تبیان، دستیار زندگی
خیام، هم از نظر شخصیت و هم از نظر تاریخى که در آن مى‏زیسته پدیده‏اى شگفت و پیچیده است.شاید کمتر کتابى در دنیا مانند مجموعه ترانه‏هاى خیام تحسین شده، مردود و منفور بوده، تحریف شده، بهتان خورده، محکوم گردیده، حلاّجى شده، شهرت عمومى و دنیاگیر پیدا کرده و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خیام ، پدیده ای شگفت

خیام

سیاست دینى تعصب آلودى که محمود غزنوى آغاز کرده بود در دوره سلجوقیان به اوج خود رسید.آزادى اندیشه از میان رفت و معتزلیان و رافضیان و باطنیان و قرمطیان و اهل فلسفه مورد پیگرد و آزار قرار گرفتند. 1

در عصر سلجوقى با ایجاد مراکز علمى و نظارت بر برنامه‏ریزى این مراکز، علم نیز مانند شعر به انقیاد دولت درآمد 2 و مذهب اشاعره تقریبا هر نوع آزادى فکر را از بین برد.محیط آلوده به تعصب و روح مذهبى خشک و بى‏گذشت آن عصر را در سیاست‏نامه خواجه نظام الملک مى‏توان دید.خواجه بزرگ آشکارا تمام فرق مخالف و تمام عقایدى را که به آراى مقبول دولت مغایرت دارد به شدّت مى‏کوبد و با نهایت صلابت همه را متهم به کفر و تیره‏دلى مى‏کند. 3 البته به دیانت توجه مى‏شود امّا این دیندارى در خدمت مشروعیت بخشیدن به اساس قدرت سیاسى است. 4

در برابر این مایه فشار و تعصب که بر علم و اندیشه سنگینى مى‏کرد واکنش‏هایى نشان داده مى‏شد و مخالفت‏هایى ابراز مى‏شد و این مخالفت‏ها رنگ‏ها و شکل‏هاى متفاوت داشت. 5 واکنش ناصر خسرو و خیّام شکل فرهنگى و اندیشه‏اى این اعتراض بود. 6

خیام، هم از نظر شخصیت و هم از نظر تاریخى که در آن مى‏زیسته پدیده‏اى شگفت و پیچیده است.شاید کمتر کتابى در دنیا مانند مجموعه ترانه‏هاى خیام تحسین شده، مردود و منفور بوده، تحریف شده، بهتان خورده، محکوم گردیده، حلاّجى شده، شهرت عمومى و دنیاگیر پیدا کرده و بالاخره ناشناس مانده.

اما کوشش و جستجوى محققان ایرانى و اروپایى پرتوى بر زندگى و آثار او انداخته و شناخت نسبى او را ممکن ساخته است.آثار علمى او چاپ شده و درباره ارزش آن آثار داورى شده است.آنچه بخصوص در اینجا مورد توجه است بحثى کوتاه است درباره شعر او.

البته اکنون تصور اینکه خیام سراینده رباعیات غیر از خیام حکیم و ریاضى‏دان صاحب جبر و مقابله است مردود و بى‏اساس است. 7نجم الدین رازى او را معروف به فضل و حکمت و کیاست معرفى کرده و با نقل دو رباعى از او، او را به بیچارگى و سرگشتگى و گم‏گشتگى فیلسوفان منسوب داشته است. 8

خیام را در فنون حکمت نظیر ابو على سینا دانسته‏اند 9 و نوشته‏اند که در علوم یونان متبحر و در حکمت و نجوم بى‏قرینه بود. 10 به هر حال از آنچه درباره او نوشته‏اند بر مى‏آید که حکیم ریاضى‏دان و طبیب بوده امّا از قرآن و فقه و ادب نیز بهره کافى داشته است.با وجود این آنچه در دنیا مایه شهرت شگفت‏انگیز او شده است رباعیات او است.

حکیم عمر خیام

از میان انبوهى از رباعیات که به او نسبت داده‏اند حدود هفتاد رباعى که در مرصاد العباد، نزهة المجالس، تاریخ جهانگشا، تاریخ گزیده، مونس الاحرار و چند جنگ معتبر آمده است به احتمال قوى از او است. 12

پشتوانه این رباعیات اندیشه خردمندى آشنا با فلسفه یونان و سرخورده و آزرده از عوام و رؤساى آنان است.در رباعیات او شک و بدبینى و اغتنام فرصت و عشرت‏جویى با طعنه به بى‏خردى و کج فهمى رؤساى عامه ترکیب بدیعى به وجود آورده است و معنى این رباعیات را دقیق و عمیق و لطیف کرده است.

اندیشه شک و بدبینى و اغتنام فرصت که محتواى شعر خیام به آن مشهور است با او آغاز نشده و در اندیشه فیلسوفان یونان که خیام با اندیشه آنان آشنا بوده سابقه دارد.در ادبیات اسلامى از فارسى و عربى نیز پیش از خیام سابقه داشته. 13 چنانکه گفته‏اند فردوسى پیش از او و بیش از او این اندیشه را در شعر خود بازتاب داده است.اما این اندیشه در میان پنجاه، شصت هزار بیت شاهنامه مستور مانده و توجه چندانى به آن نشده است.

در شعر ابو العلاى معرى اندیشمند شکاک هم که چون خیام جهان را گورستانى بزرگ و ذرّات خاک را اندام‏هاى خاک شده مى‏دید به فراوانى دیده مى‏شود.نوشته‏اند که خیام با آثار او آشنایى هم داشته است.اندیشه خوش‏باشى غنیمت شمردن دم را هم در شعر رودکى و دیگران مى‏توان یافت امّا هر چه هست این اندیشه‏ها در رباعیات خیام تبلور و درخششى خاص یافته که در شعر پیشینیان او نیافته است.

شک خیام چون شک اهل زندقه با استهزاى عقاید کامل دیگران همراه نیست بلکه همراه با عاطفه و رقّت است.

او نه مى‏خواسته مسلکى ایجاد کند و نه مى‏خواسته مریدى دور خود جمع کند.درباره جهان و انسان اندیشیده و خود را هم در ذرّات خاک شده پیشینیان دیده است و هم در هیئت و حالت آیندگان.از نظر او سرنوشت انسان‏ها به یک شکل و به یک گونه رقم خورده است همه انسان‏ها از خاک بر مى‏آیند و بر باد مى‏شوند و جهان استمرار این ناپایدارى است.او در اسرار تقدیر خوض مى‏کند و بر گذشته خط بطلان مى‏کشد و به آینده نیز اعتقاد و امیدى ندارد و تنها دم گذرا را غنیمت مى‏شمارد دمى بین دو عدم.

باید اشاره شود که ارزش رباعیات خیام تنها در محتواى آن نیست بلکه فصاحت شعر و تصویرهاى زیبا و متناسب و آرایش‏هاى دور از تکلف به این رباعیات معدود او زیبایى و ارزش خاص بخشیده است.مثلا در رباعى:

هر چند که رنگ و روى زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک

نقاش ازل بهر چه آراست مرا 14

آرامگاه خیام

هر چند تشبیه رخ به لاله و قد به سرو معمولى و تکرارى مى‏نماید امّا تشبیه خاک به طربخانه و استعاره نقاش ازل بدیع و کم‏سابقه است.یا در بیت دوم رباعى:

آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور مى‏گرفتى همه عمر

دیدى که چگونه گور بهرام گرفت 15

علاوه بر یک جناس تامّ در«گور و گور»صنعتى به نام طرد و عکس هم وجود دارد.مى‏توان گفت اگر ستایشگران غیر ایرانى خیام، شیفته محتواى شعر او هستند هم‏میهنان و هم‏زبان‏هاى او را لفظ و معنى، هر دو شیفته مى‏کند.

درباره زندگى خیام آنچه به یقین مى‏توان گفت این است که در نیشابور در خانواده‏اى پیشه‏ور(خیّام- خیمه‏دوز، خیمه‏فروش)در قرن پنجم به دنیا آمده و در اوایل قرن ششم در گذشته است.از نوشت‏هاى نظامى عروضى در چهار مقاله و ابو الحسن بیهقى در تتمه صوان الحکمه که در جوانى و نوجوانى خود او را دیده‏اند بر مى‏آید که مقام علمى شایسته و شخصیتى قابل ستایش داشته است.اینکه آبله سنجر شاهزاده سلجوقى را معالجه کرده و در تنظیم تقویم جلالى که در سال 467 ق.صورت گرفته 16 شرکت داشته است او را طبیب و منجمى والا نشان مى‏دهد.او بر محیط علم و حکمت خویش برترى آشکارى داشته امّا در کنار همه این افتخاراتى که در علم و حکمت نصیب او شده است به شعر نیز شهرت داشته و از شاعران خراسان شمرده مى‏شد. 17 از او جز رباعى نیز شعر باقى مانده است. 18

از میان همه فضایل او بخصوص رباعیاتش براى او شهرت شگفت‏انگیز جهانى به ارمغان آورده است.

اندیشه خیامى از عصر او تا زمان ما اندیشمندان و شاعران را تحت تأثیر قرار داده است.انورى که معاصر جوانتر او بود رباعیاتى دارد که یادآورد رباعیات خیام است:

با گل گفتم شکوفه در خاک بخفت

گل دیده پر آب کرد از شبنم گفت

آرى نتوان گرفت با گیتى جفت

بنماى گلى که ریختن را نشکفت 19

خاقانى که ولادتش مقارن وفات خیام بود در قصیده‏اى که در مرثیه عمومى خود گفته است او را در حکمت به عمر خیام ماننده کرده است:

زان عقل بدو گفته که این عمّر عثمان/هم عمّر خیامى و هم عمّر خطاب 20

جز این در جاى جاى دیوان خاقانى نیز انعکاسى از اندیشه خیامى را مى‏توان دید:

گوید که تو از خاکى و ما خاک توایم اکنون

گامى دو سه بر ما نه و اشکى دو سه هم بفشان

خون دل شیرین است آن مى که دهد رز بن

ز آب و گل پرویز است آن خم که نهد دهقان 21

اندیشه خیامى از مضمون‏هاى قابل تشخیص در شعر نظامى هم هست:

هر ورقى چهره آزاده‏اى / هر قدمى فرق ملک‏زاده‏اى

یا

گر به فلک بر شود از زرّ و زور / گور بود بهره بهرام گور 22

سراغ اندیشه خیامى را در آثار سعدى هم مى‏توان گرفت:

زدم تیشه یک روز بر تلّ خاک

به گوش آمدم ناله دردناک

که زنهار اگر مردى آهسته‏تر

که گوش و زبان است و چشم است و سر 23

نیز اندیشه خیام را در حافظ آشکارتر مى‏توان دید و مى‏توان گفت که از مضامین جذاب شعر حافظ بعد از عرفان و انتقاد اجتماعى همین مضمون خیامى است:

حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست / باده پیش‏آر که اسباب جهان این همه نیست

یا

در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند / آدم بهشت روضه دار السلام را 24

البته این تأثیر منحصر به موارد یاد شده نیست و بسیار وسیع‏تر از آن است.

با ترجمه آزاد منظومى که

ادوارد فیتز جرالد ترجمه و چاپ‏هاى متعددى از رباعیات خیام به زبان‏هاى مختلف انتشار یافت 24 و در انگلیس و آمریکا ادبیات عمرى(خیّامى)سبک مخصوصى از ادبیات و شعر شده است. 25 در شعر معاصر عرب نیز تأثیر اندیشه خیامى را مى‏توان جستجو کرد به عنوان مثال شعر بسیار مشهور «ایلیا ابو ماضى»با نام«لست ادرى»نمونه‏اى از آن است.

پانوشت:

(1)-دیوان ناصر خسرو، دکتر جعفر شعار-دکتر کامل احمدنژاد، نشر قطره 1378، ص 13

(2)-تاریخ ادبیات در ایران، یان ریپکا و همکاران، ترجمه عیسى شهابى، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1354، ص 294

(3)-با کاروان حلّه، دکتر عبد الحسین زرین‏کوب، چاپ نهم، انتشارات علمى 1374، صص 4-133

(4)-درآمدى فلسفى بر تاریخ اندیشه سیاسى در ایران، سید جواد طباطبائى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1368 ص 23 و بعد

(5)-دیوان ناصر خسرو، ص 13

(6)-تاریخ ادبیات در ایران، ص 294

(7)-ترانه‏هاى خیام، صادق هدایت، کتاب‏هاى پرستو، چاپ ششم، ص 9

(8)-با کاروان حلّه، صص 3-412 مقایسه شود با حکایت همچنان باقى، دکتر زرین‏کوب، سخن 1376، ص 402

(9)-مرصاد العباد، نجم الدین رازى، تصحیح دکتر محمد امین ریاحى، چاپ دوم انتشارات علمى و فرهنگى 1369، ص 31

(10)-نزهة الارواح و روضة الفراح(تاریخ الحکماء)، مقصود على تبریزى، به کوشش دانش‏پژوه- مولایى، علمى و فرهنگى 1365 ص 5-394

(11)-تاریخ الحکماء قفطى، ژولیوس لیبرت، لایپزیک 1903 م، صص 4-243

(12)-رباعیات حکیم عمر خیام نیشابورى، محمد على فروغى، ناشر على اکبر علمى، به خط على منظورى حقیقى ص 32 و بعد

(13)-جام جهان بین، دکتر اسلامى ندوشن، چاپ چهارم، توس 1355، ص 144 و بعد

(14)-رباعیات حکیم عمر خیام نیشابورى، ص 72

(15)-همان، ص 72

(16)-کامل ابن اثیر، على شیرى، داراحیاء التراث العربى، بیروت 1408 ق-1989 م، ج 6، ص 286، ذیل‏حوادث سال 467 ق«فیه جمع نظام الملک و السلطان ملکشاه جماعة من اعیان المنجمین و جعلوا الفیروز اول نقطه من حمل.

(17)-با کاروان حلّه، ص 135

(18)-تاریخ الحکما قفطى، ص 244 چهار بیت شعر عربى از خیام نقل شده است:

اذا رضیت نفسى بمیسور بلغة / یحصّلها بالکّه کفّى و ساعدى / أمنت تصاریف الحوادث کلّها / فکن یا زمانى موعدى أو موعدى / فیا نفس صبرا فى مقیلک انّما / تخر ذراه بانقضاض القواعد

(19)-دیوان انورى، تصحیح مدرس رضوى، ج 2، ص 936

(20)-دیوان خاقانى، تصحیح دکتر سید ضیاء الدین سجادى، زوّار، ص 58

(21)-همان، 9-358

(22)-تحلیل آثار نظامى گنجوى، دکتر کامل احمدنژاد، چاپ دوم، انتشارات پایا، ص 58

(23)-بوستان سعدى، تصحیح دکتر غلامحسین یوسفى، انجمن استادان فارسى 1359 ص 189، بیتهاى 9-3728

(24)-براى تحقیقات مربوط به خیام رجوع شود به:

-چهار مقاله با تعلیقات محمد قزوینى به اهتمام دکتر معین، زوار 1333 صص 346-292 و درباره آشنایى اروپائیان با خیام رجوع شود به:

-پانزده گفتار، مجتبى مینوى، انتشارات دانشگاه تهران 1333، مقاله«گل سرخ نیشابور»، صص 328- 299، مقایسه شود با چشمه روشن، دکتر غلامحسین یوسفى، انتشارات علمى 1369، ص 107 و بعد و براى بحث و نقد مجموعه‏هاى رباعیات خیام رجوع شود به:

رباعیات خیام(طربخانه)، جلال الدین همایى، نشر هما 1367

(25)-چهار مقاله، ص 330


کامل احمد نژاد

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان