کلینیک اینترنتی رایگان (9) امام صادق، ضامن اهل قناعت
هو الشافی
به کلینیک اینترنتی "نور" خوش آمدید. اینجا یک مرکز بهداشت اخلاقی است.در اینجا با تجویز نسخه های شفابخش کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام، در پی آنیم تا خود و شما را از شر بیماریهای مهلک روحی و اخلاقی برهانیم.
پس اگر دردمند هستید و در پی درمان، با این اوراق همراه شوید.
ملاحظه: جهت آشنایی بیشتر با این مرکز درمانی پیشنهاد می کنم مدخل این سلسله نوشتار را حتما بخوانید.
تعریف بیماری حرص
حرص صفتى است نفسانیّه، كه آدمى را وامىدارد بر جمع نمودن زاید از آنچه احتیاج به آن دارد. و این صفت، یكى از شعبه های حبّ دنیا، و از جمله صفات مهلكه، واخلاق مضلّه است. بلكه این صفت خبیثه، بیابانى است كران ناپیدا كه از هر طرف روى به جایى نرسى و وادئى است بىانتها، كه هر چند در آن فرو روى عمق آن را نیابى.علایم تشخیص بیماری حرص
بیچارهاى كه بر آن گرفتار شد گمراه و هلاك شد. و مسكینى كه به این وادى افتاد دیگر روى خلاصى ندید، زیرا كه: حریص، هرگز حرص او به جائى منتهى نمىشود و به حدى نمىایستد. اگر بیشتر اموال دنیا را جمع كند باز در فكر تحصیل باقى است. و هر چه به دست او آید باز مىطلبد. و آن بیچاره مریض است و نمىفهمد. و احمق است و نمىداند. چگونه چنین نباشد و حال آنكه مىبینیم حریصى را كه هشتاد سال عمر كرده است و فرزندى ندارد و این قدر از اموال و املاك و خانه و مستغلات دارد كه اگر به فراغت بگذراند صد سال دیگر او را كفایت مىكند، و خود یقین دارد كه: بیست سال دیگر عمر او نیست، باز در صدد زیاد كردن مال است. و تأمل نمىكند كه: فایده آن چیست؟ و چه ثمره دارد؟ اگر از براى خرج است، آنچه دارد گاهى است كه منافع آن وفا به خرج مدت العمر او مىكند. و اگر از براى احتیاط است، اگر آنچه دارد احتمال تلف مىرود هر چه تحصیل كند چنین خواهد بود. پس اگر این مرض، یا حمق نیست پس چه بلاست؟ و هر كه به این مرض مبتلا شد خلاصى از آن مرض نهایت اشكال دارد.و از این جهت حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - فرمودند كه: هر گاه از براى فرزند آدم دو رودخانه طلا باشد باز رودخانه سوم را میطلبد. و اندرون او را هیچ چیزى پر نمىكند مگر خاك و فرمود كه: آدمیزاده پیر مىشود و دو چیز در او جوان مىگردد و قوّت مىگیرد: یكى حرص. و دیگر طول امل.
و از حضرت امام محمد باقر - علیه السّلام - مروى است كه: حریص بر دنیا چون كرم ابریشم است، هر چه بیشتر بر دور خود مىپیچد راه خلاص او دورتر مىشود، تا از غصه بمیرد
ملكه قناعت
ضد صفت حرص، ملكه قناعت است. و آن حالتى است از براى نفس، كه باعث اكتفا كردن آدمى است به قدر حاجت و ضرورت. و زحمت نكشیدن در تحصیل فضول از مال. و این از جمله صفات فاضله و اخلاق حسنه است. و همه فضائل به آن منوط، بلكه راحت در دنیا و آخرت به آن مربوط است. و صفت قناعت، مركبى است كه:آدمى را به مقصد مىرساند. و وسیلهاى است كه: سعادت ابدى را به جانب آدمى مىكشاند، زیرا كه: هر كه به قدر ضرورت قناعت نمود و دل را مشغول قدر زاید نكرد همیشه فارغ البال و مطمئن خاطر است. و حواس او جمع و تحصیل آخرت بر او سهل و آسان مىگردد. و هر كه از این صفت محروم، و آلوده حرص و طمع و طول امل گشت به دنیا فرو مىرود، و خاطر او پریشان، و كار او متفرق مىگردد. و با وجود این، چگونه مىتواند تحصیل آخرت نماید و به درجات اخیار و ابرار رسد؟
قناعت سر افرازد اى مرد هوش سریر طمع برنیاید ز دوش
و از این جهت است كه اخبار در مدح قناعت بىشمار است.
درمان بیماری حرص، و تحصیل ملكه قناعت
طریقه معالجه مرض حرص، تحصیل قناعت و ازاله مرض حرص است. و تحصیل صفت قناعت، آن است كه: ابتدا تأمل كند در زحمت جمع مال، و تصدیع آن، و آفات دنیویهاى كه از براى مال است، و حوادثى كه در پى دارد.شحنه این راه چو غارتگرست مفلسى از محتشمى بهترست
و ببیند كه زیادتر از قدر ضرورت، دنیا را چه ثمر و چه فایده است؟ اگر از براى اولاد ذخیره مىكنى، بدان كه: خداى تو و اولاد تو یكى است، آنكه روزى به تو داده به او نیز خواهد داد. تو غم فرزندى را مىخورى كه از نطفه تو حاصل شده چگونه آنكه او را آفریده غم او را نمىخورد؟ به عزت خودش قسم كه او از تو مهربانتر، و قدرت او بیشتر و اگر فرزند تو كسى است كه باید به تنگى بگذارند اگر عالم را از براى او ذخیره بگذارى از دست او بیرون مىرود. جان من احتیاج فرزند به مال، در وقت حیات اوست، تو كه چاره عمر او را نتوانى كرد، و قدرى زندگانى از براى او نتوانى نهاد، پس چرا در فكر روزى او زحمت مىكشى؟
به اطراف ولایات نظرى كن و دور و نزدیك را سیرى نما و ببین: كسانى كه در عهد تو هستند چقدر كسانى هستند صاحب ثروت و جاه و حشمت و حال آنكه پدر ایشان از براى ایشان ذخیرهاى نگذاشت. و چه اشخاص یافت مىشوند كه به فقر و فاقه مبتلایند و حال آنكه اموال بسیار از پدر ایشان مانده بود... تو چه مىدانى كه نام تو در سال دیگر در دفتر مردگان ثبت خواهد بود یا در صحیفه زندگان؟ و چون قوت سال خود را دارى كفایت كن و حساب خود را زیاده مكن. علاوه بر اینها آنكه: تأملى كن و ببین: وقتى هست كه سیر شوى و دیگر در صدد جمع مال نباشى؟ و هر چه اندوزى باز در فكر زیادتر مىسوزى. پس به یك مرتبه قانع شو و از همه زحمتها فارغ شو.
و تأمل كن در عزت قناعت، و فراغ بال، و اطمینان خاطر قانع. و چون در اینها تأمل نمودى در معالجه آن بكوش.
و طریقه آن، این است كه: در امر معیشت خود میانهروى و اقتصاد را پیشنهاد خود كنى. و راه مخارج را به قدر امكان سد كنى. و ملاحظه جزئى و كلى مخارج خود را بكنى. و هر چه ضرورى نیست و معیشت بدون آن ممكن است، از خود دور كنى، زیرا كه: با وجود كثرت مخارج، قناعت ممكن نیست.
پس اگر تنها و منفرد باشى، اكتفا كن به جامه سبكى. و قناعت كن به هر غذائى كه هم رسد. و نان خورش را كم بخور. و چون بخورى از یك نان خورش تجاوز مكن. و همچنین در سایر چیزهائى كه به آن احتیاج است. و خود را بر این بدار تا عادت كنى و ملكه تو شود. و اگر صاحب عیال باشى هر یك را بر این قدر بدار. و جزئى خرجى كه مىخواهى بكنى تأمل كن و ببین اگر زندگانى موقوف به آن نیست دست بردار. و هرگاه كسى به این نوع رفتار كند و بناى امر خود را بر این گذارد و قناعت و اقتصاد را پیشه خود سازد، از براى گذران به زحمت نمىافتد، هر چند عیالمند باشد. و محتاج به خلق نمىشود. همچنان كه ظاهر و بیّن، و اخبار در آن صریح است.
حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود كه: محتاج نشد هر كه میانهروى كرد و فرمودند: تدبیر كار، خود نصف معیشت است و فرمود: هر كه قناعت كند خدا او را بىنیاز مىكند. و هر كه اسراف كند خدا او را فقیر مىنماید و شك نیست كه: هر كه بناى قناعت گذارد از احتیاج به مردم خلاص مىشود. و از چاپلوسى و تملّق ناكسان، فراغت مىیابد. و در نزد خالق و خلق، عزیز مىگردد.
قــنــاعـت تـــوانــگـــر كــنـد مــرد را |
خبــر كــن حریــص جهــانگـرد را |
قـنـاعـت كــن اى نـفــس بــر اندكى |
كه سلطان و درویش بینى یكى |
چو سیراب خواهى شدن ز آب جوى |
چـــرا ریــزى از بهـر بـرف آبروى |
و از آن حضرت مروى است كه: میانه روى و خاموشى به جا و راهنمائى نیكو، یك جزءاند از اجزاى نبوت
و از حضرت امام جعفر صادق - علیه السّلام - مروى است كه: میانه روى، امرى است كه خدا آن را دوست دارد. و اسراف، چیزى است كه: خدا آن را دشمن دارد، حتى دور انداختن هسته خرما. چون كه آن هم به كار مىآید و حتى ریختن زیادتى شربت آبى و فرمود كه: من ضامنم از براى كسى كه میانهروى كند هرگز فقیر نشود و بعد از آنكه امر معیشت او بالفعل درست شد، دیگر از براى بعد مضطرب و مشوّش نباشد. و اعتماد بر فضل و كرم خدا كند. و بداند كه روزى از براى او مقرر شده و به او خواهد رسید، اگر چه حرص نورزد و راهى از براى مداخل خود نداند.
ما آبروى فقر و قناعت نمىبریم با پادشه بگوى كه روزى مقرّر است
چگونه چنین نباشد و حال آنكه حق تعالى مىفرماید: وَ ما مِنْ دابَّه فی الارْضِ الا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها 1 یعنى: هیچ جاندارى نیست مگر اینكه روزى او بر خداست و نیز مىفرماید: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ 2 یعنى: هر كه پرهیزكارى كند خدا او را از هر غمى، راه نجات مىبخشد. و روزى او را مىرساند از جائى كه گمان نداشته باشد و حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود: كه قرار داد خدایى آن است كه روزى بنده مؤمن را نرساند مگر از جایى كه گمان نداشته باشد.
و باید هر كسى در امر زندگانى و گذران خود نگاه به بالاتر از خود نكند. بلكه نظر به پستتر از خود نماید. و اطاعت شیطان را نكند، زیرا كه: آن لعین نظر هر كسى را در امر دنیا به بالاتر از خود مىاندازد و به او مىگوید كه: هان فلان و فلان را ببین چگونه تنعّم مىكنند؟ و چه طعامهاى لذیذى مىخورند؟ و چه لباسهاى نیكو مىپوشند؟ خود را از آنها پستتر مكن. و در طلب دنیا، سستى منماى.
و در كار دین چشم آدمى را به پستتر از خود مىگشاید و مىگوید: چرا خود را زحمت مىدهى و تعب مىكشى و چنین از خدا مىترسى فلان و فلان از تو عالمترند و این قدر نمىترسند. 3
فرآوری: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان
[1] .سوره هود، آیه6
[2] .سوره طلاق، آیه3.
[3] .ملا احمد نراقی ـ معراجالسعادة، با تلخیص