواهیم:

ان قوماً آمنوا بالسنتهم لیحقنوا به دمائهم فادرکوا ما املوا و انا آمنا بک بالستنا و قلوبنا لتعفو عنا فادرکنا ما املنا

همانا مردمی تنها با زبان خویش دعوی ایمان کردند و از این رو به خواسته خود رسیدند و جان سالم به در بردند، خداوندا ما با زبان و دل، به تو پیوسته ایم پس ما را بیامرز و به خواسته مان برسان.

و اما بالاترین درجه گفتن لا اله الا الله- هم چنان که پیش از این گفتیم- خدایی شدن و کوچ و مهاجرت به سوی او و در یک سخن، آن سویی شدن است، که البته بالاترین فلاح را نیز در پی دارد و آن، پذیرفته شدن و مقبول افتادن در بارگاه خداوندی است که حافظ آن را این چنین یاد می کند:

گیسوی حور  گرد فشاند ز مفرشم

یعنی به جایی برسم که حوران بهشتی با گیسوان خود جایگاه مرا جاروب کنند.

ادامه دارد ...

استاد محی الدین حائری شیرازی

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان