تبیان، دستیار زندگی
سعدی در ابتدای بوستان، خدایی را كه روزی مار و مور را مهیا می سازد، می ستاید و در ابتدای گلستان، نعمات پروردگار را برمی شمارد از باران رحمتی كه بی حساب می رساند و از خوان نعمتی كه بی دریغ می گستراند. وی در گلستان، خوردن بیش از رزق مقسوم را محال عقل ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اصلاح الگوی مصرف از نظرگاه سعدی

پادشاه ملک سخن

اصلاح الگوی مصرف از نظرگاه سعدی

سعدی برای جلب توجه مخاطب به خسارات اسراف و تبذیر، گاه به پند و اندرز روی می آورد، گاه به بیان داستان و خاطره می پردازد و گاه پای استدلال را به میان می آورد.

شیخ اجل، سعدی شیراز، استادی است فرزانه و متفكری است واقع گرا. وی معلمی است مسلمان و شیعی كه چكیده تجربیات خویش را با رنگ و بویی از آموزه های قرآن و حدیث درآمیخته و برای تمامی اعصار به یادگار گذارده است.

مقام معظم رهبری در بزرگداشت هشتصدمین سالگرد تولد وی كه توسط یونسكو برگزار شد، تجلیل از این صاحب سخن را تنها تجلیل از شعر و نثر شیوا نمی دانند بلكه تجلیل از اخلاق و حكمت و معرفت بلیغ و رسا برمی شمردند.

جامعه آرمانی سعدی با زبانی شیرین و رسا و در قالب داستان هایی جذاب و دلكش به تصویر كشیده می شود؛ به گونه ای كه تلخی پند در كلام ناقد و نافذش كه به گفته خود او به شهد ظرافت برآمیخته»، به چشم نمی آید.

وی یك باب از گلستان و یك باب از بوستان خود را به «قناعت» و «میانه روی در مصرف» اختصاص داده است.

نظرگاه وسیع و دیدگاه شامل او به نحوی است كه با وجود شیوه او كه ایجاز و اختصار در كلام است، تمامی جنبه های یك مبحث را لحاظ كرده و هیچ دقیقه ای را در آن میان فروگذار نمی كند.

قناعت و بهینه سازی در مصرف نیز وجوه مختلفی دارد از اكتفا كردن به مال دنیا در حد مایحتاج آن، درخواست نكردن از غیر، پرهیز از حرص و طمع، خرسندی؛ رزق مقسوم، پرهیز از مال اندوزی و تا گرایش به انفاق و بخشش.

این مقال بر آن است تا ناظر به تمامی این وجوه و معانی باشد؛ از این رو دیدگاه سعدی را در دو بخش مجزا می آوریم:

در بخش اول شاعر می كوشد تا خواننده را به پذیرش قناعت و اصلاح الگوی مصرف تشویق نماید، در بخش دوم به فواید قناعت و راه كارهایی برای نیل به این منظور می پردازد:

بخش اول: سعدی برای جلب توجه مخاطب به خسارات اسراف و تبذیر، گاه به پند و اندرز روی می آورد، گاه به بیان داستان و خاطره می پردازد و گاه پای استدلال را به میان می آورد:

یك- روزی هر بنده ای مقسوم و مقدر است.

خداوند در آیه 32 سوره زخرف می فرماید: «نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا» (این ما هستیم كه رزق و روزی را در این زندگی دنیوی بین آنان تقسیم كردیم)

سعدی در ابتدای بوستان، خدایی را كه روزی مار و مور را مهیا می سازد، می ستاید و در ابتدای گلستان، نعمات پروردگار را برمی شمارد از باران رحمتی كه بی حساب می رساند و از خوان نعمتی كه بی دریغ می گستراند. وی در گلستان، خوردن بیش از رزق مقسوم را محال عقل می شمارد و طالب روزی و مطلوب اجل را این گونه پند می دهد كه:

«ای طالب روزی بنشین كه بخوری وای مطلوب اجل مرو كه جان نبری.»

(گلستان، ص 182)

چرا كه به زعم او اگر چندان كه تعلق خاطر آدمی به روزی است به روزی ده می بود، به مقام از ملایكه درمی گذشت.

سعدی در حكایت دیگری با نظر به آیه 13 سوره اسراء كه می فرماید: «ولا تقتلوا اولادكم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاكم (فرزندان خود را از ترس ناداری نكشید. رزق و روزی آنها و خود شما برعهده ماست)، از زبان همسر پارسا و عالی همت مردی كه از دندان برآوردن طفل اندوهگین است، مقدر بودن روزی را چنین بیان می دارد:

«مخور هول ابلیس تا جان دهد / هر آن كس كه دندان دهد نان دهد»

(بوستان، ص 941)

اصلاح الگوی مصرف از نظرگاه سعدی

البته اعتقاد به مقسوم و مقدر بودن روزی در دیدگاه سعدی بدین معنا نیست كه انسان دست از تلاش و كوشش در جهت كسب روزی بردارد بلكه مراد گرایش به قناعت و نیز دوری از حرص و طمع است؛ چه خود او در جایی دیگر می گوید:

«رزق هرچند بی گمان برسد / شرط عقل است، جستن از درها»

(گلستان، ص 221)

دو- مذمت حرص و طمع:

بی گمان آنچه ماهی را به بند درمی آورد و مرغ را به دام می اندازد، حرص و طمع به غذاست. آزمندی دیده انسان را نیز می بندد. سعدی مردی و انسانیت را در دوری از طمع می داند:

«روی طمع از خلق بپیچ، ار مردی»

(گلستان، ص 361)

انسان حریص از نظرگاه گلستان، با جهانی ،گرسنه است و انسان قانع به نانی سیر و نیز پادشاهی كه وجودش آكنده از حرص و طمع است، از سائل مفلوك تر.

سعدی آن قدر كه رسیدن به مراد و دولت را در دوری از حرص و به گفته وی كم جوشیدن می داند ،در كوشیدن نمی داند:

«دولت نه به كوشیدن است،  / چاره كم جوشیدن است.»

(گلستان، ص 021)

سه- هماهنگ بودن دخل و خرج:

از آنجا كه غالباً درآمد مشروع و معمول قطره قطره به دست می آید، خرج نیز باید مطابق با آن باشد وگرنه حكایت پارسازاده ای خواهد شد كه تركه عموهای خود را بی رویه خرج كرد و نصیحت سعدی را كه می گفت:

«چو دخلت نیست خرج آهسته تر كن

كه می گویند ملاحان سرودی

اگر باران به كوهستان نبارد

به سالی دجله گردد خشك رودی»

(گلستان، ص 651)

ضایع گزارد و به فلاكت دچار شد.

كوتاه سخن آنكه به تعبیر سعدی هركس كه كشته نارسیده خویش را بخورد، وقت خرمن چینی باید خوشه های باقی مانده دیگران را گردآورد و هركس كه در روز چراغ روشن كند، به زودی به تاریكی شب گرفتار می شود.

چهار- دنیا محل گذر است:

پیامبر عظیم الشأن اسلام می فرمایند: «الدنیا قنطره فاعبروها ولا تعمروها»

(دنیا به مثابه پلی است؛ از آن گذر كنید و آن را آباد نكنید)

دنیا در نظر مرد هوشیار، خس و خاشاكی بیش نیست؛ چرا كه هر كس می رود و عمارت خویش به دیگری می سپارد، سعدی علم را میراث پیغمبران برمی شمارد و مال را میراث فرعون و فرعونیان. وی هنر و دین را ارج می نهد نه جاه و مال را كه ناپایدار است:

«هنر باید و فضل و دین و كمال / كه گاه آید و گه رود جاه و مال»

(بوستان، ص 151)

پنج- اسراف و تبذیر باعث دوری از حكمت و معرفت و در نتیجه دوری از خداست؛ قناعت از دیدگاه سعدی هم سنگ طاعت الهی شمرده می شود:

«خدا را ندانست و طاعت نكرد / كه بر بخت و روزی قناعت نكرد»

وی دست یابی به حكمت و معرفت را در تباین با شكم بارگی می داند:

«اندرون از طعام خالی دار / تا در او نور معرفت بینی»

(گلستان، ص 59)

«ندارند تن پروران آگهی / كه پر معده باشند حكمت تهی»

(بوستان، ص 641)

شش- غایت خوردن و آشامیدن، طاعت حق است:

از دیدگاه سعدی همه كاینات در كارند تا انسان قوتی به دست آورد و فرمانبرداری حق را سرلوحه زندگی خویش سازد. خور و خواب تنها و بیش از اندازه شیوه آدمیان نیست و سعدی چنان زیستی را شیوه ددان برمی شمرد:

«خور و خواب تنها طریق ددست / بر این بودن آیین نابخردست»

(بوستان ص 541)

در جایی دیگر، «عیسی» را كنایه از روح آدمی دانسته و «خر» را كنایه از بدن و مركب روح و به این ترتیب آدمیان را به سبب پرداختن بیش از اندازه به امور جسمانی و خواب و خور نكوهش می كند:

«همی میردت عیسی از لاغری / تو در بند آنی كه خرپروری»

(بوستان،ص 641)

وی هدف از خوردن را تنها ذكر حق می داند:

«درون جای قوت است و ذكر و نفس / تو پنداری از بهر نان است و بس»

«بوستان،ص 641)

بخش دوم: در فواید قناعت:

یك- عزت و سربلندی با قناعت حاصل می شود:

در كلام باری تعالی از تهی دستانی یاد می شود كه در عین نیاز، عفت و مناعت طبع پیشه كرده و دست نیاز به سوی كسی غیر از پروردگار دراز نمی كنند. احادیث متعددی نیز با همین مضمون نقل شده است: «حضرت علی(ع) میوه طمع را خواری دنیا و آخرت و برعكس عزت را ثمره قناعت می داند و در جایی دیگر طمع را مقارن خواری برمی شمارد»

فرد آرمانی در نظر سعدی نیز با همه تنگدستی تن به پستی نمی دهد. وی در قالب حكایت و تمثیل سعی دارد تا با نمایش كراهت درخواست و خواهش، به پروردن عزت مخاطب خویش همت گمارد.

انسان پرورش یافته در مكتب گلستان و بوستان احتشام را در بسنده كردن به توشه خویش می یابد:

«مكن گر مردمی، بسیار خواری / كه سگ زین می كشد بسیار خواری»

(گلستان، ص111)

سعدی در جایی دیگر، بهشت رفتن به شفاعت همسایه را برابر با دوزخ می داند؛ نه دوزخی كه جسم در آن معذب باشد بل دوزخی كه جان می سوزد و روح در عذاب است:

«حقا كه با عقوبت دوزخ برابر است  / رفتن به پایمردی همسایه در بهشت»

(گلستان، ص 011)

دو- قناعت مایه توانگری است:

سعدی توانگری را نه در مال اندوزی؛ بلكه سقف توانگری را بر ستون قناعت استوار می داند. وی در گلستان غنا را از قناعت می جوید و بس:

«ای قناعت، توانگرم گردان / كه ورای تو هیچ نعمت نیست»

(گلستان، ص901)

در نتیجه استغنای حاصل از قناعت را برتر از تمول منتج از مال اندوزی می شمارد:

«توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت.»

(گلستان، ص 571)

سه- قناعت مایه رستگاری و نجات است:

در حدیثی آمده است: «نجی المخفون و هلك المثقلون»  (سبك باران نجات می یابند و گران باران هلاك می گردند.)

هر آنكه در دارالفنا به ضرورت ها بسنده كند، سفرش به دارالبقا آسانتر خواهد بود؛به عبارت دیگر آنكه ترك تعلق اختیاری را برگزیند، ترك تعلق اجباری برایش سهل خواهد شد:

«مرد درویش كه با رستم فاقه كشید

به در مرگ همانا سبكبار آید

وان كه در دولت و نعمت و آسانی زیست

مردنش زین همه شك نیست كه دشوار آید»

(گلستان، ص261)

چهار- سلامت تن و بهداشت روان ثمره قناعت است:

از این حیث ثمرات قناعت عبارتند از:

الف: صحت و سلامت جسمانی:

اجتناب از پرخوری و رعایت اعتدال در مصرف از تعالیم اسلامی است كه تحقیقات گسترده پزشكی نیز آن را به اثبات رسانده است.

« با آن كه در وجود طعام است حظ نفس/ رنج آورد طعام كه بیش از قدر بود»

(گلستان، ص111)

ب: داشتن خوابی آسوده:

آنكه اسیر شكم است، شبی از سنگینی معده به خواب نمی رود و شبی دیگر از غم نایافتن غذا:

«اسیربند شكم را دو شب نگیرد خواب/ شبی زمعده سنگی، شبی زدلتنگی»

(گلستان، ص 871)

پنج- قناعت سایه پاك نهادی و فرشته خویی است:

«به كم خوردن از عادت خویش خورد/ توان خویشتن را ملك خوی كرد»

(بوستان، ص 541)

«فرشته خوی شود آدمی به كم خوردن / وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد»

(گلستان، ص261)

و خلاصه؛ آنچه كه در باب قناعت و صرفه جویی در برگ برگ آثار سعدی و دیگر بزرگان آمده است، بی تردید امروزه نیز می تواند راهگشای مدیریت مصرف و بهره گیری بهینه از منابع موجود در زندگی انسان معاصر باشد.


منابع:

1-ذكر جمیل سعدی، مجموعه مقالات و اشعار به مناسبت بزرگداشت هشتصدمین سالگرد تولد سعدی، گردآوری كمیسیون ملی یونسكو- ایران، سازمان چاپ و انتشارات، ج پنجم، 7731، ج1، ص1.1

2-در قلمرو آفتاب، مقدمه ای بر تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی، علی محمد موذنی، انتشارات قدیانی، ج دوم، 5731، ص 86.1

3-شرح غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص23.3

4-در قلمرو آفتاب، همان، ص282.


عالیه وصال شریفلو

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان