تبیان، دستیار زندگی
یک شب خواب دیدم که کنار امام ایستاده‏ام و با هم عکس می‏گیرم. صبح به مادرم گفتم: «کاش امام هنوز پیش ما بودند آن وقت من می‏توانستم با امام عکس بگیرم.» مادرم کمی فکر کرد و گفت: «دلت می‏خواهد با امام عکس داشته باشی؟»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عکس با امام
عکس با امام

یک شب خواب دیدم که کنار امام ایستاده‏ام و با هم عکس می‏گیرم.

صبح به مادرم گفتم: «کاش امام هنوز پیش ما بودند آن وقت من می‏توانستم با امام عکس بگیرم.»

مادرم کمی فکر کرد و گفت: «دلت می‏خواهد با امام عکس داشته باشی؟»

گفتم:«بله. مثل خوابم.» مادر گفت: «یک فکر خوب دارم!»

مادرم از توی آلبوم عکس یکی از عکس‏های مرا برداشت و آن‏ را کنار عکس امام در قاب گذاشت.

مادرم گفت: «این هم از عکس تو با امام

حسین وقتی عکس مرا کنار عکس امام دید گفت: «من! من!»

مادرم عکس حسین را هم کنار عکس من گذاشت. عکس من و حسین و امام کنار هم خیلی قشنگ بود. مادرم مرا بوسید و گفت: «امام همیشه پیش ما هستند.»

شاهد خردسال

گروه کودک و نوجوان سایت تبیان

مطالب مرتبط

چرا مادرم به دوستش تبریک گفت؟

مسافرت به دریا

فرشته ها

پیشی! پیشی!

عاقل و دانا یعنی چه؟

لیوان را چه کسی شکسته؟

پذیرایی از عزاداران امام حسین

گنج مادربزرگ

خداوند از همه قوی تر

مهمان خجالتی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.