تبیان، دستیار زندگی
نظارت کیفی بر آثار تلویزیونی مسئله‌‌ای است که تقریباً تمامی فیلمنامه‌نویسان ،کارگردانان و تهیه‌کنندگان تلویزیون با آن درگیر هستند اما هنوز شکل مشخص و تعریف شده‌ای ندارد. به گزارش خبرنگار مهر، بعد از گذشت چند سال که بحث ناظر کیفی در تلویزیون ما رایج شده،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امپراطوری در سازمان صدا و سیما

امپراطوری در سازمان صدا و سیما

نظارت کیفی بر آثار تلویزیونی مسئله‌‌ای است که تقریباً تمامی فیلمنامه‌نویسان ،کارگردانان و تهیه‌کنندگان تلویزیون با آن درگیر هستند اما هنوز شکل مشخص و تعریف شده‌ای ندارد.

به گزارش خبرنگار مهر، بعد از گذشت چند سال که بحث ناظر کیفی در تلویزیون ما رایج شده، اما هنوز تعریف درستی وجود ندارد. علت این اتفاق چیست؟ آیا ناظران کیفی با برخی با حب و بغض برخورد می‌کنند؟ یا توقعی که از آنها می‌رود با تواناییهایشان همخوانی ندارد و اساساً چه کسی بر صلاحیت‌های تئوریک و عملی آنها صحه گذاشته است  تا این مجوز را بیابند که نظرات خود را روی اثر هنری یک کارگردان یا نویسنده اعمال کنند؟

اصلاً بر اساس کدام قانون نوشته شده‌ای عمل می‌کنند؟ آیا در تلویزیون اساسنامه‌ای وجود دارد که ناظران کیفی را وادار کند که قانونی و قابل پیش بینی عمل کنند و سلیقه شخصی خود را به آثار تحمیل نکنند؟ واقعیت این است که هیچ اساسنامه یا قانونی ناظران کیفی را محدود نمی‌کند و آنها مطابق با سلایق خودشان می‌توانند سرنوشت یک اثر را تغییر دهند و در نتیجه آن متاسفانه  تنوع دیدگاه و پرداخت را در آثار تلویزیونی به حداقل برسانند.

قطعاً نمی‌توان اثری را بدون ناظر کیفی به حال خود و سازندگانش رها کرد، اما از آن سو اختیار تامی که به برخی از ناظران کیفی داده می شود برای آنان امپراطوری کوچکی به وجود می‌آورد که می‌توانند هر کسی را عزل و نصب کنند.

مسئله این است که ناظران کیفی باید از دانشی برخوردار باشند که مطابق آن بتوانند شرایط هر اثر و طرز تفکر و دیدگاه کارگردان و نویسنده‌اش را دریابند . سپس با توجه به اصول درام‌نویسی  وخلاقیت‌های کارگردان نظرات خود را به عنوان مشاور مطرح کنند و البته در صورت به تفاهم نرسیدن بر سر مسایل مورد نظر، شورای تخصصی با حضور نویسنده و کارگردان تشکیل شود و به یک نتیجه مشترک برسند.

جدا از این نیازی نیست که خیلی از مسائل را بدانیم تا ضعف نظارت کیفی را درآثار تلویزیونی را دریابیم، بلکه دیدن فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی دلیل خوبی بر این مدعاست.

مگر قواعدی که ناظر کیفی ملزم به رعایت آنهاست با قواعد شورای نظارت بر آثار تلویزیونی متفاوت است؟ یا اصلا قاعده‌ای وجود ندارد که این اختلافات پیش نیاید ؟ یا اینکه چرا مجموعه‌هایی که نقص و ضعف‌شان از دید یک کودک هم پنهان نیست برای تعداد قسمت‌های بیشتری مجوز ساخت می‌گیرند؟

آیا نظارت کیفی فقط روی کار نویسنده و کارگردان وجود دارد یا بازیگران هم مشمول قواعد آن می‌شوند؟اگر برای بازیگران هم نظارتی وجود دارد این بازی‌های بی‌توجه و سردستی که در بیشتر آثار، خصوصاً طنزهای تلویزیونی شاهد آن هستیم از کدام ممیزی عبور کرده‌اند؟ با این اوصاف به نظر می‌رسد که مقوله نظارت کیفی در تلویزیون نیاز به یک بازبینی و به زبان بهتر نظارت کیفی‌تر  نیاز دارد تا دست‌اندرکاران تلویزیون به  سیستم نظارت موثر و مثبتی دست یابند.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی