تبیان، دستیار زندگی
شاره: دکتر محمود روح الامینی یکی از بنیان گذاران علوم اجتماعی ایران و از اساتید برجسته کشورمان در رشته مردم شناسی می باشد. وی متولد کرمان است و تحصیلات دبیرستان را در مدرسه دارالفنون سپری کرده است. او پس از اخذ لیسانس ادبیات ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علم, وطن و مرز ندارد

اشاره: دکتر محمود روح الامینی یکی از بنیان گذاران علوم اجتماعی ایران و از اساتید برجسته کشورمان در رشته مردم شناسی می باشد.

وی متولد کرمان است و تحصیلات دبیرستان را در مدرسه دارالفنون سپری کرده است. او پس از اخذ لیسانس ادبیات در سال 1334 از دانشگاه تهران، از اولین فارغ التحصیلان دورهفوق لیسانس رشته علوم اجتماعی این دانشگاه می باشد. ایشان از استاد فروزان فر، دکتر خطیبی، دکتر محمد معین، دکتر خانلری، دکتر صورتگر و دکتر صادق کیا به عنوان اساتید خود در دوره لیسانس واز دکتر غلامحسین صدیقی بنیان گذار علوم اجتماعی در ایران، استاد بهنام، دکتر کاردان، دکتر احسان نراقی و شاهپور راسخ بعنوان اساتید خود در دوره فوق لیسانس یاد می کند. این استاد فرزانه در سال 1339 به فرانسه رفت ، در آنجا تحصیلات خود را تا دوره دکترا ادامه داد و پس از چندین سال تحقیق به ایران بازگشته است.

شایان ذکر است که از دکتر روح الامینی در همایش دوم چهره های ماندگار (اواخر مهرماه سال 1381 ) تجلیل و تکریم به عمل آمد.

گفتگوی کوتاهی با او انجام داده ایم:

تبیان: چه انگیزه ای باعث شد که شما از رشته ادبیات فارسی به رشته علوم اجتماعی تغییر رشته دهید؟

بنده هنوز هم خود را دانشجوی رشته ادبیات فارسی می دانم و آخرین کتابم نیز راجع به مولوی است. البته من معتقدم که علوم اجتماعی باید در کنار ادبیات باشد. پیشنهاد دکتر غلامحسین صدیقی، این بود کتابهای ادبی را بررسی کنیم و ببینیم که رویدادهای اجتماعی چگونه در این کتب عنوان شده است، اما متأسفانه امروز، کمتر به این جنبه از ادبیات فارسی پرداخته می شود.

تبیان: آیا گرایش مردم شناسی رشته علوم اجتماعی، در زمان تحصیل شما، در دانشگاه تدریس می شد؟

رشته علوم اجتماعی در حدود سال 1340 در دانشگاه تهران، تأسیس و مردم شناسی هم به عنوان یک درس در رشته علوم اجتماعی مطرح شد. همچنین در سال 1350 دانشکده علوم اجتماعی به کوشش دکتر صدیقی تأسیس گردید و چهار رشته مردم شناسی، جامعه شناسی، جمعیت شناسی، و تعاون در آن شروع به کار کرد.

تبیان: دوران تحصیلات حضرتعالی در فرانسه چند سال به طول انجامید؟

در حدود سال 1339 که به فرانسه رفتم، قصد داشتم درباره عشایر تحقیقاتی را انجام دهم، لذا به موزه مردم شناسی آنجا رفتم و بزرگترین مردم شناس را در آنجا ملاقات کردم. این طور شد که اتمام تحصیلاتم در زمینه مردم شناسی بود. تحصیل من در دوره دکتری، چهار سال طول کشید. همچنین در مرکز تحقیقات علمی فرانسه (سرنوس) و در معیت اساتید بزرگ مردم شناسی کارکردم. یک فرصت مطالعاتی کوتاهی نیز در جنوب فرانسه بودم، در مجموع هشت سال در فرانسه بودم.

تبیان: آیا با آقای "گلبند" مسئول مرکز ایران شناسی در ایران، همکاری داشته اید؟

ایشان در زمینه عرفان تدریس می کردند و من هم علاقه داشتم که عرفان اسلامی را بخوانم. او همچنین به تدریس زبان می پرداخت.  با آن مرکز، ارتباطاتی داشتم. به خاطر دارم که وی مدتی ادعا می کرد که مسلمان شده است.

تبیان: اساتید شما در رشته جامعه شناسی در فرانسه چه کسانی بودند؟

استادانی مانند ژرژ گوربیچ که روسی بود، پروژو باستی و بوران از اساتید برجسته رشته مردم شناسی بنده بودند، که واقعاً به من کمک کردند و در پیشرفت من تأثیر گذار بودند.

تبیان: شما  محضر ریمون آرون را هم درک کردید؟

بله – وی جامعه شناسی درس می داد. با گوربیچ مشاجره داشت. استراس هم از اساتید برجسته مردم شناسی آن زمان بود.

تبیان: ظاهراً گوربیچ و آرون منو مارکسیست بودند؟

گوربیچ یهودی بود و از کسانی بود که برای استقلال الجزایر نامه نوشت، همواره در پی انتقال تجربیات خویش به دیگران بود. زمانی هم رئیس انجمن جامعه شناسان فرانسه بود و کتاب ارزشمندی هم در این زمینه داشت.هیچکدام از این دو منو مارکسیست نبودند.

تبیان: استراس چه مبحثی را تدریس می کرد؟

ایشان مبحث خانواده و خویشاوندی را تدریس می کرد.

تبیان: ظاهراً از همین خویشاوندی، تئوری ساخت گرایی شروع می شود؟

آری -  زیرا تا ساخت خویشاوندی را نشناسید، خانواده را نمی شناسید.

تبیان: رابطه مردم شناسی با انسان شناسی چیست؟

ما دو اصطلاح آنتروپلوژی و انتولوژی را داریم. انتولوژی به فارسی، مردم شناسی ترجمه شده  و با آنتروپلوژی مترادف است. هر دو اصطلاح بر مطالعه گروههای انسانی دلالت دارند. البته از لحاظ مفهومی با هم فرقی ندارند. انسان شناسی هم یعنی اموری که از انسان نشئت گرفته است.

باستان شناسی، روانشناسی، زبان شناسی مانند مردم شناسی در کنار انسان شناسی گذاشته می شود. دکتر صدیقی اعتقاد داشت که آن جایی که وسیعتر است، نام انسان شناسی را بگذاریم و آن جایی که بحث فرهنگی مطرح است، نام مردم شناسی عنوان می شود. در واقع مردم شناسی جزئی از انسان شناسی است.

تبیان: در حقیقت مردم شناسی، دانش فرهنگ شناسی است؟

بله – در واقع انسان، حیوانی با فرهنگ است و همین، موضوع  مردم شناسی است.

تبیان: فرهنگ را دانش دیگری به نام جامعه شناسی که همزاد مردم شناسی است، مطالعه می کند، تفاوت این دو رویکرد درباره فرهنگ چیست؟

در واقع اصطلاح " گولتور " از کشاورزی گرفته شده است. امروزه این لغت به معنای آنچه که انسان برای مواجهه با طبیعت و مساعد ساختن فضای زیستی وضع می کند، بکار می رود. فرهنگ یعنی آنچه به دست انسان به وجود می آید که خود مجموعه ای از اندیشه سازی انسانها می باشد و به دست نسلهای بعدی سپرده می شود. اما حیوان نمی تواند مسایلش را به نسلهای بعدی انتقال دهد. در مجموع تفاوتی بین جامعه شناسی و مردم شناسی نیست، بلکه اگر تفاوتی باشد، در روش تحقیق است.

تبیان:  آیا می توان گفت که مردم شناسی، تئوری هایش مبتنی بر توصیف است و جامعه شناسی مبتنی بر تغییر؟

جامعه شناسی عموماً برنامه ریزی می کند. ولی مردم شناسی می خواهد ویژگیهای را مطالعه کند. اما این به آن معنی نیست که این دو باهم بیگانه هستند.

تبیان: استاد، فرهنگ با تمدن چه تفاوتی دارد؟

فرهنگ با انسان به وجود آمده است، ولی تمدن با شهر ساز ی همراه است. تمدن از مدن به معنی شهرنشینی (همراه با بوجود آمدن مقررات و صنعت) قدمت تمدن به زحمت پنج هزار سال است، در حالی که قدمت فرهنگ به عمر خود بشر است. درواقع، منظور از گفتگوی تمدن ها گفتگوی دولت هاست. زیرا از ابتدا، هم تمدن ها و هم فرهنگ ها با هم گفتگو می کردند.

تبیان: سهم ابن خلدون در پژوهش های مردم شناسی بیشتر است یا تئوری پردازی های جامعه شناسانه؟

غربی ها ابن خلدون را به ما شناساندند، حتی کتابهای موجود در مورد وی، عموماً توسط غربی ها نوشته شده است. علم وطن ندارد، مرز ندارد. باید علم را هرجا که می شود آموخت و آموزاند. ابن خلدون اولین کسی است که به این فکر افتاد که پدیده های اجتماعی دارای قانون است. حدود 1000 سال بعد غربی ها این مطلب را پیگیری کردند. سخن ابن خلدون این بوده که به دنبال قانون مداری برویم و این را مهم ارزیابی کرده است.

چرا غربی ها خودشان را مرکز علم می دانند؟

چون غربی ها واقعاًٌ خیلی مفصل کار کرده اند. ما حتی بزرگان علم خود را هنوز به خوبی معرفی ننموده ایم، در حالی که مثلاً کتاب منطق الطیر عطار، 200 سال پیش توسط فرانسوی ها ترجمه شده  و مجسمه ابن سینا سال های متمادی است که در دانشکده پزشکی پاریس می باشد. من نمی خواهم دفاع کنم ولی باید قبول کنیم که آنها بیشتر کار کرده اند. آری ملّت ما دارای فرهنگ و ادبیات غنی ای است که در طول تاریخ ما را حفظ کرده است.

تبیان: در پایان از حضرتعالی تشکر می کنیم که ما را پذیرفتید و به پرسشهای ما پاس گفتید.

nokhbegan@tebyan.net