تبیان، دستیار زندگی
بر آی از دل ، ای بانگ خشم و خروش مگر بردری پرده گوش هوش چه می گویم ،ای سینه ، توفنده شو تو ای دل،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سخنی با تو ، ای خرمشهر!

خرمشهر

بر آی از دل ، ای بانگ خشم و خروش
مگر بردری پرده گوش هوش
چه می گویم ،ای سینه ، توفنده شو
تو ای دل، شرار فروزنده شو
برون ریز ، ای تفته اندرون
روان کن یکی آتشین جوی خون
تن غم به خونابه کین بشوی
به جز کین ، دل از هر چه آیین بشوی
زمان را بگو ، تا فرو ایستد
دگر با ستم روبرو ایستد
خزان خیزد و در بهار اوفتد
درخت و گل ، از رنگ و بار اوفتد
و گر گل گشاید زبان در قفا
زبان در قفایش کن از وی جدا
فرو جوش ای چشمه ماهتاب
فرو پاش بر چهره قیر مذاب
فرو میر ای شتابنده مهر
چه تابی چنین ، ای تنور سپهر
لب از خنده ، ای گر مرو باز بند
چنین خیره بر چهر دنیا مخند
خرمشهر

تو نیز ای سخنگوی درد آشنا
بر آور به شور و شهامت صلا
بزن زخمه بر تار جان سخن
سرپنجه در خون دشمن بزن
به سوگ چمن ، مویه آغاز کن
سر گیسوی بید را باز کن
یکی جمله با شهر خونین بگو
به اشک از رخش خون و ماتم بشو
بگو ای سرافراز گلگونه تن
بهین پاره پیکر این وطن
بلند آستان ، شهر خونین ما
ز تو خرم ، آیین ما دین ما

نگر تا بر آریمت از زیر یوغ

ز چنگال کفر و فریب و دروغ

اگر پیکرت دشمنان خسته اند

پر و بال و پای تو بشکسته اند

وگر مانده ای دیر ، سخت و دژم

بدینسان نماند بسی بیش هم

خروشنده رزمندگان در رهند

همه کفر سوز و خدای آگهند

اگر دشمن از مور بربگذرد
که در قلب زیبای تو ره برد

پراکنده سازیمش از خوابگه

به آب درخشنده تیغ سپه

شود گلشن از خون ما ، گر تنت

سگان را برانیم از گلشنت

یکی زشت کفتار پیر پلید

همی خواست تا نو غزالی درید

نشانیمش اینک مر او را به جای

به تیپای خشم و به دست خدای

کنون پنجه شیرمردان شیر

گلویش بخواهد فشردن دلیر

دلیران رزمنده جانشکار

ستیهندگان در تک و کارزار

نهنگان دریای اسلام و نور

عقابان اوج بلند غرور

همه شیرچنگال در جنگ خصم

نمانی دژم بیش در چنگ خصم

دگرباره برخیز در خاک عشق

برافراطز پرچم به افلاک عشق

سروده : استاد علی موسوی گرمارودی

مطالب مرتبط :

چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟

خرمشهر بهشت ویران من!

شهری که خاکش دامن گیرتان می کند

ماندگارترین عکس خرمشهر

غنائم به دست آمده در فتح خرمشهر

مستندی از اشغال خرمشهر

نوا های ماندگار

تنظیم : بخش هنر مردان خدا - سیفی