تبیان، دستیار زندگی
انسانی که قصد خودسازی دارد، به مرابطه نیاز دارد که دلش کجاست؟ با کیست؟ چه می خورد؟ چه می بیند؟ چه می شنود؟ و... بنابراین مرابطه یعنی مرزبانی و نگهبانی از خود تا نفس به دام نیفتد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از خود تا خدا
ز خودی تا خدا

انسانی که قصد خودسازی دارد، به مرابطه نیاز دارد که دلش کجاست؟ با کیست؟ چه می خورد؟ چه می بیند؟ چه می شنود؟ و... بنابراین مرابطه یعنی مرزبانی و نگهبانی از خود تا نفس به دام نیفتد.

برنامه خودسازی و مراقبت از نفس

مرابطه

علمای اهل معنا، اساتید اخلاق و نیز عرفای بزرگ، برای سازندگی شخص سالک، از مرابطه استفاده می کنند. مرابطه یعنی مرزبانی. مرحوم آیت الله شیخ ملا حسینقلی همدانی (رحمه الله)، مرابطه را «خود کشیک دادن» معنا می کند. مانند کسی که در بازار می گردد و مواظب رفت و آمد دیگران است و موارد مشکوک را تحت نظر دارد. انسانی که قصد خودسازی دارد، به مرابطه نیاز دارد که دلش کجاست؟ با کیست؟ چه می خورد؟ چه می بیند؟ چه می شنود؟ و... بنابراین مرابطه یعنی مرزبانی و نگهبانی از خود تا نفس به دام نیفتد و شیاطین جنّ و انس به حریم او تجاوز نکنند.

مراحل مرابطه

مرابطه نیازمند مراحلی است و هر مرحله به منزله ایستگاهی است که نفس را کنترل می کند. هر کدام از این مراحل نیز دارای مراتبی است؛ ولی اکنون تنها به بیان مراحل مرابطه می پردازیم:

1.مشارطه:

مشارطه یعنی این که انسان هر صبح با خود قرار و عهد ببندد و به آن پایبند باشد. شخص سالک هر صبح با خود قراری نو می گذارد تا بر مبنای آن عهد، روز خود را به سر برد. هر فردی به این کار نیازمند است. در ادعیه ما نیز این مطلب بیان شده است. به عنوان نمونه، دعای عهد نوعی مشارطه است که هر روز صبح، انسان آن را می خواند و با امام عصر (ارواحنافداه) عهد و پیمانی می بندد:

«اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَ ما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَ لا اَزُولُ اَبَداً»

پرورگارا، من امروز صبح و تمام صبح های زندگی ام با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تجدید عهد می کنم، عهد و عقد و بیعت او برگردن من است که هرگز ازآن بر نگردم و دست نکشم.

دعای فرج نیز نوعی عهد و پیمان با امام عصر (ارواحنافداه) است. البته پیش از امام عصر (ارواحنافداه) پیمانی با خدای خود داریم و آن قرار بندگی با خداست که باید هر روز آن را تجدید کرد.

برای اصلاح نفس نیز باید همین کار را انجام داد. روز اول، با خود عهد ببندیم که امروز حقّ کسی را ضایع نکنیم. روز بعد، با همسر و فرزندان خود تندی نکنیم و ... .

2.مراقبه:

مراقبه یعنی در طول روز، انسان مراقب نفس خود باشد. رفتار و گفتار خود را کنترل کند. در ادیان دیگر نیز این مطلب مطرح شده است و این امر گویای این است که انبیای گذشته نیز این مسایل را برای مردم بیان می کردند و آن را برای کنترل خواهش های نفسانی لازم می شمردند.

نمونه خوب مراقبه را می توان در مادر نسبت به فرزندش دید. به ویژه اگر احساس خطر کند و فرزند خود را نزدیک پرتگاه، استخر، دریا و یا چاهی بیابد. اگر بچه بخواهد داخل چاه بیفتد، مادر او را کنار می کشد و هیچ جایی برای عذر و بهانه که یادم رفت و حواسم نبود، وجود ندارد.

حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) می فرمایند:

«سالک باید چون نگهبانی بیدار از خود مراقبت نماید، مبادا بار دیگر به آن ورطه ای افتد که بنا دارد آن را ترک کند».

بنابراین برای خودسازی، مراقبه و مشارطه ضرورت دارد. البته مراتب آن متفاوت است و برای همگان در یک سطح نیست. هر چه مقام شخص بالاتر می رود، مراقبت دقیق تر و قوی تر می شود.

3.محاسبه:

از دیگر مراحل مرابطه، محاسبه است که به معنای «از خود حساب کشیدن» است. زمان این کار، آخر روز است. بعد از شام و یا قبل از خواب، وقت محاسبه است تا انسان ببیند که چقدر کار درست انجام داده و چقدر کار بد مرتکب شده است. در روایت آمده است که عبد، مؤمن نمی شود تا این که شدیدتر از شریکی که از شریک خود حساب رسی می کند از نفس خویش حساب رسی کند، چرا که در شراکت مالی، انسان دقّت زیادی می کند که حقّ و حقوق کسی ضایع نشود.

وقتی هشام بن ملک به محضر امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می آید و تقاضای نصیحت می کند، حضرت یکی از مواردی که توصیه می کنند این است که:

«یا هِشامُ، لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فِی کُلِّ یَومٍ»از ما نیست کسی که هر روز از خود حساب نکشد.

گویا از ویژگی های فرد شیعه این است که هر روز حساب و کتاب نماید. امروز اوقات من چگونه گذشت؟ حدیث نبوی است که:«حاسِبُوا أَنفُسَکُم قَبلَ أن تُحاسِبُوا»از خود حسابرسی داشته باشید قبل از این که به حساب شما رسیدگی کنند.

فردای قیامت، برای جبران و حسابرسی، دیر است. یکی از آثار نیک محاسبه، این است که فرد سالک در مرحله مشارطه و مراقبه قوی تر می شود و هر اندازه در محاسبه بد عمل کنیم، آن دو نیز ضعیف تر می شوند.

ممکن است نفس انسان در مراقبه، حق را به انسان بدهد و حال آن که همیشه این گونه نیست. من نباید در محاسبه، انصاف را زیر پا بگذارم. اگر متوجه اشتباه خود شدم، باید عذر خواهی کنم، اما اگر حق را به خود دادم و کار خود را توجیه کردم، فردا دیگر عذرخواهی نمی کنم و اثر آن برای من می ماند. در این صورت دیگر سحرگاه حال نماز شب خواند نخواهم داشت. بیدار می شوم، اما حال ندارم. مفاتیح را باز می کنم، سواد دارم، بیدار و سرحال هم هستم، ماه رمضان است، رو به قبله هستم، اما حال دعا ندارم. دو کلمه که می خوانم، خوابم می برد. دیگر به خودم نگاه نمی کنم که دیروز چه کرده ام!

************************مطلب بعدی  فائده دانستن آثار گناهان ********************************

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه


منبع : از خود تا خدا، ص 140تا150، آقاتهرانی