ملاصدرای شیرازی عارفی فرزانه
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتالهین متأله و فیلسوف ایرانی و شیعه و یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام در سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیانگذار حکمت متعالیه است.
کودکی و نوجوانی
ملاصدرا در روز نهم جمادیالاول سال ۹۸۰ هجری قمری، در شیراز و در محلهٔ قوام زاده شد و او را محمد نام نهادند. به روایتی پدر او خواجه ابراهیم قوام، مردی دانشمند و وزیر حاکم پارس بود و صدرالدین محمد تنها فرزند او بود.
ابراهیم قوام در آغاز، محمد کوچک را به مکتبخانهٔ ملااحمد در محلهٔ قوام و به نزد ملااحمد برد. محمد دو سال در این مکتبخانه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت. سپس او را به یک معلم خانگی به نام ملا عبدالرزاق ابرقویی سپردند تا به محمد صرف و نحو بیاموزد.
ملاصدرا در سن ۶ سالگی به همراه پدرش به قزوین رفت و دوران نوجوانیاش را در آن سامان سپری کرد و در همانجا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری* در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین ترتیب ملاصدرا از اصفهان به قم تبعید شد.
دوران تبعید
ملاصدرا در دوران تبعید به حوزههایی رفت اما به او اجازه نمیدادند.او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود.
اللهوردیخان حاکم فارس، از ملاصدرا پنهانی دعوت نمود تا به زادگاه خویش بازگردد و به تدریس در مدرسه ای که برای او ساخته بودند مشغول شود. در این مدرسه علاوه بر حکمت و فقه، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمینشناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس میشد.
هرقدر مرتبه کسی بالا برود از او انتظاری بیشتر دارند و بههمین جهت هرقدر شخص بالا میرود، وظیفهاش بزرگتر و سنگینتر میشود.
باورها
ملاصدرا شیعه مذهب و پیرو آئین دوازدهامامی بود، به اصول و فروع دین اسلام و مذهب شیعه اعتقاد داشت اما در عین حال، بسیار انعطافپذیر بود و اگر نگرشهای برخی از دانشمندان سنیمذهب مانند ابن عربی و یا ابن رشد را درست مییافت، میپذیرفت.
ملاصدرا چنین میگوید: هرقدر مرتبه کسی بالا برود از او انتظاری بیشتر دارند و بههمین جهت هرقدر شخص بالا میرود، وظیفهاش بزرگتر و سنگینتر میشود و از مرد مبتدی و خام انتظاری ندارد اما او از یک مرد کامل و پخته دارای انتظارات زیاد هستند و تو هنگامی که به مرحله کمال رسیدی چون از لحاظ مرتبه مافوق دیگران میباشی باید وظایف شرعی خود را بهتر از سایرین به انجام برسانی.
ملاصدرا برخلاف صوفیان و عدهای از عارفان، بهانجام رسانیدن وظایف مذهبی را تا آخرین روز زندگی واجب میدانست حتی اگر عارف به بلندترین مرتبه کمال رسیده باشد.
می گویند روزی ملاصدرا در کنار حوض پر آب مدرسه درس می داد. غفلتاً فکری به خاطرش رسید و رو به شاگردان کرد و گفت: " آیا کسی می تواند ثابت کند آنچه در این حوض است آب نیست؟"
چند تن از طلاب زبردست مدرسه ثابت کردند که در آن حوض مطلقاً آب وجود ندارد و از مایعات خالی است.
ملاصدرا با تبسمی رندانه مجدداً روی به طلاب کرد و گفت: " اکنون آیا کسی هست که بتواند ثابت کند در این حوض آب هست؟ " یعنی مقصود این است که ثابت کند حوض خالی نیست و آنچه در آن دیده می شود آب است.
شاگردان از سؤال مجدد استاد ملاصدرا شگفت زده شده، جواب دادند که با آن صغری و کبری به این نتیجه رسیدیم که در حوض آب نیست، حال نمی توان خلاف قضیه را ثابت کرد و گفت که در این حوض آب هست...
فیلسوف شرق چون همه را ساکت دید سرش را بلند کرد و گفت:
« ولی من با یک وسیله و عاملی قویتر از دلایل شما ثابت می کنم که در این حوض آب وجود دارد ». آنگاه در مقابل چشمان حیرت زده طلاب کف دو دست را به زیر آب حوض فرو برد و چند مشت آب برداشته به سر و صورت آنها پاشید. همگی برای آنکه خیس نشوند از کنار حوض دور شدند. فیلسوف عالیقدر ایران تبسمی بر لب آورد و گفت: «همین احساس شما در خیس شدن بالاتر از دلیل است...».
پی نوشت
*بدعتگذاری: نوآوری ، به ویژه رسم یا آیین تازه ای که مورد پذیرش قرار نگرفته یا مخالف سنت پذیرفته شده باشد.
گروه کودک و نوجوان _تهیه و تنظیم: مهدیه زمردکار