سیمای ما؛ تنها یا بیرقیب؟!
تلویزیون جمهوری اسلامی ایران یا همان سیمای ما امروز رسانهای تنهاست كه راه خود را در پیش گرفته و برای ایجاد هیجان، دارد با خودش رقابت میكند. این تنهایی به معنی بیرقیبی نیست كه رقبایش در آنسوی آبها خوراكی برای مردم تهیه میكنند كه مسمومیت آن از روز روشنتر است.
سیمای جمهوری اسلامی ایران، شامل چند شبكه سراسری و تعداد قابل توجهی شبكه استانی است.
شبكههای استانی تعریف تقریبا روشنتری دارند چرا كه به رویدادها و فرهنگهای بومی میپردازند و در مسیر برنامهسازی، خواستهها، نیازها و اقتضائات بومی مخاطبان خود را در نظر میگیرند اما شبكههای سراسری مخاطبان خود را تقسیم كرده و برای گروههای سنی یا اقشار مختلف جامعه ایرانی برنامه تولید میكنند. بهنظر میرسد از این بابت شبكههای سراسری چنان كه باید در نقش برآورده كردن خواستهها و نیازهای همه مردم این سرزمین ظاهر نمیشوند تا عنوان ملی بودن برای این سیما تحقق پیدا كند.
در حالی كه شبكههای استانی با تعریفی كم و بیش روشن راه خود را در پیش گرفتهاند، شبكههای سراسری براساس تعریف مبهمشان همچنان در حال طیكردن مسیرهای موازی هستند و چندان كه باید نتوانستهاند هویت مستقل خود را بازیایند.
هر كدام از شبكههای ما علاوه بر شمارهای كه برای هر كدام مشخص شده، یك عنوان موضوعی هم دارند؛ شبكه یك شبكه همه مردم ایران و شبكه ملی است، شبكه دو قرار است شبكه كودك باشد و شبكه سه شبكهای برای جوانان و شبكه چهار هم قصد برنامهسازی برای فرهیختگان را دارد اما این شبكهها حتی در حدی كه متناسب با عنوان موضوعی آنها باشد هم به یك هویت مستقل دست پیدا نكردهاند. شبكههای یك، دو و سه ساختاری تقریبا یكسان دارند و روند تهیه و تولید، كنداكتور پخش و ساختار كلی آنها شبیه به هم است. شبكه چهار در این باره شاید اندكی متفاوت باشد اما این تفاوت هم آنقدرها نیست كه هویت كاملا مستقلی برای این شبكه ایجاد كند.
شبكههای سراسری سیمای ما، با برنامههای صبحگاهی شروع میشوند، پیش و پس از ظهر برنامهای برای خانوادهها دارند، همگی ساعات اولیه شب را به پخش سریال اختصاص دادهاند و در همه آنها، با فواصل معینی اخبار روز به اطلاع مخاطبان میرسد. زمانی كه این ساختار در همه شبكهها بهصورت یكسان وجود دارد، همه تلاش برنامهسازان در نهایت باعث جلب توجه مخاطبان به یك برنامه خاص در یك شبكه خاص میشود و نه پیشی گرفتن شبكهای از شبكه دیگر. بهعنوان نمونه ممكن است در برنامههای خبری، مثلا برنامهای مانند 20:30 مورد توجه قرار گیرد و در برنامههای تحلیلی برنامهای مثل نود. این موفقیتها نتیجه تلاش صرف گروههای برنامه ساز و خلاقیت و ابتكار آنهاست و نتیجه مستقیمی از یك استراتژی درست در یك شبكه.
ابهامی كه در تعاریف شبكههای سراسری وجود دارد بیش از هر چیز ناشی از نرسیدن این شبكهها به شرایط متناسب با عنوان موضوعی آنهاست. چنانكه میبینیم شبكه كودك هنوز به راستی شبكهای برای كودك نیست بهصورتی كه خانوادهها با خیال راحت فرزندانشان را پای این شبكهها بنشانند و شبكه سه هنوز نه شبكه ورزش است و نه حتی شبكهای برای جوانان.
تعریف نیاز یا نیازسنجی
چنانچه فرض كنیم شبكههای ما تعریف روشن و دقیقی داشته باشند برای اعمال شدن این تعریف لازم است كه هر شبكه مطابق با راهی كه برایش در نظر گرفته شده، دست به نیازسنجی بزند و نیازهای جامعه مخاطبان خود را بشناسد.
برای نیازسنجی لازم است، علاوه بر برنامهسازان، گروههایی در هر شبكه، به امر تحقیق و پژوهش مشغول باشند و تب و تاب جامعه مخاطب خود و تغییر و تحولات این جامعه را بشناسند و براساس آن كدهای اطلاعاتی در اختیار تصمیمسازان بگذارند تا مشخص شود هر شبكهای به چه نوع برنامههایی نیاز دارد و این برنامهها باید به چه شیوه و در چه زمانهایی به مخاطبان ارائه شود. اما متأسفانه نه تنها تلویزیون ما چنین گروههای مستقلی ندارد بلكه مجموعه مركز تحقیق و توسعه سیما هم نتوانسته این خلأ را پر كند. در نتیجه آنچه در تصمیمسازی و تصمیمگیری در مدیریت تلویزیون شاهدیم، بیشتر تعریف نیاز است تا نیازسنجی، در حالی كه برای رسانهای مثل تلویزیون ما كه قرار است دانشگاه باشد، این دو باید توأمان با هم و به شكلی كاملا ظریف در تصمیمسازیها مدنظر قرار گیرند.
هركدام از شبكههای تلویزیونی ما، براساس همان تعریف موضوعی، باید خوراك خاصی را به مخاطب خود بدهند اما این خوراك معمولا براساس آنچه مخاطب میخواهد تهیه نشده بلكه براساس روش ارتزاق رسانه برای مخاطب، تهیه میشود؛ بنابراین در عصر رسانههای تعاملی، شبكههای تلویزیونی ما برنامههایی به مخاطبان ارائه میكنند كه تنها مبتنی بر نگاه سیاستگذاران رسانه است و از این بابت شبیه روش منسوخ شده آموزشی ما در دبستانها و دبیرستانهاست كه همواره جریان یكسویه دارد. رسانهای كه قرار است دانشگاه باشد با در پیش گرفتن یك ارتباط یك سویه و بیتوجه به خواست و نیاز مخاطب یا به مرور طرد میشود یا در نهایت موفق به تربیت مخاطبانی كوتهفكر و سطحینگر خواهد شد كه از اندیشیدن عاجز هستند.
رقابت با رقیب خیالی
در یك میدان مبارزه، زمانی پیروزی اتفاق خواهد افتاد كه رقیبی وجود داشته باشد. اما شبكههای تلویزیونی ما همواره مشغول رقابت با همراهان خود هستند. كاملا روشن و واضح است كه شبكه یك، با تعریفی كه دارد، نمیتواند با شبكه دو رقابت كند و همچنین رقابت این دو با شبكه سه بیمعناست چرا كه هر كدام بناست راه خودشان را بروند و تعریف خاص خودشان را داشته باشند.
ضمن اینكه در یك مجموعه واحد با ساختار و تشكیلات واحد و حتی امكانات مساوی، مقولهای به اسم رقابت، محلی از اعراب ندارد. اما در عین حال برتری و موفقیت، نیازمند رقابت است، بنابراین یكی از مهمترین مشكلات شبكههای سیمای ما، نشناختن رقیب است.
مدیران شبكههایی شبیه به هم با ساختاری یكسان، نمیتوانند روشهای خلاقانه در پیش بگیرند، مگر اینكه برنامهسازان این شبكهها در تولید برنامه وارد رقابت شوند. این است كه معمولا برنامههای موفق تلویزیون نتیجه خلاقیتهای فردی هستند و در نهایت این فرد موفق یا گروه موفق وقتی از شبكهای به شبكه دیگری میرود، مخاطب را نیز با خود میبرد.
رقابت برای شبكههای سیما زمانی اتفاق خواهد افتاد و مؤثر خواهد بود كه هر شبكه با توجه به عنوان موضوعیاش با رسانههای همكار دیگرش رقابت كند. مثلا شبكه كودك زمانی برنده موفقی است كه برنده رقابت رسانهای باشد و بتواند در مقایسه با یك شبكه كودك ماهوارهای مخاطبان بیشتری را بهخود جلب كند.
سیمای بیرقیب ما!
تلویزیون جمهوری اسلامی ایران یا همان سیمای ما امروز رسانهای تنهاست كه راه خود را در پیش گرفته و برای ایجاد هیجان، دارد با خودش رقابت میكند. این تنهایی به معنی بیرقیبی نیست كه رقبایش در آنسوی آبها خوراكی برای مردم تهیه میكنند كه مسمومیت آن از روز روشنتر است.
شاید زمانش فرارسیده كه تلویزیون ما به جای تقسیم كردن مخاطب به عام و فرهیخته و... بیاید موضوعاتش را مشخص كند و شبكههای موضوعی متعدد و متنوعی مانند شبكه ورزش، خبر، موسیقی و مواردی از این دست را براساس نیاز مخاطبش تأسیس كند و وارد دنیای رقابت با شبكههای فراگیر شود. تردیدی نیست كه این رقابت هم برای شبكههای ما خیر بهدنبال خواهد داشت و هم برای ما، كه سیمایمان بهخودمان شبیهتر میشود.
در این صورت رسانه ملی ما، رسانهای خواهد بود شامل شبكههای متعددی كه در كنار هم، وجوه متعدد چهره جامعه ایرانی را به نمایش میگذارد كه نه تنها برای ما انعكاس خودماست بلكه برای دیگران هم تصویری از ماست كه در قاب رسانه ملی به نمایش در آمده است.
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی