تبیان، دستیار زندگی
که زندان دیوار است تعریف اش و دیوارها، زندان نیستند. اما زندان هرچه باشد تعریف اش دیوار. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلمه حصار است و ما ضبط در حصار
کلمه حصار است و ما ضبط در حصار

1.

که زندان دیوار است تعریف اش و دیوارها، زندان نیستند. اما زندان هرچه باشد تعریف اش دیوار. زندان معنا می گیرد از دیوار و با چفت و بست دیوار، کلمه ی زندان جا می گیرد از جان ِ دیوار اما دیوارها کلمه نیستند، که خودیت ِ وجودند تا کلمه را از آن می زاییم و چون زایش اش کلمه شد، کلمه دیوار می شود و دیوارِ کلمه ، زندان. اما دیوارها زندان نمی سازند، دیوارها معنی می کنند، معنا می زایند و چون معنای هر کلمه زندان شود، زندان می شود و درکوشش ضبطِ ما.

پس زندان، پس از هر کلمه، که کلمه پس از هر معنی و هر معنی پس از هر معنایی ، به غور ِ حصار چشم می دوزد، زندان بنا می شود و بنای زندان نبشِ قبر ِ غلیظ ِ دیوار! دیوارها چه جسم باشند، چه صوت باشند و چه نور، زندان معنی نمی دهند و اما همین که در حصار ِ کلمه ی دیوار ِ زندان ماندند، زندان اند.

2.

دیوارها قدیم اند نه حادث ، که از حدوث ِ خود جان می گیرند که اگر حادث باشند می شکنند و چون در معنی کلمه، معنای زندان شدند، قدیم می شود. که دیوار قدیم است و قدیم ِ دیوار زندان، کلمه! که کلمه اشاره به حصار دارد و اشارتی به تا! اشاره می کند به هر چه ضمن قرار گیرد و در ضمن اشاره به تو دارد، اشاره به تا اینجایی حصار. چون از انباره ی معنا متولد شد وکشف ، (چون کلمه اختراع نیست، اقتراح است، فقط به حدود ِ الفبا ، نوشته می شود و به آوای انسان، آواز) نمی شکند، تلطیف می شود تا زندان متبلور شود و زندان، تحمل ِ زندان . کلمه در ریشه ی زمان است. مخلوط وار و مشترک. چون از یک ریشه برخاست. به خواست ِ ما ملبس نمی شود و خواست ِ ماست که ملبس ِ به آواست. ما محدود ِ به دیوار ِ کلمه ایم و کلمه ضبط ِ در زمان.

دیوارِ کلمه،

کلمه،

کلمه ی تن،

و تن مقهورِ زمان !

مازیار فلاح پور

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی – بخش ادبیات