همه را کرده گرفتار، کتاب(طنز)

دارد از بس که  هوادار، کتاب

می شود چاپ چه بسیار، کتاب

رفته تا او ج فلک تیراژش

رونقی داده به بازار ،کتاب

ارتقا یافته تا صد در صد

چون هدف، توسعه ی فرهنگی است

شده سر لوحه ی هر کار ،کتاب

پر فروش است خفن وار ،کتاب

هر که را هر طرفی می بینی

دست او هست دوخروار، کتاب

جای کاناپه وآهن پاره

روز زن ،همسر من ،جای طلا

خواست با گریه و اصرار، کتاب

دیده ام  وقت عمل هم  حتی

دست هر دکتر و بیمار ،کتاب

ضربه مغزی شده همسایه ی ما

شده پر سود و گهر بار کتاب

توپ شد وضع نویسنده، چه جور! 

دارد از بس که خریدار کتاب