تبیان، دستیار زندگی
دیرى است که در محافل علمى و فرهنگى، چه شیعه و چه سنى، بحث از تحول و دگرگونى در نوع نگرش و برداشتِ از متون و نصوص دینى و منابع اسلامى مطرح است. امروز نیز، این بحث، با علاقه و تلاش بیشترى پى گرفته مى شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اجتهاد و نواندیشى
اجتهاد و نواندیشى

  1. دیرى است که در محافل علمى و فرهنگى، چه شیعه و چه سنى، بحث از تحول و دگرگونى در نوع نگرش و برداشتِ از متون و نصوص دینى و منابع اسلامى مطرح است. امروز نیز، این بحث، با علاقه و تلاش بیشترى پى گرفته مى شود.
  2. از این روى، بحث از توجه به نقش تعیین کننده دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد و کافى نبودن اجتهاد مصطلح، براى اداره جامعه امروز و نهضت قانون گذارى جدید فقهى با دیدى جدید و همه جانبه بر اساس موازین اسلامى و با کمک گرفتن از دلیلهاى شرعى و خلاصه، ضرورت نواندیشى و نوفهمى و نوآورى در اجتهاد، از زنده ترین و مهمترین بحثهاى علمى و حوزوى و اجتماعى جامعه امروز ماست.

سر سلسله جنبانان این حرکت فکرى و پیشتازان این اندیشه اصلاحى، بیشتر، کسانى هستند که ضمن برخوردارى از تحصیلات و اطلاعات لازم اسلامى و آشنایى با مسائل و شیوه هاى آموزشى و اجتهادى حوزه هاى علمیه، بر اثر ارتباطات گوناگون برون حوزوى و گفت و شنود با گروههاى گوناگون فکرى، اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و گام نهادن در محیطها و فضاهاى بازفکرى و مطالعه آثار اندیشه وران و آشنایى با دیدگاهها و افکار ارباب اندیشه، از اوضاع و احوال جوامع و مقتضیات زمان و روابط فرهنگى، سیاسى، اقتصادى حاکم بر اجتماع نیز، به خوبى آگاه و با خبرند.

ما در فصل جداگانه اى، به نام و نشان و نوع افکار و انگیزه صاحبان این تفکر اشاره خواهیم کرد. آنچه اکنون مورد نظر است، توجه دادن به پیامدها و آثار این گونه حرکتهاست. درخور دقت است که حرکتهاى فکرى و اندیشه هاى نو پیدا، یا در اصل پیدایش، یا در تداوم و استمرار، در معرض ابتلاى به بیمارى و آفت خطرناک و فاجعه آمیز افراط و تفریط هستند; از این روى، لازم است پیش از هر چیز، هدف و انگیزه و سمت گیریهاى چنین افکارى و حدّ و مرز و معنى و مفهوم آنها شناسایى و روشن شود، تا حدّ اعتدال و قوتهاى آنها مورد حمایت و تقویت قرار گیرد و نسبت به دو طرف افراط و تفریط آنها، هشدار داده شود، تا به بهانه اصلاح و هماهنگى و همراهى با پیشرفت زمان و سازگارى دین با دنیا، عقب نشینى از مواضع حق و بازگشت از اصول ثابت غیر قابل تغییر دینى و سرانجام بلاى پرفاجعه تجددزدگى رخ ندهد. و از سویى، به انگیزه مبارزه با بدعت، علیه هر چه نوآورى و حرف و حرکت جدید است، عَلَم مخالفت افراشته نشود و در نهایت، روحیه خشکِ تحجرگرایى حاصل و حاکم نشود.

معناى نوفهمى و نوآورى

نوفهمى و نوآورى در اجتهاد، به معناى اختراع دین جدید و تأسیس فقه نو، بر اساس یک سلسله بافته ها و یافته هاى ذهنى، سلیقه ها و& نیست.

مجتهد نوآور نمى خواهد بگوید: دین در دشواریها و گرفتاریهاى اجتماعى کارآیى ندارد و هرگز بر آن نیست که از اصول ثابت اسلامى چشم بپوشد و یا به ساحت قدس گذشتگان صالح، جسارت کند; چه اینها خلاف ضرورت دین و مورد منع و نهى شرع مبین هستند. ثبات دین، غناى منابع فقه، توانمندى احکام اسلامى در اداره زندگى انسان و جامعه، از گهواره تاگور، به بهترین وجه ممکن و مترقى ترین شکل، در همه روزگاران، جاى انکار ندارد.معناى اجتهاد و نوفهمى و نوآورى عبارت است از : کوشش در جهت فهم عمیق و دقیق دین.

نوفهمى و نوآورى در اجتهاد، یعنى به کارگیرى تمام توان در حدّ امکان، رنج فراوان براى فهم سنت و قرآن و استنباط و استخراج احکام.

اجتهاد مشروع و بلکه لازم و ضرورى در فرهنگ ما، چیزى جز رجوع پیاپى به منابع و دلیلهاى شرعى و تلاش و دقت جهت برداشت نو و فهم جدید نیست.

کشف حکم و مطلب بى سابقه آمیخته و قرینِ با حقیقت، اجتهاد است.

مقتضاى باور به استعداد و ظرفیت پایان ناپذیر منابع احکام و دلیلهاى شرعى، چون کتاب و سنت و لازمه مشروع بون اجتهاد و ضرورت استمرار و باز بودن باب آن و پذیرش اصل خدشه ناپذیر (ما من شىء الاّوله اصل فى الکتاب والسنة) و دیگر اصول و مبادى مسلّم و ضرورى دینى، پایبندى به نوفهمى و نوآورى به معناى برداشت نو و فهم جدید از این دلیلهاى شرعى است.

مدار و مورد نوفهمى و نوآورى

نوفهمى و نوآورى و کشف احکام جدید، مربوطِ به برداشت از منابع احکام و فهم دقیق و عمیقِ دلیلهاى شرعى، مانند کتاب و سنت است.

نوفهمى و نوآورى، از مقوله تعقل و مربوطِ به درایت است. رؤیت و روایت، نوآورى و کشف و اکتشاف جدید ندارد.

مجموع آیات قرآنى در حدود شش هزار و ششصد و اندى و نیز سنت،  همواره در طول چهارده قرن، در فراروى صدها، بلکه میلیونها انسان معتقد و دین باور بوده و هست. بسیارى از مسلمانان، بسیارى از آیات و روایات را از بَر بوده اندو در مورد آیات، از اصل، معنى ندارد که کسى آیه اى را بیابد و آن را کشف کند که تاکنون کسى بر آن آگاه نشده باشد و درباره روایات نیز ، بسیار بعید است که کسى روایت یا روایاتى را بیابد که تاکنون از دید تیز محدثان پوشیده مانده باشد، بویژه پس از باب باب کردن روایات در جوامع چهارگانه و پس از نگارش جوامع سه گانه واپسین: وافى، وسائل الشیعه و بحار الانوار و انتشار کلیه واژه هاى حدیثى و در نهایت روى کار آمدن صنعت و تکنولوژى پیشرفته کامپیوتر.

مگر کتابى که تاکنون ناپدید و نایاب بوده است، مانند مدینة العلم شیخ صدوق و دیگر کتابهایى که از بین رفته اند و در دسترس نیستند که کسى آنها را بیابد و روایات جدیدى را که تاکنون به گوش کسى نخورده، عرضه کند.

بنابر این نوآورى و یافتن و یابیدن در مورد روایت معنى ندارد.

نوفهمى، بازفهمى، نوآورى، کشف جدید  مربوطِ به درایت است.

چه بسا آیه یا روایتى که سالیان سال، در دید محققان و اندیشه وران بوده و بارها و بارها قراءت و روایت شده و در همه کتابهاى روایى چاپ و نشر گردیده وقتى که در کانون توجه و درنگ و تفکر مدقق و محققِ تیز هوش و باریک بین و با استعداد واقع مى شود، حقیقت و مطلبى را از آن برداشت مى کند و معنایى از آن مى فهمد و حکم و قانونى از آن کشف و استنباط مى کند که کاملاً نو و بى سابقه است و تاکنون، به ذهن و فهم کسى نیامده است.

و نوفهمى به این معنى و نوآورى در این جهت، امرى است ممکن و مشروع و بلکه لازم و ضرورى.

راز این همه دعوت به درایت و بسنده نکردن به روایت، این است که با درنگ و دقت و خودورزى و درایت در منابع غنى و ژرف دینى، راز حقائق شرعى، به اقتضاى نیازها و به تناسب تواناییها روشن شود.

هنر عالم دینى در درایت او، و میزان دانش هر اندیشه ورى، به اندازه فهم و درک اوست.

حضرت امیر(ع) مى فرماید:

(کونوا دراة ولا تکونوارواة. فان رواة العلم کثیر ودراته قلیل)1

امام صادق مى فرماید:

(حدیث تدریه خیر من الف ترویه.)2

حدیثى را بدانى بهتر است از هزار حدیث که روایت کنى.

(علیکم بالدرایات لا بالروایات)3

بر شما باد به درایت، نه روایت

حقیقت اجتهاد، درایت است و درایت، یعنى بر اساس موازین علمى از آیه یا روایتى که همواره در دید دیگران بوده، حکم و قاعده اى استنباط و برداشت کند که نو و جدید و بى پیشینه باشد.

ارزش اجتهاد به نوى و برداشت جدید از متون عمیق و پایان ناپذیر اسلامى است.

ضرورت اجتهاد، براى کشف حقائق جدید و پرده بردارى از روى مسائل نو و بى سابقه است. هنر مجتهد، در نوآورى و آشکارسازى مسائل و بحثهاى ناگفته اسلامى است. و به گواهى خود این دسته از روایات، میزان در فقاهت، درایت اخبار است.


سید احمد حسینی

تنظیم:امید واضحی آشتیانی.حوزه علمیه


پاورقیها

1 . (بحارالانوار)، ج2/184، ح5.

2 . (همان مدرک).

3 . (همان مدرک) /60، ح12.