تبیان، دستیار زندگی
آموزش و پرورش داستان زندگی و فرهنگ یک ملت است ،مددیار است و مددجو و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چند سخن در باب واقعیت های آموزش و پرورش

چند سخن در باب واقعیت های آموزش و پرورش

- در آموزش – پرورش، تنها سلامت همه جانبه ی حیات آدمی، انسان و انسانیت مطرح است؛ همراه با این باور بسیار اساسی که رضایت افراد بشر به رضایت خداوند متعال بستگی دارد؛ و محور رضایت خداوند، فرایند ((تقوا)) است.

- آموزش – پرورش، مدرسه را از جمله ابزارها و عوامل ضروری تعیین کننده ی چگونگی عمل کرد خویش می داند، و نه، تنها عامل تعیین کننده.

- آموزش – پرورش، همواره می کوشد نو باشد، نو آوری را تشویق و تقویت کند، به رشد و گسترش خود شکوفایی همه ی شهروندان کمک کند، این خود شکوفایی را در جهت عزت نفس و بالندگی، راهنمایی کند؛ و بر این باور است که همه ی شهروندان می توانند خود شکوفا باشند به شرط این که در محیط مساعد و محرک و مشوق قرار بگیرند.

- آموزش – پرورش، هرگز خود را کامل و کافی نمی داند لکن هدف مهمش این است که به مردم کمک کند تا به کمال روان شناختی مطلوب برسند.

- آموزش – پرورش، قناعت بردار نیست، اما از هر گونه اسراف نیز پرهیز می کند.

- آموزش – پرورش، تبلیغ نیست، بلکه ارشاد همه جانبه ی همه ی افراد بشر است.

- آموزش – پرورش، همزمان هم متغیر است و هم تغییر دهنده: تغییر دهنده ی رفتار و شرایط یادگیری.

- آموزش – پرورش، محتوای سبد یادگیری را ترکیبی تلقی می کند نه تفکیکی. به این معنا که یادگیریِ چگونه آموختن، یادگیریِ چگونه زیستن، یادگیریِ چگونه به کاربردن آموخته ها، و یادگیریِ همزیستی را در هم می داند نه جدای از هم.

- آموزش – پرورش، یادگیری و آموزش زبان گفتاری و نوشتاری را محور اساسی خودش می داند.

- آموزش – پرورش، انتقاد را حق مسلم همه ی شهروندان می داند و حتی گاهی آن را وظیفه ی انسانی همگان تلقی می کند. زیرا فرایند انتقاد از نشانه های بارز رشد و تکامل، بیداری، رغبت به افراد و جامعه و جهان، و بلوغ فکری و عاطفی می داند. انتقاد منطقی سبب می شود که هر کس وظیفه اش را به درستی انجام دهد تا به حق یا حقوق خودش دست یابد. چون حق و وظیفه، دو روی یک سکه اند. هم چنین، انتقاد، موجب رشد و گسترش عدالت در جامعه می شود و بدون آن، هیچ گونه صلحی، پایدار نخواهد بود.

آموزش – پرورش طبعاً عدالت محور است و عدالت پرور؛ به این معنا که باید به همه ی شهروندان فرصت داد تا به خود شکوفایی برسند.

- آموزش – پرورش، خلّاق است و خلّاق پرور، نه مقلد و پیرو ساز.

- آموزش – پرورش، شاد است و نشاط انگیز؛ چون سلامت و شادی را از شرایط اساسی و تعیین کننده ی یادگیری و آموزش می داند: خانه ی شاد، مدرسه ی شاد، کلاس شاد، جامعه و جهان شاد.

- آموزش – پرورش، یادگیری مدیران و معلمان و پدر و مادر ها را مقدم بر یادگیری کودکان و نوجوانان می داند و به آن می پردازد. فقط معلمانِ خوب تربیت شده، می توانند خوب تربیت کنند.

- آموزش – پرورش، داستان زندگی و فرهنگ بشر است.

چند سخن در باب واقعیت های آموزش و پرورش

- آموزش – پرورش، همه ی افراد بشر را شبکه ای تلقی می کند همچون پنج انگشت دست یا همانند تور و تار عنکبوت.

- آموزش – پرورش، آزادمنش است و مروّج و مشوّق آزادمنشی در همه ی مردم.

- آموزش – پرورش، مددیار است و مددجو.

- آموزش – پرورش، معلم را تنها مسئول تربیت نمی داند.

- آموزش – پرورش، مروج و مشوق مفاهیم و معانی این ابیات سعدی است که:

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

- آموزش – پرورش، احترام و اعتماد متقابل میان مردم را از شرایط مهم موفقیت خودش می داند و کارش را بر اساس همین فرایند آغاز می کند و ادامه می دهد.

- آموزش – پرورش، مسئله یاب است و مسئله ساز؛ و راهنمای حل مسائل: مسائل واقعی زندگی همگان.

- آموزش – پرورش، نه رعیت پرور است و نه ارباب پرور. بلکه انسان آزاد پرور است: آزاد در اندیشیدن، آزاد در تصمیم گیری، آزاد در انتخاب، آزاد در چگونه زیستن و کجا زیستن، آزاد در خوراک و پوشاک، و ... بدون این که آزادی یک فرد یا یک گروه، به آزادی افراد یا گروه های دیگر لطمه بزند.

- آموزش – پرورش، تفاوت های فردی مردم را جدّی تلقی می کند و بر این باور است که هر دو، ظرفیت و آمادگی خاص خود را دارد، و در محدوده ی همان ظرفیت تغییر پیدا می کند.

- آموزش – پرورش، یادگیری را فرایند شخصی می داند و خود یاد گیرنده، مسئول چند و چون یادگیری خودش است.

- آموزش – پرورش، فکر و اندیشه را محرک و جهت دهنده ی اعمال و رفتار می داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که اعمال هر شخص، تجلی گاه افکار و پندارهای اوست.

-آموزش – پرورش معاصر، بر این باور است که تربیت باید به همان اندازه که به عقل می پردازد، به دل آدمی یعنی احساسات و عواطف او بپردازد. چون غالباً دل ها تعیین کننده ی چگونگی پندار و گفتار و کردار انسان می شوند تا مغزها و دست ها. انسان امروز به تربیت  دل (عواطف) بیش تر نیاز دارد تا تربیت مغز و دست.

- و نکته آخر اینکه ،آموزش – پرورش، مشاهداتش را مهم تلقی می کند، و گاهی آن ها را ((حقایق)) تربیتی می خواند.

مجله رشد تکنولوژی آموزشی،نویسنده:دکتر علی اکبر شعاری نژاد

گروه مدرسه اینترنتی سایت تبیان،تنظیم:شکوفه باصری