تبیان، دستیار زندگی
ادامه موارد اشكال یا ترك اَوْلى در ترجمه قرآن استاد فولادوند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد ترجمه قرآن فولادوند 4

ادامه موارد اشكال یا ترك اَوْلى در ترجمه قرآن استاد فولادوند

قرآن کریم

نوشتار پیشین

26 ـ توبه  :  103

خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكّیهِمْ

«از اموال آنان صدقه‏اى بگیر تا به وسیله آن پاك و پاكیزه‏شان سازى.»

اشكال:

جمله «تُطَهِّرُ» محلاً منصوب و صفتى است براى «صدقه» (و البته جایز است كه حال از «خُذْ» باشد.) ولى مترجم محترم، آن را جواب «خُذْ» گرفته و لذا در ترجمه، كلمه «تا» را آورده است كه صحیح نیست. زیرا اگر چنین مى‏بود «تُطَهِّرْ» به صورت مجزوم مى‏آمد، و نیز «تُزَكّى»، «تُزَكِّ» مى‏شد. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است:

«از مالهایشان صدقه‏اى بستان كه ایشان را با آن پاكیزه و پالایش مى‏كنى.» یا : «از خواسته‏هاشان دهشى بستان كه بدان پاك سازى‏شان و پاكیزه دارى‏شان.» (ترجمه دكترابوالقاسم امامى)

یا: «از اموال ایشان كفّاره‏اى بگیر كه بدان پاكیزه‏شان و پیراسته‏شان مى‏كنى.» (ترجمه بهاءالدین خرّمشاهى)

27 ـ هود  :  40

حَتّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَفارَ التَّنُّورُ

«تا آنگاه كه فرمان ما در رسید و تنور فوران كرد.»

اشكال:

در این جا ترجمه مترجم محترم صحیح است اما در پانوشت، توضیحى كه داده‏اند ترجمه را دچار ابهام عجیبى مى‏كند! اینك توضیح ایشان:

«كلمه «تنور» از ریشه مشترك لغات سامى و هندى و اروپایى و تنوره فارسى به معنى فریاد و فوران و انفجار و صوت بلند است و مراد، تنور نانوایى نیست.» خوب، با این توضیح كه «تنور» در آیه به معنى «تنور نانوایى نیست» بلكه به معنى «فوران» است، پس ترجمه مترجم محترم در واقع چنین مى‏شود:«و فوران، فوران كرد!» یا «انفجار، فوران كرد!» آیا مترجم یا ویراستاران محترم به لازمه چنین توضیحى اندیشیده‏اند؟!

28 ـ یوسف  :  18

وَاللّه‏ُ الْمُسْتَعانُ

«خدا یارى ده است.»

اشكال:

«مُسْتَعان» اسم مفعول است، نه اسم فاعل! ترجمه صحیح آیه چنین است: «و خداست كه باید از او یارى خواست.» یا: «خداست كه از او یارى خواسته مى‏شود.»

29 ـ حجر :  41

قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقیمٌ

«فرمود: این راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مى‏شود].»

اشكال:

«عَلَىَّ» یعنى «بر من» و «به عهده من» و این غیر از «إِلَىَّ» است.

پس ترجمه صحیح آیه چنین است:«گفت: این راهى است راست كه برعهده من است.»

یا: «[خداى] گفت: این راهى است راست كه [نگاهداشت آن] بر من است.»(ترجمه دكتر سید جلال الدین مجتبوى)

یا: «این راهى است راست كه بر من گذرد.»(ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

«كلمه «تنور» از ریشه مشترك لغات سامى و هندى و اروپایى و تنوره فارسى به معنى فریـاد و فـوران و انفجـار و صـوت بلنـد است و مـراد، تنور نانوایى نیست.» خوب، با این توضیح كه «تنور» در آیه به معنى «تنور نانوایى نیست» بلكه به معنى «فوران» است، پس ترجمه مترجم محترم در واقع چنین مى‏شـود:«و فوران، فوران كرد!» یا «انفجــار، فـوران كرد!» آیا مترجـم یا ویراستـاران محتـرم بـه لازمه چنین توضیحى اندیشیده‏اند؟!

30 ـ حجر  :  57

قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ

«[سپس] گفت: اى فرشتگان، [دیگر] كارتان چیست؟»

اشكال:

علاوه بر این كه مطالب داخل قلاب زاید است، سبك ترجمه تطبیقى مترجم محترم اقتضا دارد كه «مرسلون» را «فرستادگان» ترجمه كند، نه «فرشتگان»؛ هر چند كه مصداق این واژه در این جا فرشتگان هستند. پس ترجمه دقیق‏تر آیه چنین است: «گفت: اى فرستادگان، چیست كارتان؟» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

31 ـ نحل  :  86

فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ

«[ولى شریكان]، قول آنان را رد مى‏كنند كه: شما جدّا دروغگویانید.»

اشكال:

«اِلقاى قول» به معنى «پاسخ دادن» و «جواب دادن» است نه «ردّ قول».

بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است:

«آنان پاسخشان دهند كه شما دروغگویانید.»

یا: «آنگاه به آنان پاسخ دهند كه شما دروغگویید.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى) یا: «پس پاسخْ این دهندشان: راستى كه شما خود دروغگویان‏اید.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

قرآن الکریم

32 ـ اِسراء  :  7

فَإِذا جاءَ وَعْدُ الاْخِرَةِ لِیَسُؤُا وُجُوهَكُمْ

«و چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند] تا شما را اندوهگین كنند.»

اشكال:

ترجمه «وُجُوهَكُمْ» از قلم افتاده است.

ترجمه مطابقى آیه چنین است:

«پس هرگاه وعده پسین فرا رسد، بازشان فرستیم تا چهره‏هاتان را غمگین كنند.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى).

33 ـ اِسراء  :  39

لاتَجْعَلْ مَعَ اللّه‏ِ إِلها اخَرَ فَتُلْقى فى جَهَنَّمَ مَلُوما مَدْحُورا

«و با خداى یگانه معبودى دیگر قرار مده، وگرنه حسرت زده و مطرود در جهنّم افكنده خواهى شد.»

اشكال:

«ملوم» به معنى «نكوهیده» و «سرزنش شده» است، نه «حسرت زده»! ترجمه صحیح آیه چنین است:

«با خداىْ معبودى دیگر قرار مده، كه نكوهیده و رانده، در دوزخ افكنده شوى.»

34 ـ انبیاء  :  69

قُلْنا یا نارُ كوُنى بَرْدا وَسَلاما عَلى إِبْراهیمَ

«گفتیم: اى آتش، براى ابراهیم سرد و بى‏آسیب باش.»

اشكال:

«عَلى» به «براى = لِ» ترجمه شده كه صحیح نیست.

ترجمه صحیح آیه چنین است:

«گفتیم: اى آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شو.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى)

35 ـ حجّ  :  9

ثانِىَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللّه‏ِ لَهُ فِى الدُّنْیا خِزْىٌ

«[آن هم] از سرِ نخوت، تا [مردم] را از راه خدا گمراه كند. در این دنیا براى او رسوایى است.»

اشكال:

«ثانِىَ عِطْفِهِ» یعنى «او پهلو دوتا كنان» و این جمله حال است از فاعل «یجادل» درآیه پیشین آن. بنابراین جمله «آن هم از

سر نخوت» معادل آن نمى‏تواند باشد. مگر این كه آن را به عنوان معناى كنایى بگیریم، ولى در مقام ترجمه، معناى كنایى و استعارى حتّى الامكان باید در پانوشت به عنوان «توضیح» آورده شود. در ضمن كلمه «این» هم در ترجمه زاید است و باید حذف شود و ضمیر «عِطْفِهِ» هم در ترجمه لحاظ نشده است. به هر حال ترجمه دقیق‏ترآیه چنین است:

«او پهلو دوتا كنان،  سرانجام، [مردم را] از راه خدا گمراه كند. در دنیا براى اوخوارى است.»

در ضمن، لام در «لِیُضِلَّ» لام تعلیل یا لام «عاقبت و صیرورت» است و اَوْلى این است كه

لام عاقبت باشد، زیرا سیاق آیه با این سازگار است.

36 ـ حجّ  :  11

وَمِنَ النّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللّه‏َ عَلى حَرْفٍ

«و از میان مردمان كسى هست كه خدا را فقط بر یك حال [و بدون عمل] مى‏پرستد.»

اشكال:

ترجمه «عَلى حَرْفٍ» به «بر یك حال [و بدون عمل]» ترجمه‏اى نامفهوم و گنگ است. ترجمه صحیح آیه چنین است:

«و از مردمان كسى هست كه خداى را یكسویه و با دو دلى مى‏پرستد.» (ترجمه دكتر سید جلال الدین مجتبوى)

یا: «و از مردمان كس است كه در پرستش خداى بر لبه است.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

37 ـ مؤمنون  :  88

وَهُوَ یُجیرُ وَلا یُجارُ عَلَیهِ

«او پناه مى‏دهد و در پناه كسى نمى‏رود.»

اشكال:

معادلِ «لایُجارُ عَلَیْه» جمله «و در پناه كسى نمى‏رود» نیست، زیرا كلمه «علیه» دراین ترجمه نادیده گرفته شده است.

ترجمه صحیح آیه چنین است:

«و اوست كه پناه مى‏دهد و برخلافِ [خواست] او [به كسى] پناه داده نشود.»

توضیح: یعنى برخلافِ خواست او، كسى نمى‏تواند دیگرى را از عذاب پناه دهد.

ادامه دارد...

نویسنده: محمدعلى كوشا

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


1- كنایه از تكبّر و خود خواهى است.