تبیان، دستیار زندگی
در این بخش به آشنایی با این اصطلاحات می پردازیم:ثلاثه،جبریت زبانی،جامعه شناسی ادبیات،جناس،جناس خطی،جناس زائی،جناس صامت،جناس محرف،جناس مفروق،جنبش ادبی پیشارافائلی،جوانان خشمگین،چارگانه،چکامه،چهارپاره،چهارلایه معنایی،حس آمیزی،حشو،حشو قبیح،حشو ملیح،حکمای ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آشنایی با اصطلاحات ادبی!(5)

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم ، بخش چهارم ، بخش پنجم:

ثلاثه:

آشنایی با اصطلاحات ادبی!(5)

ثلاثه (triplet) یکی از قالب های پاره شعر در ادبیات انگلیسی است که از سه سطر هم قافیه تشکیل می شود. طول سطرها در ثلاثه می تواند ثابت یا متغیر باشد.

جبریت زبانی:

ویلیام فن هومبولت (1767-1835) فیلسوف و زبان شناس آلمانی معتقد به جبریت زبانی بود. او عقیده داشت که «آدمی در دنیایی زندگی که می کند که در اصل و در واقع منحصرا ساخته و پرداخته زبان اوست». بر طبق نظریه ی  جبریت زبانی، بین فکر و زبان ارتباط مستقیمی وجود دارد و هر کس مطابق ساخت زبان خود می اندیشد و خارج از آن مقوله نمی تواند بینشی داشته باشد.

جامعه شناسی ادبیات :

زمینه های مورد مطالعه جامعه شناسی ادبیات به قرار زیرند:

1-  بررسی و تبیین محتوای آثار ادبی و ژرفکاوی در زمینه های روانی، اجتماعی و فرهنگی پیدایی آن ها.

2-  پژوهش انواع شیوه های نگارش، روش های تحقیق ادبی، ادبیات عامیانه یا فولکلور و ارزیابی اثرات اجتماعی آن ها.

3-  تحلیل و ژرف نگری در آثار ادبی، جهت شناخت شخصیت اجتماعی پدید آورندگان آن ها.

4-  بررسی و ژرفکاوی تازه های ادبی، جهت شناسایی وضعیت اجتماعی که موجب پدید آمدن آن ها شده و به منظور بازشناسی "فرایند تکاملی" جامعه.

جناس:

به کار بردن واژه هایی را گویند که تلفظی یکسان و نزدیک به هم دارند. این آرایه بر تأثیر موسیقی و آهنگ سخن می افزاید.

جناس خطی:

هنگامی که دو لفظ در خط و نوشتن نظیر هم باشند اما در تلفظ مختلف. مانند:

عِلم و عَلَم، سِحر و سَحَر و گـُل و گِل.

جناس زائی:

هنگامی که دو کلمه در همه اجزاء با یکدیگر شبیه باشند، جز آن که یکی حرفی افزود بر دیگری یا متفاوت از دیگری داشته باشد، مانند:

دور از تو، مرا، عشق تو کرده‌ست به حالی / کز مویه چو موئی شدم از ناله چو نالی

جناس صامت:

جناس صامت یکی از جلوه های موسیقی در شعر است و به هم جنس بودن حروف صامت (بی صدا) که قبل یا بعد از مصوت های مختلف تکرار شود،گویند. برای نمونه تکرار صامت های "ص" یا "ف" در بیت زیر از حافظ:

نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد / ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

جناس محرف:

آشنایی با اصطلاحات ادبی!(5)

جناس محرف یا جناس آوایی نوعی از جناس است که در آن صامت‌ها در ابتدای کلمات نزدیک به هم (با فاصله‌ی اندک) تکرار شوند. برای نمونه تکرار صدای "س" در بیت زیر:

این سو کشان سوی خوشان، وان سو کشان با ناخوشان / یا بگذرد یا بشکند، کشتی در این گرداب‌ها  (مولوی)

جناس مفروق:

نوعی جناس مرکب است که دو کلمه در لفظ مشابه و در خط مختلف باشند مانند:

تا زنده ام در راه مهر تو تازنده ام /من مرده نیم و لکن مردنیم

جنبش ادبی پیشا رافائلی:

"انجمن اخوت هنرمندان جوان لندن" در اواسط سده ی 19که به منظور ایستادگی در برابر قرارداهای هنری رایج و آفرینش یا بازآفرینی اشکال هنری ای که پیش از عصر رافائل به کار می رفت متحد شدند و نظریه های خود را در نشریه "جوانه" بیان کردند. اعضای گروه عبارت بودند از: اورت میله، ویلیام هولمن هانت، دانته گابریل روزتی، ویلیام مایکل روزتی، تامس وولز، فردریک جورج استفنس و جیمز کالینسن. این جنبش بعدها بر ویلیام موریس، کریستینا روزتی و سوئنبرن هم اثر گذاشت. شعر پیشا رافائلی شباهت زیادی به سبک قرون وسطی دارد. اینان سخت تحت تأثیر "اسپنسر" بودند.

جوانان خشمگین:

این عبارت در اصل عنوان زندگی نامه ی لسلی پال بود که به قلم خودش نوشته شد و در سال 1951به چاپ رسید. بعدها این اصطلاح به عده‌ای از نویسندگان انگلیسی دهه 1950گفته شد. این نویسندگان در آثارشان خصومت خویش را با معیارها، سنت ها و نیز عملکرد نهادهای قانونی انگلستان منعکس می کردند. شخصیت اصلی در این گونه آثار اغلب به جای قهرمان، یک ضد قهرمان خشمگین و ستیزه جو است. نمایش نامه ی "با خشم به گذشته بنگر" اثر جان اسبورن نمونه ای از آثار این نویسندگان است.

چارگانه:

چارگانه یا tetralogy چهار نمایش نامه (سه تراژدی و یک نمایش ساتیر) است که در مسابقات تئاتری آتن در سده ی پنجم ق.م برای دریافت جایزه تراژدی عرضه می شد. امروزه ممکن است این اصطلاح در مورد هر گونه آثار به هم مربوط به کار رود. هشت اثر از ده نمایش نامه تاریخی شکسپیر گاهی به دو چارگانه تقسیم می شود:

الف) هنری ششم (بخش 1و 2و3) و ریچارد سوم

ب) ریچارد دوم، هنری چهارم (بخش 1 و2) و هنری پنجم

چکامه:

چکامه که در متون پهلوی به صورت چکامک ضبط شده، در لغت به معنی شعر و قصیده است و در اصطلاح ادب فارسی، به نوعی شعر روایتی در دوره ساسانی اطلاق می شده است. هرگاه شعرا و سخنوران می خواستند داستانی عاشقانه یا مشابهانی چون شرح جنگ و دلاوری پهلوانان و نظایر آن را نشان دهند، به این نوع شعر پرداخته اند و آن را چامه و چامک نیز گفته اند.

چهارپاره:

نوعی شعر است که با بند های چهار مصراعی سروده می شود. همه ی بندهای چهارپاره  از نظر معنا با هم پیوند دارد. هر بند دارای دو بیت است و از نظر قافیه آزادتر از دوبیتی است، زیرا نیازی نیست که مصراع های 1و 2 و 4 هم قافیه باشند، بلکه کافی است که مصراع های زوج هم قافیه شود.

فریدون تولّلی ، فریدون مشیری ، دکترخانلری و ملک الشعرای بهار از به ترین چارپاره سرایان به شمار می آیند.

اکنون نمونه ای ازچارپاره ی فریدون توللّی که دو بند آن رادر زیر می آوریم :

دور، آن جا که شب فسونگر و مست
خفته بر دشت های سرد و کبود
دور، آن جا که یاس های سپید
شاخه گسترده بر ترانه ی رود
دور، آن جا که می دمد مهتاب
زرد و غمگین  ز قلّه ی پر برف
دور، آن جا که بوی سوسن ها
رفته تا درّه های  خامش  و  ژرف

چهارلایه معنایی:

آشنایی با اصطلاحات ادبی!(5)

اندیشمندان قرون وسطی معتقد به وجود چهار لایه معنایی در آثار ادبی بودند. در این زمینه دانته در نامه ای به ولی نعمت خود هدف نهایی را در تحلیل "کمدی الهی" این گونه شرح می دهد: خواننده باید هنگام خواندن کمدی الهی چهار لایه معنایی را در آن جستجو کند:

1-  معنای ظاهری یا داستان یعنی وقایع ظاهری داستان.

2-  معنای اخلاقی.

3-  معنای تمثیلی یعنی معنای نمادینی که به کل بشریت مربوط می شود.

4-  معنای روحانی و عرفانی که متضمن حقیقتی جاوید است.

حس آمیزی:

در ادبیات غرب سابقه ی استفاده از حس آمیزی به اشعار هومر می رسد. در ادبیات انگلیسی آن را گاه "استحال حواس" (sense transference) و "قیاس حسی"  (sense analogy) گفته اند و در شعرهای دوره های مختلف حضور قابل اعتنایی دارد. برای مثال در شعر "گیاه حساس" سروده س شلی شاعر رمانتیک انگلیسی گل های شیپوری، چنان غریوی از موسیقی را در فضا می پراکنند و حواس را به گونه ای متأثر می کنند که گویی عطر سنبل به مشام می رسد.

حشو:

حشو کلامی زاید در میان جمله است که از نظر معنا احتیاجی به آن نیست .(اعتراض الکلام)

حشو قبیح:

مثل کلمات کاملا زاید در عبارت "رمد چشم" (رمد = درد چشم) و "صداع سر" (صداع = سردرد) در این بیت :

گر نرسم به خدمتت معذورم/زیرا رمد چشم و صداع سرم است.

حشو ملیح:

حشو ملیح استفاده از کلمات زاید به شیوه ای دل پسند است مثل جمله ی  "ذکرش به خیر باد" در بیت:

دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد/گفتا شراب خور که غم دل برد ز یاد

حکمای سبعه:

حکمای سبعه به هفت تن ازفلاسفه ی قدیم یونان گفته می شود. البته درنام این فلاسفه بین نویسندگان مختلف، اختلاف نظر وجود دارد. از آن میان چهار تن مورد اتفاق همه ی روایاتند، از این قرار:

1- تالس (thales)

2- بیاس (bias)

?- پیتاکوس (pittakos)

4- سولون  (solon)

3 تن دیگر را نیز از میان افراد زیر نام برده اند :

قلیوبولس (kleobulos) موسون (myson) فریاندرس (periandros) خیلون (chilon) اناخارسیس (anacharsis) افمندیس (epimenides) و غیره...

حماسه:

حماسه در لغت به معنای دلیری، دلاوری و شجاعت است و در اصطلاح، شعری بلند و روایتی را گویند که بر محور موضوعی جدی و رزمی، به سبکی با ارزش سروده شده باشد. برخی از ویژگی‌های حماسه به طور خلاصه از این قرارند:

-  قهرمان اصلی حماسه اغلب پهلوان یا نیم‌خدائی است که با اَعمال بزرگ و شگفت‌انگیز خود، سرنوشت قبیله، قوم یا نژادی را رقم می‌زند.

-  عمل حماسه بر محور جنگ‌های مافوق قدرت بشر استوار است.

-  حوادث حماسه اغلب در زمانی دور اتفاق می‌افتد، به طوری که بهترین حماسه‌ها معمولا به  نخستین اعصار حیات هر ملت یا نژادی تعلق دارند.

-  منشأ حماسه یا داستان‌های کهن تاریخی، دینی و پهلوانی است و یا داستان‌های تخیلی.

خمریات:

در ادبیات فارسی خمریات به اشعاری گفته می‌شود که شاعر در آن از موضوعاتی مانند ساقی و ساغر و مینا و جام و خُم و سبو و می‌کده و پیر ِ مِی‌فروش و ... و به طور کلی از مِی و مِی‌گساری گفت‌وگو کند.

موضوع خمر از اوایل دوره‌ی عباسی در اشعار عرب وارد شد و سپس ایرانیان آن را در اشعار خود به کار بردند.

تا اوایل قرن پنجم هجری، هر جا در شعر از مِی و مِی‌گساری سخن به میان آمده مقصود همان شراب واقعی است. شیواترین خمریات را در زبان فارسی رودکی و منوچهری سروده‌اند.

آریا ادیب

تهیه و تنظیم برای تبیان: زهره سمیعی - بخش ادبیات