تبیان، دستیار زندگی
آیا براستی داشتن شلوغترین نمایشگاه کتاب در جهان افتخار است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فخر به بی فخری

تاملی بر شلوغی نمایشگاه تهران
کتاب

تقریبا رکن ثابت اظهار نظر مسئولان مختلف فرهنگی کشور در چند روز اخیر، فخر به تعداد بی شمار بازدید از نمایشگاه بین المللی تهران است که به 5 میلیون نفر بازدید در مدت 10 روز رسیده است. بازدیدی که به گفته یکی از این مسئولان در دنیا بی نظیر است. در نگاه اول چنین بازدید بی سابقه ای می تواند فخرآور و غرورآفرین باشد اما اگر به سبک سهراب، چشمها را بشوییم و جور دیگر بنگریم، چنین نخواهد بود. به آمار چند دقیقه ای مطالعه در ایران وارد نمی شوم تا در مثال مناقشه پیش نیاید اما همه می دانیم که میزان مطالعه کتاب در ایران شوربختانه بسیار اندک است، پس چگونه است که شلوغترین نمایشگاه کتاب جهان از آنِ ماست؟

برخی بازدیدکنندگان نمایشگاه که شاید کم هم نباشند به همه دلیلی به این نمایشگاه آمده اند بجز کتاب!

1-ناکارآمدی های سیستم توزیع کتاب:

کتابفروشی های روبروی دانشگاه تهران بهترین مکانهای خرید کتاب در کل ایران است، اما همین که به شهرستانها می رسیم، بجز کتابهای کمک درسی، عاشقانه و برخی رمانها و دیوان شعرا، از دیگر کتابها خبری نیست. پس دور از انتظار نیست که بسیاری از علم دوستان شهرستانی بعضا برای خرید چند جلد کتاب رنج سفر از راهی دراز را متحمل شوند. بدیهی است ورود این افراد به نمایشگاه، آمار بازدیدکنندگان را فزونی بخشد ولی یک مسئول بصیر و دوراندیش به رنج سفر اینان فخر نمی ورزد!

کتاب

2-کم باری کتابخانه ها:

کتابخانه را تفرجگاه دانشمندان دانسته اند به شرطی که این تفرج گاه درختانی داشته باشد که بتوان در سایه سارشان لختی آرمید و از شاخسارشان ثمری چید! طبیعی است هیچ کتابخانه ای یافت نمی شود که تمام کتابها در آن باشد، اما کتابخانه ها بخصوص کتابخانه های دانشگاه های معتبر جهان به سیستم خرید هوشمند کتاب بر اساس سفارش دانشجویان و اساتید متکی هستند. مثلا در دانشگاه های آلمان، حداکثر در سه روز کتاب مورد نیاز دانشجو برای او تامین می شود. البته سیستم تامین مدرک در دانشگاه های ما نیز هست اما اولا فرآیندی طولانی دارد، ثانیا نیاز به تایید کتاب این فرآیند را طولانی تر می کند و ثالثا معمولا هم کتاب یافت نمی شود. پس چاره ای نمی ماند که دانشجو کتابهایی را که می توانست بدون هزینه از کتابخانه به امانت بگیرد، با صرف هزینه خرید نماید.

3- فقدان سامانه های خرید الکترونیک:

بسیاری از علم دوستان می دانند که به کدامین کتاب نیاز دارند و با جستجوی سریعی در اینترنت به سادگی می توان ناشر را یافت، در بسیاری از کشورهای جهان خرید اینترنتی کتاب به یک عادت تبدیل شده است، چنانچه سایت آمازون نیز در سطحی جهانی به خرید و فروش کتاب مشغول است اما چنین سامانه هایی در ایران جایگیر نشده اند. البته هستند سایتهای ایرانی که خرید و فروش اینترنتی کتاب و ارسال از طریق پست را ساماندهی می کنند اما در غیاب نظارت مسئولین و مدیریت منفعت طلبانه برخی تجربه نشان داده که بعضا کتابی کهنه را به جای نو و یا کتاب آسیب دیده را به جای سالم پست کرده اند. ورود افرادی که دقیقا می دانند چه کتابی می خواهند و بعد از طی مسیری طولانی و علی رغم ترافیک قدم به نمایشگاه می گذارند، مستقیم بر سر غرفه مورد نظر رفته، کتاب موردنظر را خریده و باز می گردند اگرچه آمار بازدیدکنندگان را فزونی می بخشد اما یک مسئول بصیر و دوراندیش به اتلاف عمر اینان فخر نمی ورزد!

کتابخانه را تفرجگاه دانشمندان دانسته اند به شرطی که این تفرج گاه درختانی داشته باشد که بتوان در سایه سارشان لختی آرمید و از شاخسارشان ثمری چید!

4-فقدان مکانهای تفریحی:

کتاب

برخی بازدیدکنندگان نمایشگاه که شاید کم هم نباشند به همه دلیلی به این نمایشگاه آمده اند بجز کتاب! از دختران و پسرانی که برای تفریح به نمایشگاه قدم می گذارند و چه بسا کتاب شعری یا عاشقانه ای هم بخرند گرفته تا کسانی که آخرین مدهای لباس را به شو می گذارند تا کسانی که برای خرید و فروش ساندویچ و دیگر اقلام در نمایشگاه حضور می یابند. حضور آنارشیکال این دسته نیز اگرچه آمار بازدیدکنندگان را فزونی می بخشد، اما یک مسئول بصیر و دوراندیش به چنین حضور کاتوره ای فخر نمی ورزد!

نتیجه گیری:

طبیعی است اگر سیستمهای توزیع کتاب در کشور ما کارآمد بود، خرید اینترنتی کتاب، فراگیر بود و کتابی سالم را به خریدار می رسانید، کتابخانه ها غنی بودند، و نمایشگاه کتاب، جای تفریح جوانان و نمایشگاه مد لباس نبود، در آن صورت نمایشگاه کتاب ما بسیار خلوت تر از اکنون می شد و مسئولین هم نمی توانستند به دارابودن شلوغترین نمایشگاه کتاب جهان فخر بفروشند. اما در عوض کتابدوستان واقعی که قصد صحبت رودرو با نویسندگان کتابها و ناشران دارند، می توانستند در محیطی آرام و خلوت با اعصابی راحت و بدور از دغدغه ترافیک و جای پارکینگ به گفتگو بنشینند و به نمایشگاه کتاب فخر بفروشند.

دکتر حمید نساج

گروه جامعه و سیاست

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور