تبیان، دستیار زندگی
به عشق علی دستش را برید! حـضـرت امـیـرالمؤ منین على علیه السّلام در كوچه هاى كوفه قدم مى زد كنیزى را دید كه گریه مى كند. فرمود : چرا گریه مى كنى ؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به عشق علی دستش را برید!

امام علی علیه السلام

حـضـرت امـیـرالمؤ منین على علیه السّلام در كوچه هاى كوفه قدم مى زد كنیزى را دید كه گریه مى كند.

فرمود : چرا گریه مى كنى؟

كنیز گفت : ارباب من پولى داد تا گوشتى بخرم.

حال ارباب مى گوید: گوشت مرغوبى نیست آن را به قصّاب بازگردان.

و قصّاب نیز قبول نمى كند.

نـه قـصـّاب مـى پـذیـرد، و نـه اربـاب مـن مـرا بـه منزل راه مى دهد.

امام على علیه السّلام همراه آن زن به قصّابى آمد، و از قصّاب خواست كه گوشت را عوض كند، یا پول آن را بدهد.

قـصّاب عصبانى شد، و چون حضرت امیرالمؤ منین على علیه السّلام را نمى شناخت ، مُشتى بر سینه امام على علیه السّلام كوبید و گفت: از مغازه خارج شو، این معامله به شما ربطى ندارد.

امـام عـلى عـلیـه السـّلام مـُشـت آن قـصـّاب را تـحـمـّل كرد و بیرون آمد و كنیز را به خانه اربابش برد.

آنـهـا حـضرت امیرالمؤمنین على علیه السّلام را شناختند، احترام گذاشتند، و آن كنیز را با محبّت پذیرفتند.

امّا همسایگان قصّاب ، اطراف او جمع شده و گفتند:

مى دانى مشت بر سینه چه كسى نواختى ؟ آن شخص امیر المؤ منین بود.

مـرد قـصـّاب امـام على علیه السّلام را بسیار دوست مى داشت ، امّا نمى شناخت ، از جسارت و گناه خود در نزد حضرت امیرالمؤ منین على علیه السّلام عذر خواهى كرد.

و برخى نوشتند كه: بـا سـاطـور قصّابى دست خود را قطع كرد. كه امام على علیه السّلام ضمن دلدارى دادن ، دست او را شفا داد.( 135- بحارالانوار ج 41 ص 48 حدیث 1)

گروه دین و اندیشه - شکوری


امام علی علیه السلام و اخلاق اسلامی، تالیف محمد دشتی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.